eitaa logo
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
371 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @Mokhtari_315 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
این خواست خداست که می‌خواهد به واسطۀ ولایت، بندگان خود را امتحان می‌کند تا معلوم شود بندگان خدا چقدر عبدِ خدا هستند و چقدر خود را نفی کرده‌اند. با عبادت معلوم نمی‌شود که انسان‌ها چقدر از خود گذشته‌اند و چقدر خود را نفی کرده‌اند. چون انسان‌های بسیاری بوده‌اند که نه تنها با عبادت کردن از خود نگذشته‌اند، بلکه بیشتر به خود پیوسته‌اند. مانند که هرچه عبادت کرده بود بیشتر به پیوسته بود و وقتی بنا شد که از خود بگذرد و به آدم سجده کند، نتوانست از خودش جدا شود و بگذرد.... زیرا کثرت بر او افزوده بود نه بر او؛ و از عبادت‌های سالهای طولانی برای خودش اعتبار و منیتی قائل شده بود... [برای اینکه پذیرش ولایت برای ما آسان شود، خداوند به علی(ع) این قدر عظمت می‌دهد]
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
بسم رب العشق #قسمت_پنجاه_و_پنجم 😍علمدارعشق - مرتضی + جانم - چرا باید یه دختر با بی حجابیش باعث
بسم رب العشق 😍علمدارعشق به سمت مزار شهید هادی راه افتادیم + نرگسم گفتی چیز زیادی از شهید ابراهیم هادی نمیدونی - اوهوم تقریباهیچی نمیدونم + شهید ابراهیم هادی به علمدار کمیل شهرت داره گمنام هستش یه بار یکی از راویان جنگ تعریف میکرد درمورد مرام ورزشکاری شهید هادی صدای بلند گو دو کشتی گیر را برای برگزاری فینال مسابقات کشوری به تشک می خواند. ابراهیم هادی با دوبنده ی ... . محمود.ک با دوبنده ی ... . از سوی تماشاچیا ابراهیم را می دیدم. همه ی حدس ها بر این باور بود که ابراهیم هادی با یک ضربه فنی حریف را شکست خواهد داد. ولی سرانجام ابراهیم شکست خورد. در حین بازی انگار نه انگار، داد و بیداد مربی اش را می شنود. با عصبانیت خودم را به ابراهیم رساندم و هر چه نق نق کردم با آرامی گوش می داد و دست آخر هم گفت: غصه نخور ولباس هایش را پوشید و رفت. با مشت و لگد عقده هایم را بر در و دیوار ورزشگاه خالی کردم، خسته شدم نیم ساعتی نشستم تا آرام شدم و بعد از ورزشگاه زدم بیرون. بیرون ورزشگاه محمود.ک حریف ابراهیم را دید که تعدادی از آشنایان و مادرش نیز دوره اش کرده بودند. حریف ابراهیم بادیدن من صدایم کرد: ببخشید شما رفیق آقا ابراهیم هستید؟ با اعصبانیت گفتم : فرمایش . گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید، من قبل از مسابقه به آقا ابراهیم عرض کردم من شکی ندارم از شما می خورم ولی واقعا هوای ما را داشته باش . مادر و برادرم اون بالا نشسته اند و ما رو جلوی مادرمون خیلی ضایع نکن. حریف ابراهیم زیر گریه زد و اینجوری ادامه داد: من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدی این مسابقه خیلی نیاز داشتم ... . سرم رو پائین انداختم  و رفتم . یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخند اون پیرزن و اون جوون، خلاصه گریه ام گرفت. عجب آدمیه ابراهیم... . این کلمه مرتضی برابر شد با رسیدنمون به یادمان شهید هادی بازهم من گلاب ریختم و مرتضی شروع کرد به زمزمه این شعر تنها کسانی شهید می شوند! که باشند... . باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! را را را را را دراز را را را را را را را... . باید از گذشت! باید کشت را... . شهادت دارد! دردش کشتن هاست... . به یاد کربلا... به یاد قتلگاه و و ... الهی،... باید شویم،تا شویم!! بايد اقتدا كرد به نویسنده بانو...ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @Majid_ghorbabkhani_313
این خواست خداست که می‌خواهد به واسطۀ ولایت، بندگان خود را امتحان می‌کند تا معلوم شود بندگان خدا چقدر عبدِ خدا هستند و چقدر خود را نفی کرده‌اند. با عبادت معلوم نمی‌شود که انسان‌ها چقدر از خود گذشته‌اند و چقدر خود را نفی کرده‌اند. چون انسان‌های بسیاری بوده‌اند که نه تنها با عبادت کردن از خود نگذشته‌اند، بلکه بیشتر به خود پیوسته‌اند. مانند که هرچه عبادت کرده بود بیشتر به پیوسته بود و وقتی بنا شد که از خود بگذرد و به آدم سجده کند، نتوانست از خودش جدا شود و بگذرد.... زیرا کثرت بر او افزوده بود نه بر او؛ و از عبادت‌های سالهای طولانی برای خودش اعتبار و منیتی قائل شده بود... [برای اینکه پذیرش ولایت برای ما آسان شود، خداوند به علی(ع) این قدر عظمت می‌دهد]