eitaa logo
⟮ مجنـونِ‌ثٰاراللھ‌؏جانـا !′⟯
537 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
415 ویدیو
94 فایل
⸤بسمِ‌رب‌الحسیٖن‌فاطمہ′س′ :)🌱.⸣ . • -اِنَّ‌الحُسِین‌علیہ‌السلام‌مصباح‌الهُدۍٰ ! . الشُروط : - @tabeeh🌸′ ناشِناسیٰـات - @Nashes📒!′ . - کہ ‌غلامے ‌تو را‌ اۍ شاھ مَن بہ پادشاهے ندهَم . • حسینۍ‌ میمانم و حسینۍ میمیرم🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
• م‍َن‌دݪ‌بسٺم(: بھ‌‌چآدر‌! . ✌️🏼 •🥀🖇
باخود‌ت‌میگۍ؛ فقط‌یہ‌چتِ‌سادَس؛همین! اما؛حواست‌‌باشہ‌... اون‌لبخندۍ‌کہ‌روۍِ‌لبت‌هست‌' آغازِ‌سرازیرۍِ‌گنآهہ((:🥀
بریـم‌نمآز(:؟ امآم‌زمان‌منتظره‍!💔 نمآزتون‌تلخ‌نشه″
.🍃🌸 ﷽ 🌸🍃 خواهـ🧕🏻ــࢪبخداچادࢪمشکےزرھ‌توسٺ زیباوپࢪازنوࢪوپرازبوےگلابـ🌸اسٺ بافاطمھ‌همرنگ‌شدن‌اوجـ🌬هنرهاسٺ بافاطمھ‌همرنگ‌شدن‌ࢪاه‌ثوابـ🌱اسٺ نـݜـر_پیـام_صدقہ_جاریہ🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⟮ مجنـونِ‌ثٰاراللھ‌؏جانـا !′⟯
″💔🖇”
جآنَم‌بہ‌فداۍشُمآ! یآ‌حضرت‌ثاراللھ‌؏ڄآنآ💔
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ 💛✨ کپی ممنوع❌ منم‌گفتم‌نمیدونم‌والافاطمه! نظر‌پدر‌مو‌هنوز‌نپرسیدم🖐🏼 و بعد تلفن رو قطع کردیم. شروع کردم نوشتم دروس و مشق ها و که در خونه به صدا در اومد ؛ پدرم بود ، هنوز بابام از در وارده نشده بود که گفتم: سلام بابا خسته نباشین میشه برم اردو؟؟🤗 بابام که هنوز نفسش جآ نیوفتاده بود گفت: سلام دخترم ممنون اردو؟ یکدفعه مامانم گفت: واع!سارا بزار بابات بیآد تو؛ ی چایی بخوره ی نفسی تازه کنه بعد... از خجالت اب شدم....😓 بابام اومد خونه برای بابا چایی آوردم و بعد گفتم: بابا میشه برم اردوی مدرسه!؟ اردوی راهیان نور🤗 بابام گفت: خب کی میرین؟کی میاین؟ با چه کسایی میری؟ اصلا مگه رضایت نامه ندادن😊 گفتم آرع بابا. توی این رضایت نامه همه چیو نوشته؛ من رفتم سراغ درس هام ، حدود یک ساعت بعد بابام گفت: دخترم ،من‌خوندم اگه خودت دوست داری و مادرت هم اجازه میده میتونی بری! گفتم:یعنی بابا جدی جدی برم؟☺️ بابا‌گفت:ان‌شاءالله👌🏼 با خوشحالی رفتم به فاطمه زنگ بزنم، شماره فاطمه اینا رو گرفتم بهش گفتم: سلام فاطمه خانواده منم اجازه دادن(: فاطمہ گفت: خیلیییی عالیه☺️🌹 ان‌شاءالله با هم میریم؛ گفتم:اره اما کو تا یک هفته دیگه☹️ فاطمہ خنده ای کرد و گفت: نترس سریع میگذره‍... ادامه دارد.... کپی ممنوع❌ پآیآن‌پارت‌³🥀 https://eitaa.com/joinchat/‭119210043‬C1aa‭4659016‬
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ 💛✨ کپی ممنوع❌ خیلی خوشحآل‌بودم! نمیدونم واقعا اون شب چجوری خوابم برد؛ مدام به فکر اردوی راهیان نور بودم که کم کم خوابم برد.... چشمام رو باز کردم دیدم اذان صبحه🌱 بلند شدم وضو گرفتم و نماز صبح م رو خوندم. دعآ ی عهد رو خوندم و زیر لب ذکر میگفتم، با خودم گفتم:خدآیآ این سفر رو اول و آخرشو برای مآ خیر بگردآن🖐🏼🌱 بلند شدم صبحانه خوردم کم کم آماده شدم که برم مدرسه؛ مامانم گفت:یادت نره! رضایت نامه رو هم ببری یکدفعه گفتم:واعی مامان دستت درد نکنه گفتین!🌹 رضایت نامه رو هم در کیفم گذاشتم؛ سوار سرویس شدم و به مدرسه رسیدم عجیب بود معاون عزیز گفت توی حیاط بمونین ! چرا؟🤔 در حیاط وایستاده بودیم که یک خانم قد بلند چادری با چفیه ای که دور گردنش انداخته بود سر سکو ایستاد! با ما سلام واحوال پرسی کرد و گفت: بچه هآ تا حالا کسی از شمآ اردوی راهیان نور رفته؟🤗 ما هم گفتیم :نه والا اولین تجربه مونه(: خانم کلی درباره ی اردوی راهیان نور صحبت کرد و از سال های دفاع مقدس شروع به صحبت کرد و تا سخت ترین عملیات ها.... بعد که خانم داشت میرفت دویدم دنبالش: +ببخشین خانم اگه بخوایم بیایم اردو شما هم با ما میاین؟😊 _بله عزیزم منم میام با شما! خیلی خوشحال شدم آخه اون خانم خیلی مهربون و دوست داشتی بود ! سر کلاس ها داشتیم میرفتیم که فاطمه رو دیدم: بهش گفتم: سلام فاطمہ ؛ این خانمه چقدر خانم خوبیه! تازه قراره با هامون اردو راهیان نور هم بیآد😍 فاطمہ گفت: سلام خوبی؟واقعا!دخیلی عالیه و بادهم سر کلاس رفتیم سر کلاس همه ی فکر و ذهنم اردوی راهیان نور بود.... ادامه دارد... کپی ممنوع❌ پایان پارت ⁴ https://eitaa.com/joinchat/‭119210043‬C1aa‭4659016‬
((: • .اگه‌همین‌الان‌امام‌زمان‌عج‌بفرمائن: گوشی رو بده به من میدی؟ یا..... 💔🥀
سلآم‌رفقآ(: چگونه‌شهیدشَویم؟″ از‌زبآن‌شهید‌جهآد‌عمآد‌مغنیه↓ «خداوند‌بلند‌مرتبه‌میفرمآی‍َد: آن‌ک‍َس‌که‌‌مرا‌طلب‌کند‌ مَرآ‌می‌یابد؛ و آن ‌کس‌که‌مرا‌یآفت مَرآ‌میشناسَد وَ‌آن‌کس‌مرا‌شناخت‌ مَرا‌دوست‌میدارد وَ‌آنکس‌که مرا‌دوست‌بدارد به‌من‌عشق‌میورزد و آن‌کس‌به‌مَن‌عشق‌ورزید وَ‌آن‌کس‌که‌من‌به‌اوعشق ورزیدم، اورآ‌میکشم(: وَ‌آن‌کَس‌را‌که‌من‌بکشم خون‌بهآی‌او‌برمَن‌‌وآجِب‌است.... وَ‌آن‌کس‌که‌خونبهآیش‌به‌من‌واجب‌باشد پس‌خود‌من‌خونبهآی‌او‌میبآشم(((:💔 پس‌رفقآ‌بآید‌عآشق‌خدابشیم تا خدا‌عآشق‌مآ‌بشه خداهم‌وقتی‌عآشق‌مآ‌ مارو‌از‌شدت‌عشق‌میکشه و‌خونبهآی‌اون‌شخصی‌که‌خدآ از‌شدت‌عشق‌کشتش؛ خود‌خدآست(: ....💔 وَ‌خدآ‌هرکه‌را‌از‌شدت‌عشق‌کشت به‌آن‌شهآدت‌میگویند!;) ی‌کآری‌کنیم‌خدآ‌عاشقمون‌بشه‌و‌‌شهیدبشیم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
∞♥∞ #هـر‌آیـہ‌یـڪ‌‌درس🍃 ░ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَآ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِینَ فِیهَا وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ░ و کسانى که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند، همان‏ها اهل دوزخند در حالى که همیشه در آن جا هستند و این سرانجام بدى است. #سوره‌تَغابُن‌آیه ۱۰ #والپیپر
⚠️❗️ • . اگہ‌دࢪدلـٺ‌کینھ‌ێ کسی‌نباشہ‌و‌از‌همہ‌بگذرےو ببخشیشونヅ مطمئن‌بآش‌بهٺرین‌زندگۍ‌رو‌دارێ تُ‌هَر‌دوجہآن‌وَ‌خدآ‌هم‌ازٺُ‌میگذرھ‌ 🚶🏼‍♂🖤Γ . • ↑🥀🍃
بسمِ‌ربِّ‌الرَحمٰن(:🦋🌱 سلام‌علیکم‌ صبآح‌الخیر
♡ヅ|Γ صبـحَم ࢪآ؛ بآ سَݪام ݕࢪ شُمـا اࢪݕآبَم آغاز میکُن‍ـم؛ ٺا ه‍َم صُݕح و ه‍َم شَبَم حــسـیـنـۍݕآشَد🌿 اے کـاش پنجره‍ ی خـآنـہ ۍ دݪم برڪࢪݕلـا باز شوَد✋🏼🌸 السَلٓامُ عَلَیک یا اباعبدالله السَلامُ عَلَیک یا حُسین بن عَلی السَلام علیک یا عَباس بن علی السَلام عَلیک یا ثار اللّه =))🌱✋🏼🌹
خُدایۍݕےاحٺࢪامے نیسٺ؟ اوݪ صبـح دعآےفرج نخونیـمـ؟💔 :)💔✋🏼
هر زمان (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:)
﷽وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا.. إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَ... این ‌زندگے دنیا چیزے جز سرگرمے و بازے نیست🍃 ↑ سوره:عنڪبوت آیہ:64 بہ‌ چے دلبستیم؟!😞💔 حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ . ”______💔↓______•| @Majnonsaralah ______🥀↑______•|