باخودتمیگۍ؛
فقطیہچتِسادَس؛همین!
اما؛حواستباشہ...
اونلبخندۍکہروۍِلبتهست'
آغازِسرازیرۍِگنآهہ((:🥀
.🍃🌸 ﷽ 🌸🍃
#شهیدانه
خواهـ🧕🏻ــࢪبخداچادࢪمشکےزرھتوسٺ
زیباوپࢪازنوࢪوپرازبوےگلابـ🌸اسٺ
بافاطمھهمرنگشدناوجـ🌬هنرهاسٺ
بافاطمھهمرنگشدنࢪاهثوابـ🌱اسٺ
نـݜـر_پیـام_صدقہ_جاریہ🌿
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
″💔🖇”
چقدࢪنآمشمآ
زیبآسٺابآعبداللھ؏(:🥀
⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
″💔🖇”
جآنَمبہفداۍشُمآ!
یآحضرتثاراللھ؏ڄآنآ💔
⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ #پآرٺ_دوم💛✨ کپی ممنوع❌ سارا به من اشاره کرد که زنگ خو
سلام رفقآ پارت ² رمآن هست↑
پارت 3و4 رو هم الان میزارم🌱
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚
رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ
#پآرٺ_سوم💛✨
کپی ممنوع❌
منمگفتمنمیدونموالافاطمه!
نظرپدرموهنوزنپرسیدم🖐🏼
و بعد تلفن رو قطع کردیم.
شروع کردم نوشتم دروس و مشق ها و که در
خونه به صدا در اومد ؛
پدرم بود ،
هنوز بابام از در وارده نشده بود که گفتم:
سلام بابا خسته نباشین میشه برم اردو؟؟🤗
بابام که هنوز نفسش جآ نیوفتاده بود گفت:
سلام دخترم ممنون اردو؟
یکدفعه مامانم گفت:
واع!سارا بزار بابات بیآد تو؛ ی چایی بخوره ی نفسی تازه کنه بعد...
از خجالت اب شدم....😓
بابام اومد خونه برای بابا چایی آوردم و بعد گفتم:
بابا میشه برم اردوی مدرسه!؟ اردوی راهیان نور🤗
بابام گفت:
خب کی میرین؟کی میاین؟
با چه کسایی میری؟
اصلا مگه رضایت نامه ندادن😊
گفتم آرع بابا. توی این رضایت نامه همه چیو نوشته؛
من رفتم سراغ درس هام ،
حدود یک ساعت بعد بابام گفت:
دخترم ،منخوندم اگه خودت دوست داری و مادرت هم اجازه
میده میتونی بری!
گفتم:یعنی بابا جدی جدی برم؟☺️
باباگفت:انشاءالله👌🏼
با خوشحالی رفتم به فاطمه زنگ بزنم،
شماره فاطمه اینا رو گرفتم بهش گفتم:
سلام فاطمه خانواده منم اجازه دادن(:
فاطمہ گفت:
خیلیییی عالیه☺️🌹
انشاءالله با هم میریم؛
گفتم:اره اما کو تا یک هفته دیگه☹️
فاطمہ خنده ای کرد و گفت:
نترس سریع میگذره...
ادامه دارد....
کپی ممنوع❌
پآیآنپارت³🥀
https://eitaa.com/joinchat/119210043C1aa4659016
⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ #پآرٺ_سوم💛✨ کپی ممنوع❌ منمگفتمنمیدونموالافاطمه! نظر
پارت ³ رمآن سفر عشق🥀🌙↑
کپی ممنوع
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚
رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ
#پآرٺ_چهارم💛✨
کپی ممنوع❌
خیلی خوشحآلبودم!
نمیدونم واقعا اون شب چجوری خوابم برد؛ مدام به فکر اردوی راهیان نور بودم که کم کم خوابم برد....
چشمام رو باز کردم دیدم اذان صبحه🌱
بلند شدم وضو گرفتم و نماز صبح م رو خوندم.
دعآ ی عهد رو خوندم و زیر لب ذکر میگفتم،
با خودم گفتم:خدآیآ این سفر رو اول و آخرشو برای مآ خیر بگردآن🖐🏼🌱
بلند شدم صبحانه خوردم
کم کم آماده شدم که برم مدرسه؛
مامانم گفت:یادت نره! رضایت نامه رو هم ببری
یکدفعه گفتم:واعی مامان دستت درد نکنه گفتین!🌹
رضایت نامه رو هم در کیفم گذاشتم؛
سوار سرویس شدم و به مدرسه رسیدم
عجیب بود معاون عزیز گفت توی حیاط بمونین !
چرا؟🤔
در حیاط وایستاده بودیم که یک خانم قد بلند چادری با چفیه ای
که دور گردنش انداخته بود سر سکو ایستاد!
با ما سلام واحوال پرسی کرد و گفت:
بچه هآ تا حالا کسی از شمآ اردوی راهیان نور رفته؟🤗
ما هم گفتیم :نه والا اولین تجربه مونه(:
خانم کلی درباره ی اردوی راهیان نور
صحبت کرد و از سال های دفاع مقدس شروع به صحبت کرد
و تا سخت ترین عملیات ها....
بعد که خانم داشت میرفت دویدم دنبالش:
+ببخشین خانم اگه بخوایم بیایم اردو شما هم با ما میاین؟😊
_بله عزیزم منم میام با شما!
خیلی خوشحال شدم آخه اون خانم خیلی مهربون و دوست داشتی بود !
سر کلاس ها داشتیم میرفتیم که فاطمه رو
دیدم:
بهش گفتم:
سلام فاطمہ ؛ این خانمه چقدر خانم خوبیه! تازه قراره با هامون اردو راهیان نور هم بیآد😍
فاطمہ گفت:
سلام خوبی؟واقعا!دخیلی عالیه و بادهم سر کلاس رفتیم
سر کلاس همه ی فکر و ذهنم اردوی راهیان نور بود....
ادامه دارد...
کپی ممنوع❌
پایان پارت ⁴
https://eitaa.com/joinchat/119210043C1aa4659016
⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ #پآرٺ_چهارم💛✨ کپی ممنوع❌ خیلی خوشحآلبودم! نمیدونم واق
پارت ⁴ رمآن سفر عشق🥀🌙↑
کپی ممنوع
⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
خودمآنیم کسی جز تو نفهمید مࢪا :))💔
#جرأت((:
•
.اگههمینالانامامزمانعجبفرمائن:
گوشی رو بده به من میدی؟
یا.....
💔🥀
سلآمرفقآ(:
چگونهشهیدشَویم؟″
اززبآنشهیدجهآدعمآدمغنیه↓
«خداوندبلندمرتبهمیفرمآیَد:
آنکَسکهمراطلبکند
مَرآمییابد؛
و آن کسکهمرایآفت
مَرآمیشناسَد
وَآنکسمراشناخت
مَرادوستمیدارد
وَآنکسکه مرادوستبدارد
بهمنعشقمیورزد
و آنکسبهمَنعشقورزید
وَآنکسکهمنبهاوعشق
ورزیدم،
اورآمیکشم(:
وَآنکَسراکهمنبکشم
خونبهآیاوبرمَنوآجِباست....
وَآنکسکهخونبهآیشبهمنواجبباشد
پسخودمنخونبهآیاومیبآشم(((:💔
پسرفقآبآیدعآشقخدابشیم
تا خداعآشقمآبشه
خداهموقتیعآشقمآ
ماروازشدتعشقمیکشه
وخونبهآیاونشخصیکهخدآ
ازشدتعشقکشتش؛
خودخدآست(:
....💔
وَخدآهرکهراازشدتعشقکشت
بهآنشهآدتمیگویند!;)
یکآریکنیمخدآعاشقمونبشهوشهیدبشیم....
∞♥∞
#هـرآیـہیـڪدرس🍃
░ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَآ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِینَ فِیهَا وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ░
و کسانى که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند، همانها اهل دوزخند در حالى که همیشه در آن جا هستند و این سرانجام بدى است.
#سورهتَغابُنآیه ۱۰
#والپیپر
#تلنگر⚠️❗️
•
.
اگہدࢪدلـٺکینھێ کسینباشہوازهمہبگذرےو
ببخشیشونヅ
مطمئنبآشبهٺرینزندگۍرودارێ
تُهَردوجہآنوَخدآهمازٺُمیگذرھ
#اندڪےرخصٺبرآۍآرامشواقعی🚶🏼♂🖤Γ
.
•
↑🥀🍃
هدایت شده از ⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
بسمِربِّالرَحمٰن(:🦋🌱
سلامعلیکم
صبآحالخیر
هدایت شده از ⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
♡ヅ|Γ
صبـحَم ࢪآ؛
بآ سَݪام ݕࢪ شُمـا اࢪݕآبَم آغاز میکُنـم؛
ٺا هَم صُݕح و هَم شَبَم حــسـیـنـۍݕآشَد🌿
اے کـاش پنجره ی خـآنـہ ۍ دݪم
برڪࢪݕلـا باز شوَد✋🏼🌸
السَلٓامُ عَلَیک یا اباعبدالله
السَلامُ عَلَیک یا حُسین بن عَلی
السَلام علیک یا عَباس بن علی
السَلام عَلیک یا ثار اللّه
=))🌱✋🏼🌹
هدایت شده از ⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
خُدایۍݕےاحٺࢪامے نیسٺ؟
اوݪ صبـح دعآےفرج نخونیـمـ؟💔
:)💔✋🏼
هدایت شده از ⟮ مجنـونِثٰاراللھ؏جانـا !′⟯
هر زمان #جوانیدعایفرجمهدی(عج) رازمزمهکند...
همزمان #امامزمان(عج) دستهای مبارکشان رابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآن جوان #دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادتندکسانیکهحداقلروزی
یکبار #دعایفرج را زمزمه میکنند...:)
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
#مشتـےباشیمبخونیم
﷽وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا.. إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَ...
این زندگے دنیا چیزے جز سرگرمے و بازے نیست🍃
↑
سوره:عنڪبوت
آیہ:64
بہ چے دلبستیم؟!😞💔
حَسْبُنَااللهوَنِعْمَالْوَکیٖلْ...خُڋاݕَڔٰاےِݦَݧْڬٰاڣٖیښٺ
.
”______💔↓______•|
@Majnonsaralah
______🥀↑______•|