مهم⛔️⛔️📛📛🚫🚫💯💯🚷🚷🚷❗️❗️❗️
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۹)
💠همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به خود جلب کرد.
💥 به سمت چپ بیابان نگاه کردم، آنچه دیدم باعث شد که وحشتزده خود را از دوش نیک به زمین اندازم و بی اختیار خود را پشت او مخفی کنم.
❌دو شخص با قیافه هایی بزرگ و سیاه که از دهان و بینی شان، آتش و دود شعله ور بود و موهایشان بر زمین کشیده می شد، در حالی که در دست هر کدام یک گرز آهنی تفتیده به چشم می خورد، در حرکت بودند...🔥
🔅با نگرانی به نیک گفتم: اینها کیستند، نکند به سمت ما می آیند؟!
نیک لبخند زنان گفت: نترس. اینها نکیر و منکرند، می روند از کافری که تازه از دنیا آمده، بپرسند آنچه از تو پرسیدند.
❇️ گفتم: اینها وحشتناک ترند. گفت: زیرا با کافر سروکار دارند.
فاصله ای نشد که صدای فرود آمدن چیزی، زمین زیر پاهایم را به شدت لرزاند، وقتی از نیک علت را جویا شدم، گفت: ضربه آتشی بود که بر آن کافر فرود آمد.
⭕️از این به بعد نیز این گونه صداها که زمین را به لرزه می آورد بسیار خواهی شنید.
🔰 نیک مسیر راه را از روی تپهها و گاه از درون درههایی کوچک و بلند انتخاب میکرد تا اینکه به ناگاه خود را لب پرتگاه بزرگ و عظیمی دیدم.
🌀 از نیک پرسیدم: باید از پرتگاه نیز بگذریم؟ گفت: آری.
با وحشت به ته دره نگاه کردم، به قدری عمیق بود که انتهایش پیدا نبود. برگشتم و به نیک گفتم: تو که دوست و همراه منی چرا اینهمه آزارم میدهی؟! گفت: چطور؟ گفتم: آیا واقعا در این برهوت راه دیگری، که اندکی راحتتر باشد وجود ندارد؟!
🔶نیک دستی به سرم کشید گفت: راه عبور در این وادی بسیار است، اما هرکس را مسیری است که به ناچار باید از آن بگذرد.
🔘 با ناراحتی گفتم: آیا لیاقت من این بود که از بالا، آتش و دود آزارم دهد و از پایین، تپهها و درههای سخت و جان فرسا محل عبورم میباشد؟!
♦️یک لبخندی زد و گفت: دوست من بدان این زجرها، بازتاب کردارهای زشت تو در دنیاست. اگر در این مسیر عذاب آنها را تحمل نکنی هرگز به وادی السلام نخواهی رسید. کوچکترین عمل زشت تو در دنیا ضبط گردیده، اینها تاوان آنهاست...
⚡️ مدتها با رنج و مشقت بسیار مشغول پایین رفتن از دره بودیم که ناگاه، صدای ریزش سنگلاخها، از بالای دره، مرا به خود آورد. فورا خود را به نیک رساندم، تا چنانچه مشکلی پیش آید، به کمکم بشتابد
☄ وحشتزده و مضطرب، در حالیکه چشمانم از حدقه بیرون آمده بود، دیدم که مردی همراه با سنگهای کوچک و بزرگ در حال سقوط به ته دره میباشد.
🌷نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن!
به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی میکرد، بر بالای دره ایستاده بود.
نیک گفت: این هیکل، گناه آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند...
✍ادامه دارد...
خداجـٰونم !
بارهاگفتہای:
ـ اِناللہکانَبکمرحیماً
ـ اِناللہمعالصابرین
ـ اَلابذکراللہتطمئنالقلوب
ـ وَاصبرلحکمربکفأنکبأعیننا
ـ فَاللہوخیرحافظون
ـ أفھوحسبـُہ
پسدلگرممبھوجودٺ . . .
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش علی درس شجاعت دیدی/حسن
واسه ی ما تو دومین خورشیدی/حسن
هرکسی حاجت داره از تو میخواد/حسن
هنوز نگفته حاجتارومیدی/حسن
ایمانم/حسن
سلطانم/حسن
ای جانم/حسن
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد و درمونه حسن
آقامونه حسن
.
.
.
مداحی محمدحسین پویانفر
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
Mojtaba Ramezani - Be Ali Begoo (128).mp3
11.08M
یکی نیست که مارو یه حرم ببره...
😭😭😭🏴
#اربعین
#امام_حسین
📚داستان واقعی
روضه خواندن امام زمان عج در حرم امام حسین علیه السلام
مقدس اردبيلي مي فرمايد: آمدم كربلا زيارت اربعين بود از بسكه ديدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با اين طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشويم .
گفتم : همين گوشه صحن مي ايستم زيارت مي خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع كردم يك وقت گفتم : طلبه ها اين آقا طلبه اي كه در راه براي ما روضه مي خواند كجا است ، گفتند: آقا در بين اين جمعيت نمي دانيم كجا رفته است .
در اين اثناء ديدم يك عربي مردم را مي شكافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبيلي مي خواهي چه كني ؟ گفتم مي خواهم زيارت اربعين بخوانم ، فرمود: بلندتر بخوان من هم گوش كنم .
زيارت را بلندتر خواندم يكي دو جا توجه ام را به نكاتي ادبي داد وقتي كه زيارت تمام شد به طلبه ها، گفتم : اين آقا طلبه پيدايش نشد؟ گفتند: آقا نمي دانيم كجا رفته است يك وقت اين عرب بمن فرمود مقدس اردبيلي چه مي خواهي ، گفتم : يكي از اين طلبه ها در راه براي ما گاهي روضه مي خواند، نمي دانم كجا رفته ، مي خواستم اينجا بيايد و براي ما روضه بخواند.
آقاي عرب بمن فرمود مقدس اردبيلي مي خواهي من برايت روضه بخوانم ؟ گفتم : آري آيا به روضه خواندن واردي ؟ فرمود: آري كه در اين اثناء ديدم عرب رويش را به طرف ضريح اباعبداللّه الحسين (ع ) كرد و از همان طرز نگاه كردن ما را منقلب كرد يكوقت صدا زد يا اباعبداللّه نه من و نه اين مقدس اردبيلي و نه اين طلبه ها هيچ كدام يادمان نمي رود از آن ساعتي كه مي خواستي از خواهرت زينب (عليهاالسلام ) جدا شوي در اين هنگام ديدم كسي نيست فهميدم اين عرب مهدي زهرا سلام الله علیها بوده، واقعا ساعت عجيبي بود.
📙کامل الزیارات صفحه چهار صدو شانزده
#اربعین
#امام_حسین
#ماه_صفر
🖤🦋🌿🖤🦋🌿🖤🦋🌿
وَالْحَمْدُلِلَّهِالَّذِيتَحَبَّبَإلَيَّوَهُوَغَنِيٌّعَنِّي
قربوناونخداییکهبامنمهربونیمیکنه،
بهممحبتمیکنه،بااینکهازمنبینیازه..❤️🌱
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
💫نمــــــازِ
💫اولِــــــــ
💫وقتـــــــ،
💫رمــــــــزِ
💫استجابتـــِ
💫دعـــــــــا|🤲
التــماســـ دعـــای فرج
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#دختران_حاج_قاسم
#فداییان_رهبریم♥️✋🏻
💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶
http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem