🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
#مهرومهتاب
پارت۹۲
نویسنده:ت،حمزه لو
به سمت صدا برگشتم.در تاریک و روشن اتاق،صورت خوشحالش از لای در پیدا بود.
با خنده گفت:«چرا تو تاریکی موندی؟میخوای پول برق کمتر بیاد؟!»
بی حوصله گفتم:«لوس نشو،هنوز که خیلی تاریک نشده،خرید کردین؟؟!»
سهیل در را کامل باز کرد وگفت:«آره ،بیا ببین چه سلیقه ای دارم!»
خندیدم و گفتم:«سلیقه ی تو یا مامان ؟!»
صدای مادرم از بلند شد:«خدا پدرتو بیامرزه،اگه به سهیل بود که چند متر پارچه پرده ای خریده بود.»
بعد مادرم چراغ اتاقم را روشن کرد و با سهیل روی تختم نشستند.مادرم یک ساک کاغذی پر از بسته های کادویی روی تخت گذاشت.
سهیل بسته ای با کاغذ کادوی براق را به طرفم گرفت و گفت:«بیا،اینم برای تو خریدم.!»
ابرویی بالا انداختم و گفتم:«آفرین،چی شده دست تو جیبت کردی؟!»
مادرم خندید و گفت:«ناخن خشکا فقط وقتی خیلی خوشحالن ولخرجی میکنن،بگیر تا پشیمون نشده!»
بسته را گرفتم و باز کردم.پارچه ی لطیفی به رنگ آبی آسمانی در دستانم رها شد.رنگش ملایم و زیبا بود،با شادی گفتم :«ممنون،خیلی خیلی قشنگه!»
سهیل زیر لب گفت:«قابل نداره!»
فوری بُل گرفتم و گفتم:«وووو ی ی ی ی،آقا سهیل چه مودب شده!!»
با خنده و شوخی تمام بسته ها را باز کردیم و دیدیم.پارچه ی سنگین و زیبا از ابریشم برای خانوم نوایی و یک قواره کت و شلواری برای آقای نوایی خریده بود.
در یک بسته ی زیبا هم پارچه ی لیمویی رنگ بسیار زیبایی برای گلرخ بود..برای مامان هم یک پارچه ی کرپ به رنگ ماشی خریده بود.
همه ی بسته ها را که دیدم گفتم:«آخی،همه ی پس اندازت رو خرج اینا کردی!!؟»
سهیل خندید که ادامه دادم :«البته باید سخاوتت رو تو خرید طلا نشون بدی!»
سهیل فوری گفت :«برو بابا،چه پررو !!چه زود سو استفاده میکنی!!»
با تظاهر به ناراحتی گفتم:«برو بابا گدا،همچین میگه سو استفاده ،انگار پول طلا ها رو از جیبش برداشتم.»
مادرم با خنده گفت:«خب حالا،دعوا نکنید.تا طلا خریدن کلی مونده،شاید تا اون موقع سهیل پولدار شد و برات طلا هم خرید!»
به چهره ی نگران برادرم نگاه کردم و از ته دل گفتم:«الهی خوشبخت بشی داداش.»
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
#حـکــمــتـــ🌼🗒
حضرت امیرالمومنین«؏»:
داستان دنیا، داستان مــ🐍ـاری سمے است که پوست
آن نرم است و ســـمّ کاری و کشنـــده در دل آن
است.
فریب خورده ے نادان بدان میل می کند
و خردمند عـــ🌱ـاقل از آن می پرهیزد.
خــــ♥️ــداے من
میان این همه چشم
نگاه تو تنها نگاهے ست
ڪہ مرا از هر نگهبان
و محافظے بے نیاز می کند
نگاهت را برای
تمام هموطنانم آرزو می کنم.
💫شبتون پر از نگاه خدا
____🍃🌸🍃____
•••❀•••
یاصاحب الزمان💚🍃
••سـایہاٺࢪا
ازمَـداࢪِ روسـیاهانبَࢪمَـدار..
ماھازشَـببَرنِمۍگیࢪَد
نِگاھِمِھࢪبـٰانخۅیشࢪا..!❤️••
#یـٰاصـٰاحِبَالزَّمـٰان🌷
#شبتونمهدو
#امام_زمان
اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
🌷«امام جعفرصادق (علیهالسلام)»:
📜اذا قامَ القائمُ لایبقی اَرضٌ اِلاّ نُودِی فیها شَهادَةُ «اَن لااله اِلاّ اللهُ و أَنّ مُحمداً رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم.».
✨زمانی که حضرت قیام میکند سرزمینی باقی نمیماند جز اینکه ندای (رسای) شهادتین «لا اله الاالله محمد رسولالله(صلیالله علیه و آله)» از آن برخواهد خواست.
📚(بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٠)
#امام_زمان
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان
🌷سپیده،نور توست
و آفتاب،تشعشعے ڪوچڪ از نگاهت
و آسمان جلوه ے صبرت
و باران،زلال ڪرامتت
و بهار،نسیمے از ڪویت...
و من هر صبح ڪہ سلامت مےڪنم
عطر تمامے خوبے ها،
تمامے روشنے ها
و تمامے امیدها در وجودم مےپیچد.
#امام_زمان
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج