#دم_اذانی
محراب دل جاىِ نماز عشق گردان ...
از فاطمه سلام الله علیها برایمان تسبیحی به یادگار مانده که پس از هر نماز به آسمان می برَدِمان...
#نماز_را_اول_وقت_بخوانیم
#دعا_برای_ظهور_امام_زمان_ع را فراموش نکنیم
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#مکیال_المکارم
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛
کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...
✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ....
📍 قسمت چهل و یکم
💠کرم آن حضرت...
فرق بین سخی و کریم این است که سخی بعد از درخواست از او، چیزی می بخشد ولی کریم قبل از درخواست.
امام باقر علیه السلام میفرماید:
چون قائم علیه السلام به پا خیزد و به کوفه وارد شود، خداوند از پشت کوه هفتاد هزار صدیق برانگیزد که از یاران آن حضرت باشند و... در سال دوبار به مردم عطایا میدهد و هر ماه دو نوع روزی به آنها می بخشد و... تا اینکه نیازمند به زکات نخواهی یافت.
💠کشف علوم برای مؤمنین....
این مساله جز در زمان ظهور تحقق نمی بخشد، امام صادق علیه السلام میفرماید:
علم بیست و هفت حرف دارد، تمام آنچه پیامبران آورده اند دو حرف است و چون قائم ما به پا خیزد بیست و پنج حرف دیگر را برآورد.
و در حدیث دیگری میفرماید:
در زمان او حکمت به شما داده میشود تا آن جا که زن در خانه اش به کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلی الله و علیه و اله و سلم حکم میکند.
💠کشف و بر طرف کردن ناراحتی ها از مومنین....
امام عصر علیه السلام با دعا کردن برای مومنین به طور عام از آنها بدی ها و ناراحتی ها را دور می سازد، و به طور خاص نیز افرادی که به آن حضرت توسل جسته و به آن بزرگوار پناهنده شده اند و از شر بدی ها و تلخی ها رهایی یافته اند بسیار زیاد هستند ...
کتاب نجم الثاقب گوشه ای از این توجهات خاص مولایمان را نقل کرده است که توصیه به رجوع میشود.
📚منبع: مکیال المکارم
▫️قلب را با بي قراري ساختند
ابر چشمم را بهاري ساختند
▫️انتظارت افضل الاعمال من
هر کسی را بهر کاری ساختند
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#امام_زمان
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 فضیلت سوره توحید
💚 قل هو الله احد...
🎙️ استاد میرباقری
#امام_زمان
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 اصلاتمامهفتهیماهابنامتوست؛
جمعه،سهشنبه،فرقنداردبرایما...
🌱اصلاقرارماستبمیریمدر رهت؛
گراینفراق،جانبگذاردبرایما...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
۰
📿نـــــمازت را مــــتّصل کن
به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج»
و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر
که هـــــیچ نـــمازے
بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت.
🍃اللهم عجل لوليك الفرج🍃
#امام_زمان
#نماز_اول_وقت
التماس دعای فرج 🤲🏻
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
#مهرومهتاب
پارت۱۷۵
نویسنده:ت،حمزه لو
به لیلا و شادی که روی مبلها نشسته بودند لبخندی زدم، بشقابها را جلویشان گذاشتم و ظرف پر از شیرینی را روی میز گذاشتم و گفتم :"بچه ها خودتون بردادید دیگه،تعارف نکنید."
لیلا با لبخند معنا داری گفت:"نکنه خبری شده که زیاد خم و راست نمیشی؟!"
فوری جواب دادم:"نه بابا،خبری نیست به جز...."
شادی بقیه جمله ام را کا مل کرد:"تنبلی.."
و همه زیر خنده زدیم.یکی دو ساعتی بچه ها پیشم ماندند و از کلاسها و انتخاب واحد ترم جدید و زندگی و همه چیز صحبت کردیم.بچه ها که رفتند من هم به آشپزخانه رفتم و مشݝول درست کردن شام شدم.کم کم به کارهای خانه عادت کرده بودم و در آشپزی مهارت کسب میکردم.شام خوبی از کار در آمده بود و من راضی از کارم مشغول شستن ظرفها بودم که زنگ،در به صدا در آمد.
آخرین بشقاب را آب کشیدم ،دستهایم را خشک کردم و آیفون را برداشتم:"کیه؟"
صدای سهیل در گوشی پیچید:"آقا گرگه!!!"
خندیدم و گفتم:"بفرمایید بالا آقا گرگه.خوش اومدی"
لحظه ای بعد سهیل و گلرخ روی مبل نشسته بودند و من با چای و شیرینی مشغول پذیرایی بودم.
روی مبل روبه روی سهیل نشستم.سهیل با دهان پر پرسید:"حسین کجاست؟"
خنده ای کردم و جواب دادم:"مدتیه عصرها دیرتر میاد،اضافه کاری وایمیسته،ولی الاناس که کم کم پیداش بشه."
به گلرخ که در فکر بود نگاه کردم و گفتم:"گلرخ جون،شیرینی هاش تازه س،بخور دیگه!"
بعد رو به سهیل گفتم:"چه خبر از مامان اینا؟"
سهیل روی مبل لم داد و گفت:"هیچی...دیشب اونجا بودیم،فعلا که مامان عزا گرفته.!!"
هراسان پرسیدم:"چرا،چی شده مگه؟؟؟!!"
گلرخ پنهان از من اشاره ای به سهیل کرد که چیزی نگوید ولی من متوجه شدم و سهیل بی تفاوت ادامه داد:"چه میدونم ،انگار پسر دوستش تصادف کرده و مرده."
گلرخ با صدای بلند گفت:"خب مهتاب جون چه خبر از دانشگاه،انتخاب رشته کردی؟"
میدانستم که میخواهد حواس مرا پرت کند،بی تفاوت به سوال گلرخ پرسیدم:"کدوم دوستش؟"
سهیل شانه ای بالا انداخت و گفت:"چمیدونم،همون که تو عروسی ماهم اومده بود....آها،نازی.."
ناباورانه پرسیدم:"کوروش؟؟!!! "
سهیل خرده شیرینی ها را از روی لباسش تکاند و گفت:"آره،آمریکا تصادف کرده و انگار سر ضرب زحمت و کم کرده."
گلرخ رو به سهیل چشم غره ای رفت و گفت:"عه سهیل بسه دیگه."
با بغض رو به گلرخ کردم و گفتم:"راست میگه گلی!!؟"
گلی سری تکان داد و با غم،نگاهم کرد.با پشت دست اشکهایم را پاک کردم.خیلی دلم برای کوروش سوخت.در همان چند دیدار متوجه شده بودم که پسر مودب و متینی است،و با اینکه درخواست ازدواجش را رد کرده بودم ولی برایم بسیار محترم بود.بی اختیار گفتم:"کار دنیا رو میبینید،مامان اصرار داشت من زن کوروش بشم،میگفت حسین رفتنیه و حوصله نداره چند سال دیگه با یکی دوتا بچه من بیوه بشم و برگردم خونه شون،ولی حالا ببین...داماد منتخب مامان چه زود از دنیا رفت.اگر من زن کوروش میشدم،الان چی میشد؟؟!!!من باید تو مملکت غریب یه زن تنها و بیوه چیکار میکردم.!!؟"
گلرخ آهی کشید و گفت:"ۏاقعا هیچ کس از آینده خبر نداره،اون کوروش طفلکی سالم بود ولی حالا......ان شاالله که حسین آقا عمر درازی داشته باشه ."
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سهشنبههایمهدوی💚🌱
👈#امام_زمان بیشتر از ما دلتنگ ماست
🎙 #استاد_شجاعی
🍃اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ
#نماز_شب
💠امام صادق علیه السلام می فرمایند:
🔸روشنايى دل را جستم و آن رادر انديشيدن و گريستن يافتم، و گذر از صراط را جستم و آن را در صدقه دادن يافتم، و نورانيت چهره را جستم و آن را در نماز شب يافتم.
📚 مستدرك الوسائل 12 / 173 / 13810
#نماز_شب را به نیت ظهورمیخوانیم
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج