eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
467 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫ 😊 💔 بغض کرده بود.😖 از بس گفته بودند:بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکند😟 و عملیات را لو میدهد شاید هم حق داشتند.😕 نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها.اگر عملیات لو میرفت غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند😨😢 فرمانده که بغض و اشتیاقش  را دید، موافقت کرد😍 اواخر عملیات توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود.😔 جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.😞 یا کوسه برده بود یا خمپاره....😭 دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را  لو ندهد...😭💔 بچه بود...💔بچه ای بزرگـــ....💔
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫ 😊 💔 حال خوشی پیداکرده بودیم. اما بعضی‌ها این حرف‌ها سرشان نمی‌شد؛😪 وقتی شوخی‌شان گل می‌کرد دیگر ملاحظه هیچ‌چیز را نمی‌کردند. لب رودخانه پاهایمان را لخت کرده و از گرما داخل آب گذاشته بودیم🤤 و یکی از بچه‌ها داشت این نوحه و زبان حال را که یکی از مداحان خوانده بود زمزمه می‌کرد😊: «حسین جان! مادرم گفته غلامت باشم😌، خادم درگه و راهت باشم😌 و...» که یک‌مرتبه حاج حسین وارد شد و بدون مقدمه دست کسی را که داشت می‌خواند گرفت و بلندش کرد که: «راه بیفت😶، مادرت هم نمی‌گفت، قبولت می‌کردم!»😐😆😂 فرهنگ جبهه، شوخ طبعی‌ها، ج۲،ص۸۵ ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
کنیزبٵنو؁بےنشآنـ ـ: ≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫ 😊 💔 بغض کرده بود.😖 از بس گفته بودند:بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکند😟 و عملیات را لو میدهد شاید هم حق داشتند.😕 نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها.اگر عملیات لو میرفت غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند😨😢 فرمانده که بغض و اشتیاقش  را دید، موافقت کرد😍 اواخر عملیات توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود.😔 جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.😞 یا کوسه برده بود یا خمپاره....😭 دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را  لو ندهد...😭💔 بچه بود...💔بچه ای بزرگـــ....💔
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫ 😊 💔 بغض کرده بود.😖 از بس گفته بودند:بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکند😟 و عملیات را لو میدهد شاید هم حق داشتند.😕 نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها.اگر عملیات لو میرفت غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند😨😢 فرمانده که بغض و اشتیاقش  را دید، موافقت کرد😍 اواخر عملیات توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود.😔 جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.😞 یا کوسه برده بود یا خمپاره....😭 دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را  لو ندهد...😭💔 بچه بود...💔بچه ای بزرگـــ....💔