eitaa logo
ܦ̇ܝ‌ܝ̇‌ܝ̇ߺܥ‌‌ߊ‌ܔ حߊ‌ܥܼܢ ܧߊ‌ܢܚܩܢ
403 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یه روز یه خانم👩🏼‍💼 مثل هر روز بعد از کلی آرایش💅 کنار آینه,مانتو تنگ🧥 و کفش پاشنه بلند شو 👠پا کرد و راهی خیابونای 🛣شهر شد. همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا 🕺یه صدایی توجهش رو جلب کرد : ❌خواهرم حجابت !! خواهرم🧕🏻 بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!. نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه🧔🏻 از همون ها که متنفر بود😖 ازشون با یه پیرهن 👕روی شلوار و یه شلوار 👖پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده. به دوستش👯‍♀ گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب🌌 خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون💵 نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید. تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا🧔🏻 کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه‌ وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش😬 رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای👀 خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده😆 و رفتن.. پسر 🧔🏻سرشو رو به آسمون🌠 بلند کرد و زیر لب گفت : خدایا این کم رو از من قبول کن !! شبش🌌 که رفت خونه🏠 به خودش افتخار میکرد گوشی📱 رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش👩‍👧‍👧 تعریف میکرد. فردای اون روز دوباره آینه وآرایش💅 و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک🎡 رو گذاشت. توی پارک🎢 دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند😂 شب🌃 وقتی که داشت از پارک⛲️ برمیگشت یه ماشین🚗 کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟ لبخند زد😊 و گفت برو عمه🧕🏽 تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده 😝، پسره👱🏼‍♂ از ماشین🚗 پیاده شد و چند قدمی کنار دختر👫 قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید. دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد😱 اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد 🙏 اما همه تماشاچی👀 بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو💄💋 ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون🧔🏻 به سمتشون میدوه و فریاد میزنه : آهای ولش کن بی غیرت !! مگه خودت ناموس نداری ؟؟ وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای👊 ناموس ایستاد !! دختر 👱🏻‍♀در حالی که هنوز شوکه بود😰 و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو 🧔🏻از همونا که پیرهن رو روی شلوار👖 میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه  ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد : وقتی خواستن به زور سوارم کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهم گفت : خواهرم حجابت !! همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندیدم.. اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود✌️ 🌹 این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر 🌹 💚 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem