eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
469 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
مومن کیست⁉️ هفت خصلت مومن از زبان دلنشین مولایمان امیر مومنان علی{؏}👇🏻❤️ -مومن کسی است که🌺 یک=کسبش حلال است💵 دو=اخلاقش مهربان و رئوف است😊 سه=قلبش سالم از کینه و کدورت است♥️ چهار=زیادی مالش را انفاق کند🤝🏻 پنج=زیادی سخنش را نگه می دارد🍃 شش=مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوار✨ هفت=و او از خود درباره دیگران انصاف می‌دهد👏🏻 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️من کجا دلم راضی میشد پا به این دنیای پر از آشوب بگذارم؟! 🕊تنها، باورِ اینکه قصه دنیا به شما ختم میشود آرامشم داد! تنها، باور اینکه شما هم روی این زمین، کنار ما قدم برمیداری، 🌹راضی ام کرد به این دنیا بیایم! عزیز قلبم!♥️ مردمک چشمانم خسته شده، از بس تمام شهر را 🕊دنبال نگاه مهربانت دویده است؛ زودتر برگرد، ای نور دیده دنیا!💌 اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
༺🍂༻ گاهی‌به‌دیده‌ اشك‌غم‌و‌گاه‌اشك‌شوق . . این‌است‌حآلِ‌ما‌زفراق‌و‌وصآلِ تو.... اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻 پارت۹۵ نویسنده:ت،حمزه لو جواب سلامم را داد .گفتم :«رفتم دفتر فرهنگی نبودین،فکر کردم نیستین و مجبورم برم سر کلاس بشینم!!» خندید و گفت:«قول داده بودم بیام و اومدم دیگه،ماشین رو که دیدم اومدم اینجا و منتظرتون شدم.» سوار شدیم و به راه افتادیم.هر دو ساکت بودیم که گفتم:«ببخشید،ولی دیگه نمیتونستم صبر کنم.میخوام همه چیز رو بدونم.» غمگین سر به زیر انداخت و گفت:«باشه،حتما،امروز اومدم چیزایی رو که میخواید بدونید بهتون بگم.کجا بریم؟!» فوری گفتم :«میخواید بریم خونه ی شما،دلم میخواد اونجا رو ببینم!» مکثی کرد و جواب داد:«اگه ناراحت نمیشید..اونجا نه...یعنی چه طور بگم...» به میان حرفش آمدم و گفتم:«چرا..مگه چی میشه !؟» ادامه داد:«خب ....کسی اونجا نیست و درست نیست که..» متوجه منظورش شدم و با خجالت گفتم:«آها،..خب باشه..میریم پارک.خوبه؟!» لبخندی زد و گفت:«ممنون که درک میکنید،،بله پارک خوبه،ان شاالله به زودی باهم به اونجا میریم !» به پارک رسیدیم.ماشین را پارک کردم.برای شنیدن حرفهایش دل تو دلم نبود.روی نیمکت نشستیم..حسین از کیفش عکسی را بیرون آورد و به دستم داد. عکس از زن و مرد جوانی بود با بچه هایشان ..فهمیدن این که پدر و مادر حسین باشند کار سختی نبود. صورت زن جوان،بشاش و خوشحال بود.نگاهش همان نگاه معصوم حسین بود و ابروهای نازکی داشت با لبخندی محو روی لب.شوهرش مردی قد بلند بود با نگاهی نافد،موهای سرش مشکی بود و سبیل پرپشتی داشت.کنارش پسر نوجوانی ایستاده بود حدودا سیزده چهارده ساله که در نگاه اول هر کسی میفهمید حسین است.جلوی آنها دو دختر با پیراهن های یک شکل و جوراب شلواری سفید ایستاده بودند.صورتشان شبیه مادرشان بود.دختر بزرگتر روسری سفید به سر داشت و دختر کوچک موهابش،را با روبان کنار دو گوشش بسته بود.اختلاف سنی شان باهم زیاد نبود. عکس را در حیاط خانه گرفته بودند،حیاطی با صفا باحوض و گلهای زیبا در باغچه.و درخت سرسبز توت..پرسیدم:«خونه تونه؟!خیلی قشنگ و باصفاس!» آهی کشید و گفت:«آره،خونه مه ولی حالا دیگه باصفا نیست،حیاطش پر از برگای خشک و وسایل دور ریختنیه.قبلا خیلی خوب بود ولی حالا.......باید بدونی که چیز قشنگی انتظارت رو نمیکشه.» با جسارت گفتم:«جز تو!!» به وضوح شوکه شد و صورتش سرخ شد،ادامه دادم:«این خونه هیچ ایرادی نداره به جز اینکه به گفته ی تو خیلی کثیفه،خب چرا تمیزش نمیکنی؟!» سرش را تکان داد و گفت:«دلیل اولش اینه که دست و دلم به کار نمیره.دومیش هم به خاطر وضع بد ریه هامه.با کوچکترین عامل تحریکی به حال مرگ میوفتم و انقدر اذیت میشم که حاضرم اطرافم کثیف باشه ولی ذره ای گرد و خاک بلند نکنم.!» لبخندی زدم و گفتم:«خب من تمیز میکنم..اصلا برای سلامتیت هم ضرر داره!!» حسین چیزی نگفت و به روبه رو خیره شد.دلشوره داشتم،گفتم:«شما نباید انقدر همه چیز رو تو خودتون بریزید حرف بزنید .» نگاهم کرد و گفت:«انقدر حرف دارم که اگر یک هفته هم اینجا بشینیم حرفهای من تموم نمیشه!ولی چون حق شماست که بدونید فقط،قسمتهای قابل تحملش رو براتون تعریف میکنم.خواهش میکنم برای دونستن بقیه ش اصرار نکنید.باشه!!؟» سری تکان دادم و گفتم:«با اینکه دلم میخواد همه چیز رو درباره ی شما و زندگیتون بدونم ....ولی باشه،هر جور راحتید.!!» روی نیمکت جابه جا شد وآهی کشید و گفت: 🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ قَالَ كُلَّ يَوْمٍ أَرْبَعَمِائَةِ مَرَّةٍ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ رُزِقَ كَثِيراً مِنْ عِلْمٍ أَوْ كَثِيراً مِنْ مَالٍ از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است: هرکس روزی چهارصد مرتبه تا دو ماه پی‌درپی این استغفار را بگوید، یا گنجی از علم و دانش به او داده می‌شود یا گنجی از مال و ثروت روزی‌اش می‌گردد. «أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ اَلْحَيُّ اَلْقَيُّومُ اَلرَّحْمَنُ اَلرَّحِيمُ(ذوالجلال و الاکرام ) بَدِيعُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَ جُرْمِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ .» 📚بحار الأنوار ؛ ج 84 , ص 20 ⚜️ ⚜️⚜️ ⚜️⚜️⚜️
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️ فقط گناه کردم... 🎤امیرکرمانشاهی اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج
🌱نماز شب در قرآن 🌙🌷انَّ ناشئة الیل هی اشد وطئا و اقوم قیلاً سوره مزمل،آیه 6 مسلما نماز و عبادت شبانه پا برجا تر و با استقامت تر است. 🌙🌷و الذین یبیتون لربهم سجَّدا و قیاماً سوره فرقان،آیه 64 بندگان خاص خدا کسانی اند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند. 🌙🌷ان ربک یعلم أنک تقوم ادنی من ثلثی الیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک سوره مزمل،آیه 20 ای پیامبر پروردگارت میداند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا میخیزند. 🍃اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🍃 ━⊰❀•❀🌼❀•❀⊱━