6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد شجاعی🎤
امام زمان (عج) از دست من تنها، چقدر گریه کرده!!
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#مکیال_المکارم
📍 قسمت شصت و هشتم
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛
کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...
✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ....
❗️نتایج دعا برای فرج
💠ایمنی از عقوبتهای اخروی...
از آثار دعا برای تعجیل فرج حضرت قائم علیه السلام ایمنی از عقوبتهای اخروی است.
دعا برای حضرت از تولای قلبی نسبت به امیرالمومنین علی علیه السلام برخاسته، بلکه از واضحترین اقسام تولای زبانی نسبت به آن حضرت است، پس هر که برای آن حضرت دعا کند در حقیقت به ولای امیرالمومنین علیه السلام تمسک جسته است .
دعا کردن برای تعجیل فرج حضرت، دلیل و نشانه استقامت دعا کننده بر اعتقاد به امامان علیهم السلام است. و طبق فرموده خداوند نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین شوند.
💠 بشارت و مدارا هنگام مرگ ...
مومن به سعادتها و نعمتهای بزرگ میرسد به سبب چهار امر:
موالات و پیروی پیغمبر و ائمه اطهار علیهم السلام و خدمت به آنها و محبت به ایشان و مقدم داشتن آنها بر دیگران.
کسیکه بر این باورها زندگی کند و با همان باور و عقیده بمیرد، با آن کس که ولایتش را داشته، در منزلگاه کرامت و قرار گاه رحمت الهی خواهد بود.
دعا برای حضرت قائم علیه السلام، مایه کمال ایمان و ثبوت آن تا هنگام مرگ می باشد.
💠 اجابت دعوت خدا و رسول او ...
خداوند میفرماید: ای کسانیکه ایمان آورده اید، اجابت کنید خدا و رسول را، هر گاه شما را فرا خوانند بدان چه شما را زنده می کند.
دعا برای تعجیل فرج مولایمان صاحب الزمان علیه السلام، اجابت دعوت خدا و رسول او می باشد.
💠 قرار گرفتن در درجه امیر مومنان علی علیه السلام ...
دعا برای تعجیل فرج و ظهور مولایمان صاحب الزمان علیه السلام، نشانه پایداری و ثبات ایمان و دین در زمان غیبت است، به همین دلیل دعا کننده در درجه امیرالمومنین علی علیه السلام می باشد.
💠محبوبترین خلایق نزد خداوند....
دعا کننده برای تعجیل ظهور و فرج آن حضرت، از محبوبترین افراد نزد خداوند است زیرا که او به عموم مومنین نفع رسانده و نیز شادمانی و سرور را بر ائمه اطهار علیهم السلام وارد ساخته است.
پس دعا برای تعجیل، سود رسانی به اهل جهان است و خداوند به برکت دعا کنندگان، عقوبت را از اهل زمین دور می سازد.
📚منبع: مکیال المکارم
🍀ما ماندهايـم در خم اين کوچههاي تنگ
ما را بيا از اين همه دلواپسي درآر
🌸بـرگرد روشـناي دل انگيز آفتاب
مولاي آب و آينه، مولاي ذوالفقار
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#امام_زمان
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
#استاد_شجاعی
• کاش اون کارو نکرده بودم...
• کاش اون اشتباهو انجام نداده بودم...
• کاش اون گناهو مرتکب نشده بودم...
● نمیتونم خودمو ببخشم!
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#گلهای_فاطمی
#به_رنگ_خدا
💠امام علی(علیه السلام) می فرماید:
✳️جهلُ الشَبابِ معذورٌ علمُهُ مَحُقُور
❇️ناآگاهی نوجوانان پذیرفته و آگاهی و دانش آنان ناچیز است.
🔰این روایت بیان می کند که عذر نادانی نوجوان مقبول است، زیرا علم او در نوجوانی محدود و نارساست.
📚 تمیمی آمدی، غررالحکم
🔷🔶🔹🔸
🕌کانال تخصصی خانواده فاطمی
https://eitaa.com/joinchat/1443561510Cdccfd61dde
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «آمریکاییهای منتظر»
🔺 غرب به جریان آخرالزمانی و مهدویت رسیده ما چیکار کردیم در این زمینه؟
🔸 بررسی فیلم dune (تله ماسه)
👤 استاد #رائفی_پور
#آخرالزمان
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سوال رهبر انقلاب از آمریکا که در سال هفتم جنگ یمن محقق شد
#یمن
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#عکس_نوشت
رهبر معظم انقلاب اسلامی:
شما بانوان نخبه، دختران نخبه، جوانان نخبه، یکی از مهمترین مسئولیتهاتان امروز این است که نقش زن را از دیدگاه اسلام ترسیم، برجسته و روشن کنید.
#گلهای_فاطمی
#پندانه
🌸وقتی به تکلیف میرسید، معنایش این است که این لیاقت و قابلیت و شخصیت را پیدا کردهاید که خدای بزرگ، شما را مخاطب قرار میدهد. جشن تکلیف در حقیقت جشن تشرّف یک نوجوان به ساحت لطف و توجّه پروردگار است؛ این را قدر بدانید.
"مقام معظم رهبری"
🔷🔶🔹🔸
🕌کانال تخصصی خانواده فاطمی
https://eitaa.com/joinchat/1443561510Cdccfd61dde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 استغفار در ماه شعبان
استغفرالله و اسئله التوبه
این چند روز باقی مانده را
قدر بدانیم♨️
آیتالله مجتهدی تهرانی (ره)
#ماه_شعبان
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🔔صدای پای رمضان می آید📿
رمضانی دیگر در راهست،
آری عطرش به مشام میرسد؛
چقدر زیبا خداوند به تکرار،
روزهارا به دیدار هم میرساند ،
🌺همگی در این اندیشه ایم چه شتابان روزها می آیند،
کاش دقایقی ، به اعمالمان می اندیشیدیم،
به ثانیه،ثانیه از زندگیمان
از کارهای خوب و بدمان، به اینکه من طی سال گذشته..چه بوده ام ،چه خلق و خویی داشته ام و...
آری...🌸
🍂رمضان می آ ید که باعطرش وجودمان را چه از ظاهر وچه از باطن
تزکیه کنیم. 💯
⏱زمانهای از دست رفته را جبران،
وگامهایمان را استوار کنیم،
باعزمی راسخ گام برداریم،
✨رمضان موهبتیست از جانب پروردگار
✨الوهاب :بخشنده خداییست که هدیه ی بسیار گرانبهایش را به بهترین بندگانش عطا میکند ،،،
پس رفیقم 🌹
👈به هوش باش اگر الان زنده ای، اگر فرصت رمضانی دیگر برایت بوجود
آمده ...
👌 این همان موهبت است،☝️
✨دعا سرنوشت را تغییر می دهد،
پس با بردن دستهای خالیمان به درگاه معبود،
وجودمان را منور کنیم...
وعاقبتمان را بخیر
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
#مهرومهتاب
پارت۱۹۳
آخرین امتحانم را با آرامش دادم.اولین بار پس از ازدواجم احساس آرامش داشتم.ظهر عاشورا ،از صبح من و حسین به محله قدیمشان رفتیم.سر خیابان غلغله بود.با سحر روی یک پله نشستیم و مشغول تماشتی دسته شدیم.حسین به همراه علی به هیئت خودشان رفتند تا همراه دسته هیئتشان عزاداری کنند.
قلبم از ترس و نگرانی تند تند میزد.به عزاداران مشکی پوش نگاهی انداختم.اکثرا پا برهنه و گل آلود بودند.سرانجام دسته ای که حسین و علی در آن بودند از دور نمایان شد.ناگهان سحر هراسان از جا بلند شد و چند قدمی جلو دوید.به دنبالش رفتم و فریاد زدم:«سحر،چی شده؟!»
رد نگاهش را گرفتم که به علامت جلوی دسته چشم دوخته بود.حسین پشت علامت بود و علی زیر علامت،سنگینی علم روی شانه های علی بود و چشان نگران سحر،خیره به همسرش بود.
صدای سحر را شنیدم:«یا ابالفضل.!!!»
ناگهان همه چیز به هم ریخت،خون از دماغ علی سرازیر شد ،حسین و یکی از دوستانش،سریع به طرفش دویدند و علامت را از روی دوش علی برداشتند و بلافاصله علی روی زمین از حال رفت.
صدای جیغ سحر با صدای سنج و طبل در هم آمیخت.حسین با کمک چند نفر علی را بلند کردند و در ماشین گذاستند و به سمت بیمارستان بردند.
همه چیز خیلی سریع به هم ریخت،یحر آرام در آغوش من اشک میریخت و من با جملاتی کوتاه دلداری اش میدادم.
حسین آخر شب ،خسته و نالان به خانه آمد.از جا پریدم و پرسیدم:«چی شد حسین؟!»
صدایش هسته و ناراحت بود:«سلام،هیچی دکتر گفت باید امشب بیمارستان بمونه.هنوز معلوم نیست.»
حسین از فرط خستگی فوری به خواب رفت و من را با کابوس هایم تنها گذاشت.صبح زود مرا صدا زد و گفت:«مهتاب،عزیزم،من دارم میرم بیمارستان.»
به سرعت در جایم نشستم و گفتم:«کجا،منم میام.»
خندید و گفت:«آخه دختر خوب تو هنوز صبحونه نخوردی.»
فوری گفتم:«مهم نیست ،تا تو بند کفشتو ببندی من اومدم.»
به سرعت از جا بلند شدم و آماده شدم.دلم نمیخواست سحر را در این موقعیت تنها بگذارم.
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻