37.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍اهل یقین پیامی دیگر دارد بشنو...
#حاج_قاسم
#قرار_عاشقی_با_شهیدان
#گلزار_شهدای_کرمان
@shahidan_kerman
هدایت شده از #ألموتلإسرائیل 👊🏼
🎤 روایت حادثه گلزارشهدای کرمان از زبان سلطانینژاد دایی دخترککاپشنصورتی با گوشواره قلبی :
✨جزئیات تازه از شهادت دردناک ریحانه کوچولو
【دخترککاپشنصورتی با گوشواره قلبی❤️】 و ۷ عضو خانوادهاش
دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی یکی از شهدای انفجارهای تروریستی کرمان بود.💔
دختری ۲ ساله به نام ریحانه سلطانینژاد که به همراه ۷ نفر دیگر از اعضای خانوادهاش در این حادثه به شهادت رسیدند.
اما ریحانه که بود و این حادثه چطور رخ داد؟
احمد سلطانینژاد میگوید:
【دایی ریحانه کوچولو به نام حسین، کارمند دفتر ثبت اسناد ملی در کرمان است. آنها در مسیر گلزار شهدای کرمان موکبی دارند که امسال هم به مناسبت سالگرد شهادت حاجقاسم برپا بود و روز حادثه حسین علاوه بر ۲فرزند خودش، فرزندان ۲خواهرش را که ریحانه هم یکی از آنها بود، با خود به موکب برده بود.قرار بود بچهها تا زمانی که مادرانشان به گلزار شهدا میروند، زیارت میکنند و برمیگردند، در موکب نزد حسین بمانند. بعدازظهر بود و ظاهرا آنها برگشته بودند که انفجار اول رخ داد. محل انفجار با محل موکبی که بچهها آنجا بودند فاصله داشت.حسین بلافاصله همسر و بچههای خودش به همراه دو خواهرش و بچههای آنها را سوار ماشین کرد تا آنها را به محل پارک ماشینشان برساند که سوار ماشین شود و قبل از اینکه اتفاقی برایشان بیفتد به خانه برگردند.همگی سوار شدند و به محلی رفتند که ماشینها پارک بودند.
یعنی همان محلی که انفجار دوم رخ داد. حسین همسر و خواهرانش و بچهها را از ماشین پیدا میکند. به خیال اینکه آنجا دیگر امن است. بچهها به سمت ماشینشان میروند و حسین خودش به سمت موکب و جایی که انفجار اول رخ داده بود برمیگردد تا شاید کمکی از دستش بربیاد.
او میرود و همسرش و ۲خواهرش به همراه بچهها به سمت ماشین میروند که سوار شوند و به خانه برگردند اما در همان هنگام انفجار دوم رخ میدهد.】
انفجار دوم در مسیری فرعی رقم خورد. جایی نزدیکی تخت درگاه قلیبیگ.
این مسیر خارج از محدوده گلزار شهدا و کمی دورتر از مسیر اصلی رسیدن به مزار حاج قاسم است. محلی که در روز حادثه بیشتر به عنوان پارکینگ از آن استفاده شده بود. افرادی که قصد رفتن به گلزار شهدا را داشتند، آنروز خودروهایشان را در این محل پارک کرده و بعد با پای پیاده راهی گلزار شهدا میشدند و به همین دلیل تروریستها آنجا را نیز برای انجام عملیات تروریستی خود در نظر گرفته بودند.】
احمد سلطانینژاد در ادامه میگوید:
انفجار دوم درست در محلی رخ داد که همسر حسین، ۲ خواهرش و بچههایشان حضور داشتند. یکی از خواهران حسین فاطمه نام داشت که ریحانه و محمدامین فرزندان او بودند. فاطمه و هر دو فرزندش در این حادثه به شهادت رسیدند. خواهر دیگر حسین سمیه نام داشت. فرزندان او فاطمهزهرا و مهدی نام داشتند که آنها نیز به شهادت رسیدند. دیگر شهدا نغمه، همسر حسین و دختر ۹سالهاش به نام مریم بودند. البته پسر ۱۲ساله حسین به نام امیرعلی نیز همراه آنها بود که در این حادثه مجروح شد و حالا در بیمارستان در بخش مراقبتهای ویژه نگهداری میشود و از همه مردم میخواهم برای نجاتش دعا کنند. این حادثه شوک بزرگ به این خانواده و اقوام وارد کرد. هر دو داماد خانواده در یک لحظه همسران و فرزندانشان را از دست دادند. حسین نیز عزادار شهادت همسر و دخترش شد. این خانواده اصالتاً اهل روستای کیسکان شهرستان بافت هستند. سالها قبل پدر و مادر حسین از کیسکان به کرمان آمدند و پس از آن بچههایشان هم در همین شهر ازدواج کردند و بچهدار شدند اما این حادثه تروریستی باعث از دست رفتن عزیزان این خانواده شد.
#ما_ملت_امام_حسینیم.
#شهید_حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_کرمان
#ألموتلإسرائیل 👊🏼
هدایت شده از #ألموتلإسرائیل 👊🏼
💔❤️🔥
😭✨✨✨🚩
ماجرای دانشآموز کرمانی که به
آرزویش رسید✨
شهید محمدامین صفرزاده🥀
یکی از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان، محمدامین صفرزاده است، دانش آموز 15 سالهای که طبق روایت مادر این شهید، صبح اول وقت با همکاری مادر کارهای خانه را انجام میدهد و پس از آن به مادر میگوید که میخواهد در گلزار شهدای کرمان حضور پیدا کند.
محمدامین صفرزاده یکی از شهدای دانشآموز حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان است که شهادتش را پیشبینی کرده بود.✨
بعد از حادثه دلخراش ترور مردم بیگناه در مسیر گلزار شهدای کرمان و شهادت تعداد زیادی از همشهریان و هموطنان دل خسته در این مراسم، وقتی پای صحبت و درددل خانواده، دوستان و اقوام این شهدا مینشینم اغلب آنها میگویند؛ عزیز ما عاشق شهدا و شهادت بود.🥀
نه تنها عاشق شهادت بلکه دوستدار مکتب و راه شهدا بودن و از شهادت سخن گفتن در رفتار هریک از این جانهای پاک از دسترفته مشاهده میشده است، در اینجاست که به مفهوم هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند، میاندیشم، به تعبیر دیگر؛ هر آرزویی که از دل جاری شود قطعاً محقق میشود.
: مادر من میخواهم شهید شوم🌷
محمدامین صبح چهارشنبه 13 دیماه برای رفتن به گلزار شهدای کرمان و حضور در بین خیل زائران شهید حاج قاسم سلیمانی آماده میشود، او همچنان که هیجانزده است، با لبخندی دلنشین به مادرش میگوید:
مادر! من میخواهم شهید شوم.
مادر این شهید نوجوان میگوید :
پس از این صحبت محمدامین حالم دگرگون شد، من هم حاضر شدم و باهم راهی گلزار شهدای کرمان شدیم، در مسیر محمدامین با سرعت بیشتری قدم برمیداشت✨🌷
و ناگهان از من جدا شد.
مادر محمدامین بعد از شنیدن نخستین صدای انفجار مهیب، هراسان و دل آشوب به دنبال محمدامین میگردد اما او را پیدا نمیکند.😔
او با اشک و دلهره و نگرانی در محل وقوع انفجار حاضر میشود و نقطه به نقطه محل حادثه را میگردد و به دنبال صدا و ردی از محمدامین است اما خبری از او نیست!
طبق روایت مادر محمدامین صفرزاده از آن لحظات فاجعه بار، پس از انفجارهای تروریستی، کودکان زیادی پرپر شده و زنان و مردان و جوانان و کهنسالان بیشماری به خاک و خون کشیده شدند و او در بهت فرو میرود و برای چند ثانیه شوکه و حیرتزده است.
🥀پیدا کردن محمدامین در سردخانه
مادر محمدامین پس از جستجو در بین مردم وحشتزده در مسیر گلزار شهدای کرمان، در آن شلوغی که جمعیت وحشتزده گریان به دنبال عزیزانشان میگردند، هیچ ردی از پسر 15 سالهاش پیدا نمیکند و تصمیم میگیرد به بیمارستانها مراجعه کند.
این مادر داغدیده در نهایت و در اوج ناباوری پیکر محمدامین 15 سالهاش را در بین شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان و در سردخانه پیدا میکند.😭💔❤️🔥
🥀 مادر وقتی به چهره نورانی محمد امین نگاه میکند، از ذهنش صحبت و آرزوی نوجوان 15سالهاش عبور میکند، همان موقع که گفت مادر من دوست دارم شهید شوم، او درست پیشبینی کرده بود، شهادت در اوج پاکی و معصومیت.✨
محمدامین صفرزاده، دانش آموز کرمانی کلاس نهم که به فیض شهادت نائل آمده، اکنون در گلزار شهدای کرمان، همان جا که عاشقش بود آرمیده است.🌹
#ما_ملت_امام_حسینیم.
#گلزار_شهدای_کرمان
##زائر_حاج_قاسم
#ألموتلإسرائیل 👊🏼