دو زن بر سر یک بچه اختلاف داشتند و هر یک از آنها، آن طفل را فرزند خود می دانست. آنها شکایت خود را نزد عمر بردند و او در جواب آن ناتوان ماند. از #امیرالمؤمنین علیه السلام کمک خواست. امام زنان را احضار کرد و آن ها را موعظه کرد و از عقاب خدا ترساند. اما آن ها جوابی به امام ندادند. امام علیه السلام فرمود: «اره بیاورید».
زن ها گفتند: اره را برای چه میخواهید؟
فرمود:
«این کودک را دو نصف می کنم تا نصفش را به این زن و نصف دیگرش را به آن زن بدهم».
یکی از آنها ساکت ماند و دیگری با گریه گفت:
خدا! خدا! ای #ابوالحسن! اگر ناچار هستی که کودک را دو قسمت کنی من قسمت خودم را به آن زن بخشیدم. امام با صدای بلند گفت:
«اللّه اکبر، این پسر تو است و اگر فرزند آن زن دیگر بود وی بر او رقت و دلسوزی میکرد».
زن، اعتراف کرد که حق با آن زن است و طفل از آن او نیست[1].
امام در این جا از عاطفه مادری برای تشخیص مادر واقعی بهره بردهاند چرا که مادر واقعی برای حفظ جان فرزندش حاضر است از خود بگذرد ولی فرزندش را زنده ببیند.
[1]- ارشاد - شیخ مفید: 68. وسائل الشیعه 18:212.
@fatemiioon_news