🔸استاد دکتر #احمد_مهدوی_دامغانی:
🔹من در ۹۴ سال عمر خود هر برکت و هر موفقیتی که داشتم و هر عنایتی که به من شده است و هر توجه و هر خلاصی از بلایی که داشتم به برکت قرآن و #سیدالشهدا و ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) بوده است و همیشه آنها دستگیر من هستند. من جز از خدا و ائمه (علیهالسلام) دستم به سوی هیچ کسی دراز نشده است.
🔸خداوند به من این توفیق را داده است که با #زیارت_عاشورای اباعبدالله مانوسم، ادعیه #صحیفه_سجادیه و ادعیه خاص مکارم الاخلاق را میخوانم، و این توفیق را دارم که هفتهای یک بار ختم قرآن میکنم.
🔹به همه توصیه میکنم که زیارت عاشورا را ترک نکنند. من حداقل ۸۰ سال است که صبحها زیارت عاشورا را تلاوت میکنم.
🔸زیارت جامعه را در روزهای جمعه ترک نمیکنم.
🔹من از ۱۰ ـ ۱۱ سالگی زیارت جامعه را به برکت شنیدن از پدرم حفظ کردم.
🔸به جوانها توصیه میکنم که تمسک به قرآن کنند و تا آنجایی که میتوانند و میفهمند قرآن بخوانند. توسل به حضرت سیدالشهدا و حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشند و همیشه از آنها مدد بخواهند، نه از دیگری.
🔹مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی.
http://eitaa.com/fatemiioon_news
🔆#زيارت_عاشوراى بانويى ، #عذاب را از اهل قبرستان دور كرد
🌾علامه نورى نوشته : حاج ملا حسن مجاور نجف كه حق مجاورت را ادا كرد و عمرش را در عبادت سپرى كرد، از قول حاج محمد على يزدى به من گفت :
🌾مردى فاضل و صالح به خود پرداخته بود و هميشه در انديشه آخرت شبها در مقبره بيرون شهر معروف به ((مزار)) كه جمعى از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر مى برد.
🌾همسايه اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و... با هم گذرانده بودند و در بزرگى گمركچى شده بود، پس از مرگ ، او را در آن گورستان كه نزديك منزل آن مرد صالح بود به خاك سپردند.
🌾بيش از يك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه مرد صالح او را در خواب مى بيند كه او حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است !
🌾نزد او مى رود و مى گويد: من از آغاز و انجام و درون و بيرون تو باخبرم ، تو كسى نبودى كه درونت خوب باشد و كار زشتت حمل بر صحت شود، نه تقيه و نه ضرورتى ايجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه ستمديده اى را يارى رساندى ، كارت عذاب آور بود و بس ، پس از كجا به اين مقام رسيدى ؟
🌾گفت : آرى ! چنان است كه گفتى ، من از لحظه مرگ تا ديروز در سخت ترين عذاب بودم ، اما روز قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنيا رفته و در اينجا به خاكش سپردند، اشاره به جايى كرده كه پنجاه قدم از گورش دورتر بوده ، ديشب سه مرتبه امام حسين به ديدنش آمدند.
بار سوم فرمودند: عذاب را از اين گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسايش قرار گرفتم .
مرد صالح از خواب بيدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف مى رود، او را يافته و از حال همسرش مى پرسد، استاد اشرف مى گويد: ديروز از دنيا رفته و در فلان مكان يعنى ((مزار)) به خاكش سپرديم .
مرد صالح مى پرسد: به زيارت امام حسين رفته بود؟ مى گويد: نه . مى پرسد: ذكر مصيبت او مى كرد؟ جواب مى دهد: نه . سؤ ال مى كند روضه خوانى داشت ؟ مى گويد: نه .
🌾مى گويد: از اين سؤ الات چه مقصودى دارى ؟ مرد صالح خوابش را نقل مى كند و مى گويد: مى خواهم بدانم ميان او و امام حسين چه رابطه اى بوده ؟ استاد اشرف پاسخ مى دهد: زيارت عاشورا مى خواند.
📚 هفتاد و دو داستان از شفاعت امام حسين عليه السلام ، ميررضا حسينى: ص ۱۱۲. داستانهاى مفاتيح الجنان ، اسماعيل محمدى ، ص ۴۰ كرامات امام حسين ، مصطفى اهوازى : ص۷۱
http://eitaa.com/fatemiioon_news