eitaa logo
600 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
@
مشاهده در ایتا
دانلود
30.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگو جنجالی امید دانا با اردشیر زاهدی داماد و وزیر سابق شاه این گفتگو مال چند ماه پیش است. قابل توجه به شاه دوستان و هی اعلام میکنند شاه خیلی خوب بود. @fatemiioon_news
🌠☫﷽☫🌠 ⭕️تورهای و و تا عید ۱۴۰۰ با مردم قرارداد بسته...اونم ترکیه ای که رتبه دوم ابتلا به رو داره! حالا من از دوقطبی سازی بدم میاد ولی اگه تورهای عتبات باز بود،بازم مسئولا و رسانه ها همینجوری بیخیال بودن؟! @fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصلاحیه؛ این عکس جوانی است، نه عکس قبل یاعلی‌!... @fatemiioon_news
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🌱: حدیثی درباره کودکی (درود خدا بر او) است که وقتی معتصم در سال دویست و هجده هجری، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادی که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‌اش در مدینه ماند. پس از آن که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده‌ی حضرت پرس‌وجو کرد و وقتی شنید پسرِ بزرگِ حضرت جواد، علی بن محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم. معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن جا کسی را که دشمن اهل بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد. این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام «الجُنَیدی»، که جزو مخالف‌ترین و دشمن‌ترینِ مردم با اهل بیت بود (در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند) برای این کار پیدا کرد، و به او گفت: من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدِّبِ این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفت و آمد کند و او را آن طور که ما می‌خواهیم تربیت کن. اسم این شخص الجنیدی در تاریخ ثبت است. حضرت هادی هم همان طور که گفتم در آن موقع شش سال داشت و امر، امرِ حکومت بود؛ چه کسی می‌توانست در مقابل آن مقاومت کند؟ بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، «الجنیدی» را دید و از بچه‌ای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدی گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسئله از ادب برای او بیان می‌کنم، او باب‌هایی از ادب را برای من بیان می‌کند که من استفاده می‌کنم! این‌ها کجا درس خوانده‌اند؟! گاهی به او، وقتی می‌خواهد وارد حجره شود، می‌گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو (می‌خواسته اذیت کند) می‌پرسد: چه سوره‌ای بخوانم؟ من به او گفتم سوره بزرگی، مثلاً سوره آل عمران را بخوان. او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است. این‌ها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟! ارتباط این کودک با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد و استاد شد یکی از شیعیان ِمخلص اهل بیت. «شد غلامی که آب جو آرَد آب جوی آمد و غلام ببُِرد» (گلستان سعدی/ باب سوم) 📒بُنمایه (منبع) کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» امام خامنه‌ای (سایه‌اش پایدار) @fatemiioon_news
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم در ره عشق جگردارتر از صد مَردیم هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را سید علی خامنه‌ای می‌گردیم  @fatemiioon_news
بتاب تا شب را مهد مهر و نور کنی خدا کند که نمی‌ریم تا کنی در انتظار توایم و نمی‌شناسیمت اگر زمانی از این کوچه‌ها عبور کنی 🍃 ♥️ @fatemiioon_news
🌹💠 حضرت امام خامنه‌ای حفظه الله: 🔰 آمریکایی‌ها فعلا می‌گویند در منطقه فعال نباشید، به جبهه کمک نکنید، خود را متوقف کنید. بعدا هم خواهند گفت از قوانین دینی دست بردارید و بر موضوع نیز تأکید نکنید! خواسته‌های هیچگاه تمامی ندارد. ۱۳۹۸/۰۸/۱۲ 🌹✌️🏻 ✍🏻 @fatemiioon_news
🖌ماجرای عجیب مردسیاهی که برای مجازاتِ خودبه نزد علیه السلام رفت...👇 امیرالمؤمنین علیه السلام سرگرم قضاوت و داورى میان مردم بود که سیاه‌چهره‌اى نزد امیرالمومنین علیه السلام آمد و اقرار کرد که دزدی کرده است. امام به او فرمود:«آیا دزدى کرده‌اى؟» گفت:«آرى، اى امیرالمؤمنین.» فرمود:«مادرت به عزایت بنشیند، اگر سه بار اقرار کنى، دستت را قطع می‌کنم.» او گفت:«آرى، اى مولاى من. من دزدى کرده‌ام.» امام به او فرمود:«واى بر تو. دزدى کرده‌اى؟» گفت: «آرى، اى مولای من مرا تزکیه و طاهر کن، حدّ بر من ‌جاری کن در این هنگام امام فرمان داد دستش را به دلیل دزدى بریدند. او دست بریده‌اش را به دست چپش گرفت. در راه ابن کواء (یکی از خوارج) از او پرسید: «چه کسى دستت را بریده است؟» او گفت: لیثُ الِحجاز، وَکبشُ العِراقِ، ومُصادِمُ الابطالِ، المُنتقِمُ مِن الجُهّالِ، کریمُ الاَصل، شریفُ الفَصل، مُحِلَّ الحَرَمَین، وارِثُ المَشعَرَینِ، اب‌ُوالسِّبطَینً، اَوَّلُ السّابِقینَ، وَ آخِرُالوَصیِّینَ مِن آلِ یس، المُویَُدُ بِجبرائیلَ، المَنصُوُرُ بِمیکائیلَ، الحَبلُ المَتینُ، المَحفوُظُ بِجُندِ السَّماءِ اَجمَعین ذاکَ واللهِ اَمیرُالمُومِنینَ عَلی رغمِ الرّاغِمینَ. ✋<<شیرحجاز، قوچ عراق، و زمین زننده‌ی شجاعان روزگار، انتقام گیرنده‌ی از جاهلان، آنکه ریشه‌اش اصیل و بزرگواراست، و پیوندش شریف است، مُحلّ دو حرم، و وارث دو مشعر، دو سبط رسول خدا، اوّل سابقین، و آخر وصیّین از آل رسول الله، آنکه جبرائیل تائیدش کند و میکائیل یاریش نماید، ریسمان متّصل ومحکم خدا، محفوظ به لشگرهای آسمان، اوست سوگند به خدا امام مومنان و امیر آن‌ها علیرغم دشمنان >> ابن کوابه به او گفت: «واى بر تو! علی دست تو را بریده، جدا کرده و تو اینگونه او را تمجید می‌کنی؟!» او گفت: «سوگند به خدا اگر قطعه قطعه کند انا "فانا" محبّت او در دل من افزون شود. ابن کوّا نزد امیرالمومنین علیه السلام آمد و داستان برخوردش با مردسیاه را گفت. امام فرمودند: ای ابن کوّا دوستان و محبّین ما افرادی هستند که اگر آنها را تکّه تکّه کنیم دوستی و محبّت آنها به ما زیاده گردد، و دشمنان ما کسانی هستند که اگر روغن و عسل در کام آنها بریزیم دشمنی و بغض آنها زیاد شود. سپس به امام حسن علیه السلام فرمودند: برو آن عموی سیاه را با خود بیاور. امام حسن علیه السلام او را آوردند. حضرت دست بریده‌ی سیاه را برداشته و به محلّ بریدگی گذاردند و ردای خود را بر روی آن کشیدند و به کلمات آهسته دعائی خواندند. آن‌مرد سیاه برخاست وچنان دستش به حال اولیّه برگشت که در رکاب امیرالمومنین علیه السلام جنگ می‌نمود تا آنکه در واقعه‌ی نهروان شهید شد. گفته شده نام آن سیاه افلَح بوده است. 📗امام شناسی، جلد۴، ص۴۹ 📗مناقب ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۴۷۳ ذکر علی عباده @fatemiioon_news
💞آیت‌الله العظمی‌ (رحمة الله علیه): 💞ما ڪسانی را دیده‌ایـم ڪه گـویی در گشایش و گـرفتاریها با حضرت ولیعصر مخابره و داشتند هر چه می‌گفــتند و یا از آن حضرت می‌خواستند هـمان می‌شد آن حضرت خیلی به ما نزدیک است، ولی ما او را نمی‌بینیـم و دور می‌پنداریـم.💞 ⛅️ الّٰلهُم‌َعَجِلِ‌لوَلیڪ‌الفَرج @fatemiioon_news