هدایت شده از - مَهجور -
ببخشید که نیستم ؛
منو به خاطر همهیِ نبودن هام ببخشید :))
میگم دلبر
تو شبیه همون نارنگیای اولِ پاییزی!
همون قدر سبز!
همون قدر ترش و مَلَس!
همون قدر خواستنی!
تو شبیه گرمای دلنشینِ بخاری های اول مهری!
شبیه همون وقتایی که بخاطر هوای سردِ بیرون،
با دستای بی حس و یخ کرده، خودمو بهش می چسبونم و کم کم، هُرم گرماش بهمون جون میده!
آره! تو همون قدر دلچسبی!
شبیه فنجون چایِ دم کشیده ی خانوم جونی! همون چای نباتی که عطر هل و دارچینش دیوونم میکنه!
همون قدر خوش طعم! همون قدر گرم!
حتی شبیه اون کاسه جاهازیِ مامانمی!
همون که روش گل گلیه!
همون که توش انار دون میکنم و
روش نمک می پاشم و با گلپر تکمیلش میکنم!
همون قدر سرخ و تب دار! همون قدر شیرین!
تو شبیه برگای نارنجیِ خشک شده، لای دفتر خاطراتمی!
همون قدر خوش رنگ!
حتی شبیه خیابونای پاییزِ ولیعصری!
شبیه عصرای بارونیش!
شبیه بوی خاک نم خورده و
زمینای خیسِش که با برگای طلایی فرش شدن!
آخ که همون قدر دلبر!
همون قدر دلبر : )🧡🍂
мαɴαreм
برای خواهرم دعا میکنین .. :)؟
نفری یه صلوات بفرستین
ان شاءالله که زود خوب بشه ..
آدمایی که ظاهراً سرد و بیاحساسن،
با یه آدم تو زندگیشون جوری رفتار میکنن
که انگار سرتاسرِ وجودشون قلبه :)))
دلبر دلتنگتم؛
از این دلتنگیها که جونه آدمو بالا میاره،
از اینا که ساز مخالف با حالِ آدم میزنه،
از اینا که وسط شلوغی و خنده یهو سیریش میشه میچسبه بیخ گلو،
از اینا که یادم میاره تو نباشی دنیا دوزارم نمیارزه،
از اینا که وسط پاییز میان و غروباشون دلگیر میشه،
از این دلتنگی بیدلیلها که یهو مود آدمو عوض میکنن ..
دلتنگم دلبر؛
از این دلتنگیها که تموم شدنی نیست:)💔