eitaa logo
мαɴαreм
240 دنبال‌کننده
561 عکس
94 ویدیو
0 فایل
[ بِسم‌ِرَب‌ِّماه‌ِچشمانش ] اینجا‌ مانارِم‌ به‌ معنای‌ ِماندگار‌ ِمن‌ .. برای قدم زدن در کوچه پس‌کوچه‌های ِخیال .. برای برگشتن به آغوش ِخود .. برای حس ِلمس ِابدیت .
مشاهده در ایتا
دانلود
مدیونین فکر کنین من فردا امتحان شبه‌نهایی دارم و در حالیکه لای کتابمو باز نکردم و الان وسط تولد در کافی‌شاپ به سر میبرم و تا صبح این وضع ادامه داره و قراره جنازه‌ام بره سر جلسه امتحان🤣🤣🤣🤣💔😐🚬
یکی به من بگه این لباس برای امشب که سرده مناسب نیست :/ سردمه مامان جان🙂🚶🏿‍♂
رفتیم ویدئو کال بهش گفتم بیا توام تولدمون باش :) میخندید از پشت گوشی خیالی صورتمو خامه‌ای کرد🤣😐😆
گفته بودم من عاشق ادیت عکس و فیلمم ؟ امروز نشستم پای گالریم هر چی از این دوماه داشتم و ریختم وسط و چندساعت خودمو درگیر کردم و کلی بهم خوش گذشت :) حسشو دوست دارم .. از همون‌موقع هزار بار دیدمشون و هی گوشیو چسبوندم به قلبم و از ته دل لبخند زدم و یه نفس عمیق'(: !
داشتم تو گوشیش فضولی میکردم یهو اسممو دیدم گفتم یعنی چی معنیش ؟ گفت همون اسم خودت :) منم که لجباز آخرش رفت ترجمه گوگل گرفت جلوی چشمام و من با خوندن معنیش چشمامو بستم و لبام کش اومدن و فقط ری‌اکشنم شد چلوندنش بین بازوهام .. گفت میدونی همونقدر زیبایی همونقدر شیطون و به همون اندازه وسوسه‌ برانگیزی و من ! لحظه به لحظه‌اش بیشتر ذوق میکردم و دلم ضعف میکرد برای این آدم :) مگه دلبری راهی جز این داره ؟ خوب بودن اونقدراهم که فکرشو میکنیم سخت نیست . .'((:
мαɴαreм
داشتم تو گوشیش فضولی میکردم یهو اسممو دیدم گفتم یعنی چی معنیش ؟ گفت همون اسم خودت :) منم که لجباز آخ
آخرش خندید گفت لازمه میزان خطری که برای آدم بوجود میاری و گوشزد کنم ؟ آدمو نگاه میکنی و شیطنتات باعث میشه از خود بیخود بشم و نزاری ازت دلخور بمونم و .. گفت شاید اولین باری که بهت پیام دادم دقیقا دلیلش همین شیطنتت و خطرآفرین‌بودنت بود ..((:
دیدین گاهی اوقات یکارایی میکنه که حتی اگه در بدترین حالت قهر باشی دلت ضعف میره برا دلتنگیاش در عین دیدار و تهش وا میدی :)))))
мαɴαreм
- الان درست یک ماه گذشت '(: !
- خب انگاری دوماهہ هم شدیم '(: !
از یجایی به بعد رابطتت باهاش یه شکلی میشه که انقدر دوسش داری و میخوایش که نمیدونی چجوری اینو ابراز کنی‌ ، یچیزی فراتر از دوست داشتن و عاشق شدنه ((:
‏نصف شب از خواب میپرم ، دست‌هام و میگیرم جلو صورتم ، نفسم داره بند میاد پتو و میزارم کنار ، زانوهام و بغل میکنم آروم میگم : هیچی نیست ، خب ؟ هیچی'(:
از بغلش میتونم به‌عنوان معجزه یاد کنم:)))))
اونجایی لبخندم عمیق میشه که هر آهنگی رو پلی میکنم ته تهش میرسه به پلی کردن صداش و رقیق شدن روح و روانم'((((((((((: