یه اصطلاح یونانی هست به نام"agape"به حسی گفته میشه که علاقهات به یه نفر از یه حدی بیشتر میشه که دیگه کلمهای برای بیان احساسات پیدا نمیکنی . .(:
تو همون کسی هستی که حرفهای منو از چشمام میخونی وقتی من کنارتم نیازی به حرفزدن نیست ، تو محو چشمام میشی و از اعماقشون به عمق حرفام پی میبری با اینکه سکوت دردناکه ولی پیش تو شیرینه وقتی تو سکوت محو چشمام میشی برای فهمیدن حرفام ، بیشتر از قبل عاشقت میشم ، میدونی اونموقع از کل دنیا
زییاتر و خواستنیتری جانِ دلبریم ؟
واسه قشنگترین و پر احساسترین صحبت کردنها اصلا لازم نیست حرف بزنی فقط کافیه بغلش کنی . :)
نمیدونم از چی بگم . احساس میکنم همه چیز و برای همیشه با دستای خودم دفن کردم . این حس غیر قابل توصیف تر از اون چیزیه که بخوام داخل کلمات جا بدمش . یه چیزی مثل احساس سردرگمی و کلافگی که نمیدونی باید چیکار کنی . میخوای گریه کنی ، داد بزنی ولی نمیتونی و همین نتونستن عاصیت میکنه .
من میتونم باهات قهر باشم و از بغلکردنت فرار کنم و بعد ازت گلهمند باشم که چرا بغلم نکردی و من باید بدندردُ تحمل کنم و باز میتونم تو رو بکشونم بیرون تا بیای و بغلم کنی ، من همینقدر بیمنطق دلم باهاته(((:
мαɴαreм
داشتم تو گوشیش فضولی میکردم یهو اسممو دیدم گفتم یعنی چی معنیش ؟ گفت همون اسم خودت :) منم که لجباز آخ
کسی که دوستت داره یا باهات صمیمیترینه یه اسمی برات میسازه که هیچکس تا حالا با اون اسم صدات نکرده . .'(:
خندههات شاید از دید بقیه عادی باشه ، ولی برای من این لبخندای عمیقت و یا وقتی از ته دل قَهقَه میزنی یه ضربان قلبه و جونی به جونام اضافه میکنه ..
رابطش با مهم ترین آدم زندگیش بهم خورده بود ، بهش گفتم چه حسی داری ؟ گفت ، حس نترسیدن ! دیگه هر کسی رو بخوام می تونم ترک كنم *(: