мαɴαreм
بویِ حلوا.. بویِ آشنایِ غم.. بویِ آشنایِ تنها شدن.. صدایِ جیغ..صدایِ درد.. - سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وج
سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وجودم..
کلمات..امان از کلمات..امان از قدرتشون..🚶🏿♂
мαɴαreм
بویِ حلوا.. بویِ آشنایِ غم.. بویِ آشنایِ تنها شدن.. صدایِ جیغ..صدایِ درد.. - سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وج
الان دقیقا همونجام کِ میگن ؛
در پَسِ آن خداحافظیِ معمولۍ ،
جدایی اَبدی نهفتھ بود..
وَ از آن واقعه به بعد ،
من بیتو و غمگین شدم( :
мαɴαreм
آیدای نازنین و گرامی ؛ به آن چشمهایِ درشتِ جانداری کِ همیشه ، تا زندهام ، الهام بخش شعر و زندگی م
آیدای من ؛
گرما یعنی نفسهای تو ،
دستهای تو ، آغوش تو !
من به خورشید ایمان ندارم !
- شاملو
ولی من هنوز درس نگرفتم این گوشی لعنتی رو صدا بزارم..همش تماس بیپاسخ و بعد از چند ساعت دیدن و حرصخوردن:))))))))
мαɴαreм
انعکاسِ صداش تو دیوارِهایِ گوشم ؛ مُسَکِنِ روحَم :)
صداش جوری آرومم میکنه ؛
کِ گورِ بابایِ هر چی مُسکنھ'(=
این آدمایی کِ لقب گوشه گیر ، غیر اجتماعی ، خجالتی ، درونگرا و هر چیزی شبیه بهش رو پسوند اسمشون قرار میدید..!
یِ روزه و با یِ تصمیم اتفاقی نخواستن تو لاک گوشه گیر خودشون فرو برن و دیگه بیرون نیان..
اونا فقط از نمایش پشت نقاب آدما بیزارن
از واقعیت خبر دارن و تکرار نمایش تکراری آدما واسشون کسل کنندهاس و اما عادی
میدونن عملاً هر چیز واقعیای تو این کره غیر واقعیه و همین آگاهی راه اونارو با آدمای به ظاهر اجتماعی جدا کرده ؛ همین'(=
قلب بیشتر از مغز به منطق نیاز داره ،
و احتیاج روح به ماساژ ، بیشتر از جسمِ
و همینطور قلب بیشتر از مغز به فراموشی
و آلزایمر احتیاج داره ، میبینید؟
تو این دنیا همه چیز ناکافیه ،
هیچ وقت هم تعادلی
بین دو کفهِ ترازو ایجاد نمیشه..(: