پناه میبرم به رویا از شرِ تمامِ واقعیت‌های تلخ .

فشار چیهههه =)))))

پاره‌شدن رگای مغزم و حس میکنم(:🤌🏻🥲

باکی از مرگ ندارم اما من از دوری و دلتنگی‌ات میترسم از اینکه نباشم و دیگر تو را نبینم . . من از بیهوده مردن میترسم . از بیهوده زیستن . . از نبودن و ندیدنت از انتظار ، انتظاری بیهوده . .

نداشتنِ همچین ترکیبی، تنها کمبودِ این روزهام بود که اینم تیکِ سبز خورد. آرامشُ غمش رو میشه دوست نداشت؟:)

به حرمت ِ غم ِ پنهون‌شده‌‌اش (:

یادمه ک ِ بدست آوردنتو به هممون خبر داد رفیقمون بود و همیشه ازت تعریف میکرد اون حینِ تعریفاش ازت چشاش برق میزد اما ی ِ روز بی‌خبر رفتی و اون هیچوقت روش نشد بهمون بگه ؛ اونی ک ِ اون‌همه براش شوق داشت ، رفته !! دیگه هیچوقت چشاش برق نزد ، کم حرف شد و دیگه از هیچکس تعریف نکرد !! + حالا با خودم میگم کاش هیچوقت تورو نداشت(:

[ حس می‌کنم تو‌خالی‌ام .. مدام به این مسئله فکر می‌کنم ، به خلأ درونم ، به خودم می‌گویم اگر می‌توانستم به اعماق بدنم نفوذ کنم ، قلب و سرم را بشکافم و داخلش را ببینم احتمالا چیزی نمی‌دیدم .. هيچ‌چیز جز باد ، بیابان و زمین یخ‌زده‌ای ک ِ در آن هیچ جنب و جوشی نیست ! ]

باید عاشق بشم و بعد شکست عشقی بخورم تا غمگین بودن با گوش دادن آهنگ‌ها الکی نباشه.

فقط ی ِ ساعت رفتم پینترست با افسردگی به شدت شدید مواجه شدم و پناه آوردم به همین ایتا و سگ سیاه افسردگی رو محکم بغلم گرفتم و بله دارم عرررررر میزنم((((((((:

[ به قول نرگس رامش : یکی باید باشد ؛ از آن آدم هایی ک ِ دلت بخواهد اولین خبرِ هیجان انگیز را به اون بگویی . از آن هایی ک ِ همه‌چیز را با آب و تاب برایش تعریف کنی .. بدونِ کم و کسری ، بدونِ خجالت زدگی و بدونِ پشیمانی . از آن آدم هایی ک ِ هیچوقت در کنارش احساسِ بدی بهت دست ندهد . ناراحتِ کارهایی ک ِ کردی و نکردی نباشی ! کنارش همبرگرت را راحت بخوری و تمام صورتت را سُسی کنی ، او هم با خونسردی نگاهت کند و با لبخند گوشه ی لبت را پاک کند و با هم بخندید . از آن آدم هایی ک ِ صبحِ زود بیدار شود و با اینکه میداند خوابی ، حالت را بپُرسد ! همانی ک ِ به سرش میزند و تا راه های دور میبردت تا غروبِ خورشید را از زاویه ی بهتری ببینی و خودش تمامِ مدت حرفی نمی زند و آسمان را نگاه میکند ! یکی باید باشد ک ِ .. گاهی ک ِ به خودم می آیم فکر میکنم ، همین ک ِ کسی باشد کافیست .. ]

کلمات برای چی ساخته شدن؟ تا از احساسات بگن؟ از حرفایی ک ِ تو دلمونه بگن؟ از درد و رنج هامون بگن؟ پس چرا اینقدر در برابره حسی ک ِ اون لحظه داریم ضعیف و ناتوانن؟!🚶🏿‍♂