eitaa logo
мαɴαreм
240 دنبال‌کننده
561 عکس
94 ویدیو
0 فایل
[ بِسم‌ِرَب‌ِّماه‌ِچشمانش ] اینجا‌ مانارِم‌ به‌ معنای‌ ِماندگار‌ ِمن‌ .. برای قدم زدن در کوچه پس‌کوچه‌های ِخیال .. برای برگشتن به آغوش ِخود .. برای حس ِلمس ِابدیت .
مشاهده در ایتا
دانلود
من قلبم براش فشرده شد .. از اینکه صداش توی ویس دیگه اون طنز همیشگی‌و نداشت ، از اینکه نمیشد به استفاده از کلماتش در توضیح موقعیت خندید ، حالش خوب نیست و من کاری از دستم برنمیاد ! هیچ کاری از دستم بر نمیاد ، اون لحظه فقط دلم می‌خواست مثل دکتر استرنج چهارزانو‌ می‌نشستم‌و تمام احتمالات و سیر می‌کردم‌و برمی‌گشتم و براش از [ قطعیت ] حرف می‌زدم ؛ دلم می‌خواست تا خونشون میدوییدم .. میرسیدم جلو در خونه‌شون و محکم بغلش می‌کردم ، بهش می‌گفتم همه‌چی‌ درست میشه و هرگز شک نمی‌کردم به اینکه همه‌چی‌ درست میشه .
در کل ِ متن‌های من شاید کلمه‌ی ِ دوستت دارم را نتوانی بیابی ، اما میتوانی حس کنی چگونه کلمات دوست‌داشتنت را فریاد میزنند .
عشق موجود ِ ناغافلی‌ست ک نه به بودن ِ معشوق کار دارد نه به نبودنش ، فقط خدا نکند ناغافل باران ببارد .
بگذار در اول صحبت قدرت پنهانی تو را برایت شرح دهم ؛ قدرت درونی تو همان اراده است ! گفتم اراده ک ِ شاید خیلی اوقات از خواب صبح‌گاهی خود حتی به زور دل کندی و سراغ کارهایت رفتی ، از چیزهایی ک ِ خواستی گذشتی و درک داشتی ، از هدف‌هایی ک ِ ناامید شدی برای محقق‌‌شدن‌شان نگذشتی و دوباره و دوباره تلاش کردی ، در هنگامی ک ِ من و درون من دردی بزرگ ُ پیچیده بود با اراده‌ات اشک‌هایت را پاک کرده و لبخند هدیه دادی ! تو نمی‌دانی ، اما اراده‌ی تو سبب این شد ک ِ دوباره بلند شوی و من به تو افتخار میکنم .
سلام بر انسان امیدوار و حساسم! نامت آبرو و اصلیت وجودیت انسان است.. نام من ستاره‌ی راهنماست! هنگامی ک ِ در راهروی بیمارستان قلبت راه میروی و پریشان در پی بیماری بزرگی با نام اعتماد هستی.. میبینمت ک ِ چگونه اشک‌هایت عجز را فریاد میزنند و پاهایت توان راه رفتن ندارند.. من ستاره‌ی راهنما هستم تا به تو بگویم در این زمان از زندگی‌ات مراقب بیماری اعتماد باش چرا ک ِ هر لحظه ممکن است در پس بیماری اعتماد انزجار به نفرت آدم‌ها را بیابی! - به یاد ِابرک ِمخمورم .
دلتنگی تا کجا ؟ مغز می‌پرسد ، قلب با استیصال اشک‌هایش را پاک می‌کند و فریاد نمیدانم سر می‌دهد . هر دو خسته از جنگیدن با هم ، گوشه‌ای به انتظار می‌ایستند.. شاید انتظاری بی‌پایان . ..͜ 
آغوش بیاورید ! کرسی ُ بخاری ُ پتو ُ لحاف دیگر اثر ندارد .
-
мαɴαreм
-
خودت رو بغل کن ! ی ِ وقتایی خودت تنهایی بهتر بلدی از خودت مراقبت کنی ؛ واسه اونی ک ِ تنش سرمازده‌بود و بغل می‌خواست . ..͜ 
در تو گریزان شدم از فتنه ِ خویش .
ماها وقتی از یکی خوشمون میاد سریع تو ذهنمون شروع می‌کنیم به خیال‌پردازی در موردش گاهی اوقات تو این خیال‌پردازی‌ها اون صفت‌هایی ک ِ همش دل‌مون می‌خواسته طرفمون داشته باشه رو هم بهش نسبت میدیم ؛ و کم‌کم از اون تصویر ذهنیه خوشمون میاد ، بعد با اولین رفتار یا چمیدونم حرفی ک ِ می‌زنه سریع جبهه می‌گیریم ک ِ [ نه تو این شکلی نبودی ] چرا اون دقیقا همین شکلی بوده اما ما تو خیال‌مون خیلی خفن‌تر و قشنگ‌تر تصورش کردیم و الان ی ِ طوری خورده تو ذوق‌مون . این ی ِ رفتار عادیه یعنی این‌طور نیست ک ِ من ک ِ دارم در موردش صحبت می‌کنم بگم نه من هیچ وقت این‌مدلی نبودم اما فکر می‌کنم باید قبول کنیم ک ِ همه‌مون حتی اون بهترین آدمی ک ِ تو ذهن داریم گاهی اوقات احمق ِ حسود ِ عجول ِ پرحرف ِ و .. دلیلشم واضحه چون انسان ِ و ازش برمیاد ! منتها باید ببینی درصد این احساسات چقدره ی ِ طوریه ک ِ همیشه این مدلی‌عه یا بسته به شرایط ممکنه پیش بیاد براش ؛ - همین دیگه .