eitaa logo
داروخانه معنوی
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شخصی که وارد خانه شما میشه و از یا حضورش باعث دردسره وشما نمیتونین علنا حرفی بزنین آیات ذیل رو بطور آهسته تلاوت کنین به نیت شخص مورد نظر شماو کنین تا از جاش بلند بشه و بره بیرون 🌹َتذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا🌹 📚ذکرهای گره گشا 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇 https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
☘آیت الله کوهستانی (٢۶): یکی از دوستان طلبه اسمش برای خدمت سربازی در آمده بود. روزی ماموران ژاندارمری به کوهستان آمدند که آن طلبه را به سربازی ببرند. آنها او را سوار ماشین کردند و با خود بردند و "آقا جان" هیچ عکس العملی از خود نشان نداد و ممانعتی نکرد. برخی از طلبه ها به حضرت آقا گفتند: اگر به این ماموران تذکر میدادید و از بردن وی ممانعت می کردید او را به سربازی نمی بردند. آقا تبسم معنا داری کرد و فرمود: اینجا مدرسه است و آن هم سرباز امام زمان ارواحنا فدا است اگر امام زمان علیه السلام ما را قبول دارد و کار ما را می پسندد خود ایشان او را بر می گرداند و ربطی به من ندارد. خدا گواه است که پس از چند ساعت آن طلبه بر گشت و دیگر به سربازی نرفت. 📗روح مهربان ۲ 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇 https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکست خوردن و زمین خوردن یک اتفاق است تسلیم‌شدن و بلندنشدن یک انتخاب است. نگذار انتخاب‌هایت اسیر اتفاق‌ها شود..!!! 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇     https://t.me/Manavi_2  👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃استاد یعقوبی قاینی(مدظله العالی): 🌹🍃برای افزایش رزق و روزی اگر دعای ✨اللهُمَّ یا سَبَبَ مَنْ لا سَبَبَ لَهْ یاسَبَبَ کُلَّ ذی سَبَبٍ یا مُسَبِّبَ الْاَسْبابِ مِنْ غَیْرِ سَبَبٍ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَغْنِنی بِحَلالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ یا حَیُّ یا قَیّومُ وَ الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلِّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ✨ را خواندید و از آسمان براتون پول ریخت تعجب نکنید!!!!! ✳️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج 📚ذکر شفا 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇 https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
🌷 (۲ / ۱) 🌷اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می‌بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان و نوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می‌گذراندند. هرکس برای خودش خلوتی داشت. بعضی‌ها زیر لب روضه می‌خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. 🌷بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت ۴ عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت ۴ جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضدانقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می‌یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی‌دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین (ع)، به شهدای کربلا می‌پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود و کسی لب به آب نمی‌زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود. 🌷نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچه‌ها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود. تعدادی نوجوان چهارده _ پانزده ساله با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. 🌷دلمان مثل سیر و سرکه می‌جوشید و دلیلش را نمی‌دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی‌بوس و یک سواری کنار جاده ایستاده بودند. فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آر.پی.جی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کوموله‌ها هستند، کوموله‌ها هستند.» شوکه شده بودم، نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین.... .... 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇     https://t.me/Manavi_2  👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
🌷 (۲ / ۲) 🌷یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی‌شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آن‌ها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است. آنان تمام وسایل بچه‌ها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آن‌ها را گرفتند. همه آن‌ها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم. 🌷نمی‌دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینی‌بوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آن‌ها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می‌رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد. تمام حواسم پیش بچه‌ها بود، خدایا چه بر سر بچه‌ها می‌آورند. جرأت نمی‌کردم از سرنوشت بچه‌ها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بی‌تاب کرده بود با دلهره تمام.... 🌷با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیک‌ترین مقر سپاه حرکت کردم. فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت‌ترین صحنه عمرم را آن‌جا دیدم. بدن بی‌جان و تیرباران شده ۱۳ جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشه‌ای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال ۱۳۶۲ به جمع شهدای کربلای ۶۱ هجری قمری پیوستند.... 📚 کتاب "خاطرات دردناک" ❌❌ آری فرزند عزیز مام وطن؛ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!! 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇     https://t.me/Manavi_2  👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسانی که حقیقتا قدرتمند است نیازی به تایید دیگران ندارد !!! همچنانکه شیر از تحسین گوسفندان بی نیاز است!   《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇 https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ رازی که در قرآن خود نوشته بو آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت رضوان الله در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید: هر کس در یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( 5 دقیقه قبل از اذان صبح تا 5 دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد صلوات (14 بار) یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (40 بار) صلوات (14 بار) 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇 https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2