داروخانه معنوی
داستان واقعی #برات_میمیرم #رمان قسمت یازده سینا رفت و دلمو با خودش برد... گریه امانم نمیداد ولی س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#رمان
#بغض_محیا
قسمت اول
محیا...
محیااااااا انگشتانم را عصبی درهم پیچیدم و از جا بلند شدم...
عصبی میشدم ازین طور صدا کردن مادر...
حتما کاري برایم داشت که اینطور پی من میگشت ...
به آشپزخانه که رسیدم مادر و عمه مرجان مشغول سبزي پاك کردن بودند...
پوزخندي زدم ...
نگفتم؟؟؟ مادر فقط براي کاري صدایم میکرد ...
وگرنه کاري نداشت با من ...
با احترام رو به روي مادر ایستادم ...
- جانم مادر...
کلافه با آرنج موهایش را عقب داد و بی اینکه نگاهم کند گفت– ..
بیا اینجا کمک دختر چپیدي تو اتاق که چی ؟؟؟ مگه نمیبینی چقدر رو سرمون کار ریخته ؟؟؟؟
لبخندي زدم
-چشم مادر ...
نشستم کنار مادر و عمه جان و مشغول شدم ...
و فکر کردم ساحل دختر عمه ام و نگار و دریا دختر عموهایم که به قول مادر چپیده بودند داخل
اتاق پس چرا آنها مشغول سبزي پاك کردن نیستند؟؟؟...
لبم را بی تفاوت کج کردم و به کارم ادامه دادم ...
بی انکه اصلا حواسم به گفته هاي مادر و عمه ام باشد ...
در افکار خودم بودم که نامی که همیشه لرز به قلبم مینداخت را از دهان عمه شنیدم ...
خودم را به بی تفاوتی زدم اما تمام حواسم پی عمه که نه پی امیر عباسی بود که راجع بهش صحبت
میکرد...
-والا مژگان جان از تو چه پنهوون دلم زیاد به این دختره رضا نیست ...
اما چه کنم امیر عباس مرغش یه پا داره ماشااالله...
انقدم اخلاقش چیز مرغیه که نمیشه باهاش حرف زد دو کلوم ...
از طرفیم دیگه سی رو رد کرده و همینطور یه لا قبا مونده به خدا ...
گفتم حالا که دلش گیره پا پیش بزاریم براي این دختره ...
قلبم ایستاد ...
جمله ي عمه چندین بار در مغزم اکو شد...
دلش گیره ...
دلش گیره ...
امیر عباسی که سالها بود عشقش در جانم ریشه کرده بود و با رگ و پیم عجین شده بود حالا عاشق
شده بود و من
...
لب فشردم تا بغضم سر باز نکند ...
ناگهانی از جا بلند شدم ...
سعی میکردم نلرزد صدایی که از ته چاه میامد... ،-مادر من درس دارم با اجازتون من برم دیگه.. ،،و
به ته مانده هاي سبزي نگاه دوختم ...
- وا دختر بشین ببینم ...
درس دارم درس دارم یعنی چی ؟؟؟ رو به عمه مرجان کرد ...
- بیا مرجان خانوم اینم دختر خودمون این همه پاش زحمت بکش اونوقت یه کارو نمیتونه سرانجام
بده ...
عمه مرجان اخمی کرد ...
- ولش کن مژگان جون بزار بره بچه ماشااالله همه شو که پاك کرده این چهارتا دونه ام خودمون پاك میکنیم بزار بره به درسش برسه ...
- برو عمه برو به کارت برس...
گفته هاي مادر بعضم را سنگین تر کرده بود و اشک تا دم چشمم هم آمده بود ...
اما از ترس بازخواست مادر جرئت ریختن نداشت ...
بی حرف سري تکان دادم و به سمت اتاقم قدم برداشتم ...
و صداي پچ پچ آرامش با مادر به گوشم رسید...
- انقدر به این بچه پیله نکن مژگان امسال کنکور داره بزار فکرش راحت باشه ...
صبر نکردم تا جواب مادر را بشنوم قدم تند کردم به سمت اتاقم ...
تا کمی اشک بریزم روي همان بالشی که همدم اشکهایم شده بود ...
دلم گرفته بود از بی مهري هاي مادر و امیر عباسی که عشقش دیوانه ام میکرد ...
سالها بود ...
از همان وقتی که خودم را شناختم ...
عاشقش بودم و او کنار من اما بسیار دور بود ...
انقدر که حتی اخم هاي همیشه درهمش هم هیچوقت نصیبم نمیشد...
ادامه دارد....
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🌟🌙
🌙
#نماز_شب 🌙🌔
✍گاهی بعضی توفیقات را باید به اجبار برای خود ایجاد کرد. خواندن قضای #نماز_شب یکی از این راههاست.
⁉️هر چه تلاش می کنم تا نمازشب خوان شوم، نمی شود چه کنم؟
✅پاسخ آیت الله جاودان:
اولا بکوشید شبهای خودتان را مراقبت کنید
و ثانیا #قضای نمازشب را در روز بخوانید ان شاالله خدای متعال کمک خواهد کرد."
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
🌟🌙 🌙 #نماز_شب 🌙🌔 ✍گاهی بعضی توفیقات را باید به اجبار برای خود ایجاد کرد. خواندن قضای #نماز_شب یکی ا
حواستون هست یک روز دیگه گذشت و ما یک روز دیگه به مرگ نزدیک شدیم!!!!
حواستون هست که سفارش اکثر علماء برای عاقبت بخیری و داشتن زندگی برزخی عالی نماز شبه!!!
پس فقط کافیه نیم ساعت از وقت خوابمون قبل از اذان صبح بگذریم و هم دنیامون را آباد کنیم و هم آخرتمون را🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️✨▪️✨▪️
▪️زمین و آسمان ای شیعه
🕊در حزن و غم است امشب😔
▪️همه اوضاع عالم زین مصیبت
🕊در هم است امشب
▪️امام پنجمین شد کشته
🕊از زهر هشام دون
▪️مدینه غم سرا از این غم و
🕊زین ماتم است امشب
▪️شهادت مظلومانه
🕊امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
#شهادت_امام_باقر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🔘✨نیایش شبانه با حضـــــرت عشق
🔘✨خـــــدایـــــا🤲
🕊✨در این شب معنوی
🔘✨به ما دلی پرمهر
🕊✨زبانی نرم و نیتی
🔘✨خیر عطا فــرمــا
🕊✨تا در پناه امن تو
🔘✨موجب آرامــش
🕊✨در زندگی خود و
🔘✨دیگران باشیـم
🕊✨آمــیــن یــا رَبَّ🤲
🔘✨شهادت بنیانگذار نهضت علمی علوی
🕊✨و شکافنده علوم الهی،
🔘✨حضرت امام محمد باقر
🕊✨علیهالسلام تسلیت باد🏴
🔘✨شــبـــتــون بــخــیــــر ✨💫✨
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2