7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴خدا برای ما نشونه گذاشته. چرا توجه نداریم؟
#شب_قدر
#رمضان
#صیحه_آسمانی
بسیار بسیار مهم👆👆👆👆
حتما گوش کنید و ارسال کنید🖤
صیحه آسمانی در شب ٢٣ رمضان که فرداش هم جمعه باشه رخ میده.
نشرحداکثری
@Manavi_2
داروخانه معنوی
بسم_رب_العشق #قسمت_صد_و_هشتاد_چهار #جانمـ_مے_رود فاطمه_امیرے گوشی را با عصبانیت روی تخت پرت کر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم_رب_العشق
#قسمت_صد_و_هشتاد_پنج
#جانمـ_مے_رود
#رمان
فاطمه_امیرے
مهیا سریع از جایش بلند شود و به طرف در دوید سریع کفش هایش را پا کرد از پله ها پایین رفت و توجه ای به
صداکردن های مهلا خانم نکرد.
نگاهی به در باز خانه شهاب انداخت دو تا ماشین بودند و دلش فشرد شد که نکند خبری شده؟
نکند اتفاقی برای شهاب افتاده که همه به خانه ی شهاب آمدند ؟
سریع وارد خانه شد همه در حیاط نشسته بودند ،با دیدن شهین خانم که درآغوش مریم گریه می کرد دیگر نایی
برای ایستادن نداشت،پس آن ها خبر را شنیدند، اشک هایش بی مهابا بر روی گونه هایش سرازیر می شدند
محمد آقا اولین نفری بود که متوجه حضور مهیا شده بود که با نگرانی صدایش کرد:
ــ مهیا دخترم
با صدای محمد آقا همه با نگرانی به مهیا نگاه کردند حتی شهین خانم از آغوش مریم جدا شد و با چشمان اشکی به
مهیا خیره شد ،سارا متوجه حال بد مهیا شد سریع به سمتش رفت و دستش را گرفت و کمکش کرد که بشیند اما
مهیا دستش را پس زد و به روبه روی شهین خانم زانو زد و با چشمون اشکی و لبان لرزون خیره به چشان بی قرار
شهین خانم زمزمه کرد:
ــ شهاب
نمی توانست چیزی بگوید اما باید میپرسید
ــ شهین جون شهابم کجاست
نتوانست جلوی خودش را بگیرد بلند شروع به هق هق کرد که باعث شد شهین خانم بی تاب تر شود و اورا همراهی
کند؛
ــچرا گریه میکنید ،مگه چیزی شده؟اخبار گفت پنج تا پاسدار شهید شدند نگفت که
نتوانست ادامه دهد و سرش را پایین انداخت و اجازه داد هق هق اش دل همه را به درد بیاورد
با حرف هایی که میزد میخواست هم دل خودش و هم شهین خانم را آرام کند اما ان حس بدی که گوشه ی دلش
رخنه کرده بود و اورادر چشمان شهین خانم هم می دید را چه می کرد؟
مگر احساس یک مادر اشتباه می کرد؟؟
ـــ بیا عزیزم ،بخور
مهیا به لیوان آب قندی که در دستان سارا بود نگاهی انداخت و زمزمه کرد:
ــ نمیخوام
صدای شهین خانم که از شدت گریه گرفته بود به گوشش رسید:
ــ بخور عزیزم ،بخور مهیا رنگت پریده بخور مادرم
مهیا لیوان را از دستان سارا گرفت و آرام به لب هایش نزدیک کرد و در همان حال به صحبت های سارا که سعی در
ارام کردنش بود گوش میداد
ــ عزیزم شما که هنوز چیزی بهتون نگفتن،همینطور زود زانوی غم بغل کردید ،مگه فقط شهاب تو اون عملیان
بوده؟؟کلی پاسدار و نیروهای دیگه
مهیا کمی ارام گرفته بود اما این آرامش طولی نکشید که با شنیدن صدای آیفون و تصویر چند مرد غریبه با لباس
نظامی بی حال بر روی مبل نشست و چشمانش را محکم بر روی هم فشار داد و با خود تکرار می کرد:
ــ اگر چیزی نشده پس اینا اینجا چیکار میکنن؟؟
ادامه دارد....
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
بسم_رب_العشق
#قسمت_صد_و_هشتاد_شش
#جانمـ_مے_رود
#رمان
فاطمه_امیرے
به اطراف نگاه می اندازد تا شاید یادش بیاید کجاست؟
آرام چشمانش را باز می کند
با دیدن سِرم وصل به دستش و تختی که روی آن خوابیده بود ،کم کم همه ی اتفاقات که رخ داده را به یاد می آورد.
حرف های سردار هنوز در گوشش می پیچید ،اشک هایش روی گونه های سردش سرازیر شد!!
باورش نمی شد ،شهاب به او قول داده بود برگردد اما ....
سارا و مهلا خانم وارد اتاقش شدند، مهلا خانم با نگرانی به صورت رنگ پریده ی دخترکش نگاهی انداخت،آه عمیقی
کشید و دستی بر موهای مهیا کشید،مهیا با گریه مقطع گفت:
ـــ دی دیدی مامان شهاب ،شهاب بهم قول داده بود برگرده اما،اما مامان تنهام گذاشت
مهلا خانم اشک هایش را پاک کرد و با نگاهی غمگین به دخترکش خیره شد و آرام زمزمه کرد؛
ــ مادر هنوز که چیزی نشده؟چرا اینقدر به دلت بد راه میدی؟به جای توکل به خدا نشستی گریه میکنی ؟
ــ مامان نشنیدی سردار چی گفت؟از شهاب خبری نیست.یعنی شهاب برنگشته
مهیا با صدای بلند هق هق می کرد ،سارا با نگرانی سعی در ارام کردنش می کرد ،اما مهیا احساس می کرد دیگر
پایان راه است و دیگر شهاب را در کنار خودش ندارد.
در باز شد و پرستار وارد اتاق شد و شاکی گفت:
ــ قرار بود اذیتش نکنید،شما حالشو که بدتر کردید،لطفا بیرون باشید
و سریع آرامبخشی به سِرم زد و سارا ومهلا خانم را از اتاق بیرون برد .
مهیا دیگر هق هق اش آرامتر شده بود ،احساس می کرد که چشمانش کم کم بسته می شدند،هرچقدر می خواست
مقاومت کند اما دیگر نتوانست و چشمانش بسته شد...
سردار به خانه شهاب آمده بود و اتفاق تلخی که همه را نگران کرده بود چه دوستان چه همکاران شهاب،را با خانواده
شهاب درمیان گذاشت که مهیا و شهین خانم را،راهی بیمارستان کرده بود،شهاب بعد آن شب که عملیات با
موفقیت انجام شده بود اثری از او نبود ،رزمنده هایی که همراه آن بودند ،گفته بودند که شهاب همراه گروه اول که
شش نفر بودند وارد منطقه شده بودند و دیگر او را ندیده بودند،و وقتی سراغ آن پنج نفر را گرفتند ،خبر شهادت
آن ها را خبر دادند.
هیچ خبری از شهاب نبود ،نه جسدی که بدانند شهید شده ،نه خبری که شاید اسیر شده باشد ،و تنها یک جمله به
همه گفته می شود "شهاب مفقود شده"
و از آن صحبت های سردار سه روز گذشته بود اما خبری از شهاب نبود....
#ادامه_دارد ...
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕ﺩﺭﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺐ،ﻧﮕﺮﺍﻧﯽﻫﺎﯾﺖ
🌺ﺭﺍﺑﻪ ﺧﺪﺍﺑﺴﭙﺎﺭ
💕ﻭﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺨﻮﺍﺏ،
🌺ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺑﯿﺪﺍﺭﺍﺳﺖ
💕ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ،
🌺ﺳﺨتیﻫﺎ،ﻣﺤﺒﺖﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽﺍﻧﺪ
💕ﺯﯾﺮﺍﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ،
🌺ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ،
💕ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦﮐﻠﯿﺪﻣﯽﺍفتد.
🌺دعا میکنم
💕شبتون پر امید
🌺حاجت تون روا
💕و لحظه هاتون پر از آرامش باشه
شبتون نورانی 💫
#شب_بخیر
50.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صبح_بخیر
#شب_قدر
#کلیپ
سلام به پنجشنبه۱۴۰۲۱/۲۴خوش آمدید💜
خدایا🙏
دراین روزهای نورانی
گناهان و خطاهایمان را ببخش🙏
و لبخند رضایتت را به ما هدیه کن
تا طعم شیرین خوشبختی را بچشیم🌷
خدایا🙏
در آستانه شب قدر✨
شادی بدون گناه را در
تقدیرمان قرار ده
تا عباداتمان را با
نهایت عشق به تو بجا آوریم❤️🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
در آستانه شبهای قدر🙏
✨بیاید یکدیگر را دعا کنیم
💫دعا کنیم خدا را
نگاه و حضورش را از یاد نبریم🙏
💫دعا کنیم که هیچگاه محبت را
از کسی دریغ نکنیم🙏
💫دعا کنیم، بیماری کرونا و دردهایمان پایان
پذیرند و خوش زندگی ڪنیم🙏
روزتون سرشاراز رحمت خدا ✨🙏
@Manavi_2
✴️ پنجشنبه :۲۴ فروردین / حمل۱۴۰۲
👈22 رمضان 1444
👈 13 آوریل 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
💎 شب نزول قرآن و شبِ قدر و احتمال قدر بودن امشب از دو شب 19 و 21 بیشتر است بنابر این احیاء این شب را غنیمت بشمارید. التماس دعای خیر.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خرید و فروش.
✅تجارت و داد و ستد.
✅صدقه و خیرات برای اموات.
✅مسافرت.
✅ و دیدار با اشراف و بزرگان خوب است.
🚘مسافرت: سفر خوب و مفید است.
👶 زایمان مناسب و نوزاد زندگی پاکی دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️قرض دادن و قرض گرفتن.
✳️و آغاز درمان و معالجات نیک است.
🔵نگارش ادعیه حرز و برای نماز حرز و بستن آن برای اولین بار خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب: امشب ( شب جمعه)، فرزند خطیبی توانا با گفتاری زیبا و دلنشین باشد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث فقر و بی پولی است.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث قوت دل می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه 23 سوره مبارکه "مومنون" است.
و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم....
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خیر وخوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند.و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
@Manavi_2