فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر انوشه چقدر قشنگ میگه:
برای رسیدن به آرامش کافیه به خودت قول بدی🤛🏼🤜🏼:
-قول بده نزاری آدمی که لیاقت نداره آرامشتو بهم بریزه.
-قول بده اولویت زندگی خودت باشی؛اول به خودت کمک کنی بعد اگر تونستی به بقیه کمک کنی.
-قول بده بخاطر احترام به خودت از همه ی خاطراتی که بهت آسیب زدن بگذری.
-قول بده از این به بعد هرکسی هر چیزی گفت و هر کاری نتونه روت تاثیر منفی بزاره..
-قول بده از این به بعد بیشتر از توانت برای کسی تلاش نکنی؛خوبی زیاد تبدیل به وظیفه میشه.♥️🌟
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#مراقبه_معنوی
🌺برنامه دوشنبه 19 دی ماه:
1- یک صفحه قرآن با توجه به معنی
2- صد مرتبه ذکر روز با توجه به معنی
3-ده دقیقه خلوت و مناجات با خدای متعال
4- بوئیدن عطر و استعمال عطر و توجه به تاثیرات بوی خوش طبیعی در آرامش
5- ازساعت 16تا 24، ((چالش کنترل خشم))
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
48.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید نگاهی متفاوت و مستند به سانحهی هواپیمای اوکراین
در تاریخ 18 دی 1398، هواپیمای مسافربری اوکراین در ساعت 6:12 صبح، از فرودگاه امام خمینی(ره) به مقصد کییف به پرواز در آمد؛ اما در ساعت 6:18 بهدلیل وقوع سانحه در اطراف تهران سقوط کرد.
🔴 این سانحه در شرایطی رخ داد که شرایط امنیتی کشور، بهعلت اجرای عملیات موشکی علیه پایگاه نظامی عینالاسد آمریکا در وضعیت قرمز بود.
📄 در تاریخ 21 دی ماه، اولین اطلاعیهی رسمی از سوی ستاد کل نیروهای مسلح ج.ا.ایران منتشر شد که بروز خطای انسانی بهصورت غیرعمد را، دلیل اولیهی وقوع این سانحهی دلخراش اعلام کرد.
⭕️ اما علیرغم گذشت سه سال از این سانحهی تأسفبار، همچنان چهار سؤال بسیار مهم و کلیدی وجود دارد که بیپاسخ مانده است!
⬅️ سؤالاتی که نشان میدهند وقوع «خطای انسانی» بهعنوان علت اصلی سانحهی هواپیمای اوکراین، قابل پذیرش نیست.
💠 کلیپ فوق به بیان این سؤالات و اسناد آنها پرداخته است.
❇️ و یک پرسش قابل توجه:
آیا میان جنگندهی میگ-29 اوکراینی که امروز، به دلیل وقوع خطای انسانی! توسط پدافند هوایی اوکراین مورد اصابت موشک قرار گرفت، با سالروز سانحهی هواپیمای اوکراین که دقیقاً به همین شکل دچار سانحه شد، ارتباطی وجود دارد ...؟
#نشر_حدأکثری
#هواپیمای_اوکراین
@Manavi_2
#بسم_رب_العشق❤️
#رمان
#قسمت_سی_هفتم
#جانمــ_مےرود
#فاطمه_امیری
ــــ بیا تو عزیزم
باهم وارد خانه شدند
ـــ برو تو اتاقم الان میام
مهیا به آشپزخونه رفت تا می خواست در یخچال را باز کرد یاداشتی روی در پیدا کرد
ـــ مهیا مامان ما رفتیم خونه عمو احسان نذری دارن ممکنه دیر کنیم برات شام گذاشتم تو یخچال گرمش کن
مهیا یخچالو باز کرد پارچ شربت را برداشت و درلیوانی لیوان ریخت لیوان را در سینی گذاشت و وارد اتاق شد
عطیه با شرمندگی به مهیا نگاه کرد
ـــ شرمندم بخدا مهیا هم پیشونیتو داغون ڪردم هم الان مزاحمت شدم
مهیا لگدی به پاهای عطیه زد
ـــ جم کن بابا این سناریوی کدوم فیلمه حفظش کردی بیا این شربتو بخور
ــــ اصلا خوبت شد باید می زد سرتو میشکوند
مهیا خندید
ــــ بفرما حالا شدی عطیه خانم خودمون
مهیا دست لباسی را کنار عطیه روی تخت گذاشت
ـــ بگیر این لباسارو تنت کن از رو تخت هم بلند شو فڪ نکن بزارمت روی تختم بخوابی تا من برم برات رختخواب بیارم تو هم لباساتو عوض ڪن هم شربتو بخور
مهیا به اتاق جفتی رفت و رختخوابی از کمد درآورد به اتاق برگشت و کنار تخت خودش پهن کرد
ـــ بلند شو از تختم می خوام بخوابم از صبح تا الان کلاس بودم
عطیه از روی تخت بلند شد
هر دو سر جایشان دراز کشیدن
برای چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت که با صدای مهیا شکست
ـــ عطیه
ـــ جانم
ـــ دعوات با محمود سر چی بود
عطیه آه غمناکی ڪشید
ـــ مواد و پولش تموم شده بود گیر داده بود برواز کسی پول پول بگیر برام بیار
لبخند تلخی روی لبانش نشست
ـــ منم مثل همیشه شروع کردم دادو بیداد اونم شروع کرد به کتک زدنم مثل همیشه
ـــ ای بابا
دوباره ساکت شدند که مهیا سر جایش نشست
ـــ عطیه
ـــ ای بابا بزار بخوابم
ـــ فقط همین
ـــ بگو
ـــ شوهرت قضیه چاقو خوردن شهابو از کجا می دونست
ـــ همه میدونن ولی اون شبی که شهاب چاقو خورد تو هم بالا سرش بودی محمود اونجا بود ولی چون تازه مواد کشیده بود قضیه رو چیز دیگه ای برداشت کرده بود
ــــ اها بخواب دیگه
ـــ اگه بزاری
مهیا نگاهش را به سقف اتاقش دوخت
چقدر امروز برایش عجیب بود اصلا فڪرش را نمی کرد امروزش اینطور رقم بخوره با صدای باز شدن در ورودی خانه زود از سرجایش بلند شد نگاهی به عطیه انداخت که غرق خواب بود از اتاق بیرون رفت
مهلا خانم که در حال آویزان کردن چادرش بود با دیدن مهیا با نگرانی به سمتش آمد
ـــ وای مهیا چی شده چرا پیشونیت اینطوریه
احمد آقا با نگرانی به طرفشان آمد
ــــ آروم مامان عطیه خوابیده
ـــ عطیه ??
ـــ بیاید بشینید براتون تعریف می کنم
روی مبل نشستند و مهیا همه ی قضیه را برایشان تعریف ڪرد
ـــ وای دختر تو چرا مواظب خودت نیستی اون روز تو دانشگاه الانم تو کوچه پیشونیتو داغون کردی
ـــ اشکال نداره نمیتونم که بایستم نگا کنم عطیه کتک بخوره
ــــ کار درستی کردی بابا جان. خوب شد اوردیش پیشمون برو تنهاش نزار
مهیا لبخندی زد
ــــ من برم بخوابم
به طرف اتاقش رفت پتو را رو ی عطیه مرتب ڪرد
و روی تخت دراز کشید
#ادامه_دارد ....
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️
💫بار الها
❄️تنهاکوچه ای
💫که بن بست نيست
❄️کوچه يادتوست
💫ازتو خالصانه ميخواهم
❄️که دوستان خوبم
💫وهيچ انسانی
❄️درکوچه پس کوچه هاي
💫زندگی اسيروگرفتار
❄️هيچ بن بستی نگردند
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
❄️اگه یه روزی فکر کردی آرزوهات دوره
یادت بیار که خدا نزدیکه♥️
شب همه عزیزان بخیر💫❄️