eitaa logo
🌷منتظران منجی🌷
2.3هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
12.5هزار ویدیو
201 فایل
🌷به کانال منتظران منجی خوش آمدید😊 ادمین: @MahdiYr313 لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17100964056404
مشاهده در ایتا
دانلود
انتظارش،انتظارم سيرکرد آنکه ميخواهدبيايد ديرکرد تابه کى درانتظارش ديده بردردوختن؟ ای که صدایت میرسد به یار.. درحضورش نام ماراهم بيار...💔 💚 @ManjiMahdi313
••|⛔️‼️|•• یادت باشه... یه روز... یه مادر... با بچه ی داخل شکمش... پشت در... سوخت🔥... پهلوش شکست... بچش مرد.... کتک خورد😭... جونشو داد... اما چادرشو نداد... جونشو داد اما امام زمان شو نداااد... با بدن پر از زخم و درد نمازشو ترک نکرد..! یکم از مادر سادات یاد بگیریم... یکم وفا رو از مادر مهدی زهرا یاد بگیریم😔💔 اگه تاحالا تصمیم به حجاب نگرفتی به خاطر مظلومیت امام زمانت... به خاطر پهلوی شکسته ی مادرت... به خاطر کوری چشم دشمنان اسلام محکم و با افتخار چادر سرت کن! فقط به خاطر عشقت به حضرت زهرا(سلام الله علیها)🥀💔 اگه تاحالا نماز تو نمیخوندی یا نصفه نیمه میخوندی به عشق مادر سادات از همین امشب تا اخر عمرت لحظه ای نمازتو ترک نکن🖤🥀 ....♥️🖤 ⚠️•••|↫ @ManjiMahdi313
هوای مادر♥️ رو داشته باشید؛ مادرها فرشته‌های زمینی و نماینده‌های خدا روی‌ِ زمین هستند..، میگفت: یکی مادرش رابا ماشین می‌برد خانه سالمندان که به آرزوهای خودش برسد! یکی مادرش را پای پیاده بردوش می‌برد تا به آرزویش که کربلا بود برساند!🌿 قدرِمادر رو بدونید؛ نعمت‌ تکرار نشدنیه((: @ManjiMahdi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
العجل؛‌بیاحق‌راپاینده‌کن العجل؛بیاحیدررازنده‌کن العجل؛بچرخان‌تیغ‌ذوالفقار ⚡️{} @ManjiMahdi313
حکایت شنیدنی اثر یاد کردن از امام زمان روزى امام_حسین علیه السلام با ياران خود به طرف باغشان رفتند . در باغ غلامى به نام صافى مشغول به کار بود . وقتی امام حسين عليه السلام به نزديكى آنجا رسيد ، ديد كه غلام ، نشسته و نان مى خورَد . به او نگريست و پشتِ درخت خرمايى پنهان شد تا او را نبيند . غلام ، هر تکه نانى را كه بر مى داشت ، نيمى از آن را براى سگ مى انداخت و نيم ديگر را مى خورد . حضرت از كار غلام ، شگفت زده شد . وقتی [غلام] غذايش را خورد ، گفت : « الحَمدُ لله ِِ رَبِّ العالَمينَ ، اللّهُمَّ اغفِر لي ، وَاغفِر لِسَيِّدي وبارِك لَهُ كَما بارَكتَ عَلى أبَوَيهِ ، بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . ستايش ، خداى را ، پروردگار جهانيان ! خداوندا! مرا بيامرز و سَرورم را بيامرز و برايش بركت بياور ، همان گونه كه براى پدر و مادرش مبارك كردى ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان! » حضرت بلند شدند و فرمودند : اى صافى ! غلام ، ترسان برخاست و گفت : اى سَرور من و سَرور مؤمنان ! شما را نديدم . مرا ببخش . امام حسين عليه السلام فرمود : اى صافى ! تو مرا حلال كن كه بدون اجازه ات وارد بوستانت شده ام ! صافى گفت : به فضل و كَرَم و سَرورى ات چنين مى گويى ، اى سَرور من ! حضرت فرمودند : تو را ديدم كه نيمى از نان را براى سگ مى اندازى و نيم ديگر را مى خورى . معناى آن چه بود؟ غلام گفت : اى سَرور من ! هنگامى كه نان مى خوردم ، اين سگ به من نگاه مى كرد و من ، از نگاهش به من ، خجالت مى كشيدم و اين ، سگِ توست كه بوستانت را از دشمنان ، حراست مى كند . من ، بنده ی توام و اين ، سگِ توست . پس روزى ات را با هم خورديم . امام حسين عليه السلام گريست و فرمود : تو را در راه خدا آزاد كردم و با طيبِ خاطر ، دو هزار دينار به تو مى بخشم . غلام گفت : اگر چه آزادم كردى ؛ امّا كارهاى بوستانت را انجام مى دهم . حسين عليه السلام فرمود : مرد ، اگر سخنى مى گويد ، سزاست كه با كارش آن را تصديق كند ؛ من گفتم : بدون اجازه ات به بوستانت وارد شده ام و گفته ام را تصديق مى كنم . بوستان و هر چه را در آن است ، به تو بخشيدم ، جز آن كه اين يارانم براى ميوه و خرما خوردن آمده اند . آنان را ميهمان كن و به خاطر من ، بزرگشان دار . خداوند ، تو را روز قيامت ، بزرگ بدارد و بر خوش خلقی و ادب تو بيفزايد ! غلام گفت : اگر بوستانت را به من بخشيدى ، من هم آن را براى ياران و پيروانت وقف كردم . منبع : مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي ،ج ۱ ، ص ۱۵۳ مستدرك الوسائل ، ج ۷ ، ص ۱۹۲ @ManjiMahdi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🟠 عیون المعجزات: از حارثه بن قدامه روایت شده که گفت: ✅ سلمان برایم حدیث کرد و گفت: عمّار برایم حدیث کرد و گفت: «چیز شگفتی به تو بگویم؟» گفتم: «ای عمّار! برایم بگو.» ✅ عمّار گفت: «آری، امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم در زمانی که بر فاطمه سلام الله علیها وارد شده بود چون فاطمه او را دیده بود به علی ندا داد که نزدیک بیا تا هر چه در گذشته و آن‌چه در هم اکنون و آن‌چه در آینده هنگامی که قیامت برپا می شود رخ داده و می دهد را به تو خبر دهم.» ✅ عمّار گوید: امیر مومنان علی عليه‌السلام را دیدم که عقب برگشت و من هم با او عقب عقب برگشتم تا زمانی که حضرت بر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وارد شد. 🌸 پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به او فرمودند: «ای ابوالحسن نزدیک بیا!» او نزدیک رفت و چون نشست و آرام گرفت، حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله به او فرمودند: «تو برایم می گویی یا من برایت بگویم؟» 🌸 امیر مؤمنان علیه السلام گفت: «بازگو کردن شما نیکوتر است ای پیامبر!» 🌸 حضرت فرمودند: «احساس می کنم که نزد فاطمه رفته ای و او به تو چنین و چنان گفته است و تو بازگشته ای!» 🌸 امیرالمومنین علی علیه السلام گفت: «آیا نور فاطمه سلام الله علیها از نور ماست؟» 🌸 پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «آیا نمی دانی؟» این‌جا بود که علی عليه‌السلام به شکرانه الهی به سجده افتاد. ✅ عمّار گوید: امیرمؤمنان علیه السلام بیرون آمد و من هم با او همراه شدم. علی عليه‌السلام بر فاطمه سلام الله علیها وارد شد و من هم در آمدم. 🌸 حضرت فاطمه سلام الله علیها گفت: «ای علی! گویا تو از نزد پدرم برگشتی و گفته مرا به او خبر دادی؟» 🌸 حضرت فرمودند: «آری چنین بود ای فاطمه!» 🌸 حضرت فاطمه سلام الله علیها گفت: «بدان ای ابوالحسن که خدای متعال نور من را آفرید در حالی که تسبیح خدا می کرد سپس آن را در درختی بهشتی به ودیعت نهاد آن درخت نورافشانی کرد و چون پدرم به بهشت درآمد، خداوند متعال به او از طریق الهام وحی کرد که این میوه را از آن درخت بچین و آن را در گلویت بچرخان پدرم هم چنین کرد و خداوند مرا در صلب پدرم قرار داد پس از آن مرا در خدیجه دختر خویلد به ودیعت نهاد و او مرا زایید و من از آن نورم. آن‌چه قبلاً تحقق یافته و آن‌چه بعداً تحقق می یابد و آن‌چه تحقق نمی یابد را می دانم. ای ابوالحسن! مؤمن با نور خدای متعال می نگرد.» 📚 بحار الانوار، ج 43، باب 1، ص 8، ح 11. @ManjiMahdi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا