eitaa logo
🌷منتظران منجی🌷
2.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
9.6هزار ویدیو
153 فایل
🌷به کانال منتظران منجی خوش آمدید😊 ادمین: @MahdiYr313 لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17100964056404
مشاهده در ایتا
دانلود
‏ببین👀:) امام‌زمان‌نیازبہ‌ڪسی‌‌نداره‌ڪہ‌فقط‌ پروفایلش‌مذهبۍباشھ🚶🏽‍♂' این‌نوع‌دیندارۍوامام‌زمانۍبودن‌واقعا هیچ‌فایده‌اۍنداره‌،‌امام‌زمان‌‌بہ‌ ڪسی‌ڪہ‌‌بخاطرش‌ازگناه‌بگذره‌نیازداره امام‌زمان‌بہ‌ڪسی‌ڪہ‌مثل عفیف‌وباحیاباشہ‌نیازداره-!" پروفایل‌وتیپت‌مذهبۍباشہ‌ولۍبااعمالت دل‌امام‌زمانتوبہ‌دردبیارۍچہ‌فایده؟ @ManjiMahdi313
‏ببین:) امام‌زمان‌نیازبہ‌ڪسی‌‌نداره‌ڪہ‌فقط‌ پروفایلش‌مذهبۍباشھ این‌نوع‌دیندارۍوامام‌زمانۍبودن‌واقعا هیچ‌فایده‌اۍنداره‌،‌امام‌زمان‌‌بہ‌ ڪسی‌ڪہ‌‌بخاطرش‌ازگناه‌بگذره‌نیازداره امام‌زمان‌بہ‌ڪسی‌ڪہ‌مثل عفیف‌وباحیاباشہ‌نیازداره-!' پروفایل‌وتیپت‌مذهبۍباشہ‌ولۍبااعمالت دل‌امام‌زمانتوبہ‌دردبیارۍچہ‌فایده؟ @ManjiMahdi313
|| دورِ خیمهـ ها قدم میزد آرامشی کهـ در دلش طوفانی از غم بود کنارِ خیمهـ ها می‌زد قدم یادش می‌آمد روزگارِ کودکی را مادرش ام‌البنین شانهـ بهـ مویش می‌کشید زیر لب می‌گفت : اولادم فدایِ مادرِ سادات آنچنان با عذت و با عظمت کنار خیمهـ ها قدم میزد کهـ مبادا نسیمی بی‌اجازھ رد شود از لا بهـ لاے خیمھ ناموس آل اللهـ ناگھان از لا بهـ لای لشکر کوفهـ کسی آمد در کنار خیمه ها نعره کشان فریاد زد : شمرم ولی نامه ای دارم براے زاده‌ی ام‌البنین . . نامهـ رو گزاشتن تو دسته علمدار تا آمد بخواند دردانه ای ناز از سوے خیمہ بهـ سویش دوید .  گفت : عمو جونم - جونِ عمو نفسِ عمو بیا بغلم ببینم سکینهـ خاتون گفت : عمو آجی ها یهـ چیزی می‌گفتن من نمی فهمیدم . . 😭 گفتن کهـ قراره بری عمو تو کهـ نمیخوای ما رو تنها بزاری فرمودند : نه عمو من همیشه پیشتم سکینه وقتی خیالش راحت شد گفت پس عمو میشہ یدونه بوست کنم💔 تا کودک لب هایش به گونه عمو برخورد کرد عمو عباس شروع کرد بهـ گریهـ کردن😭 آخر خجالت میکشید برادر زاده‌اش چگونهـ لب هایش خشک است و تشنهـ ی اندکی اب حضرت سکینه تا خواست بره برگشت باز  اومد گفت : راستی عمو یادتهـ دیشب بهم گفتی نمیزاری اب تو دلمون تکون بخوره..🥀 - اره عمو جون پس میشه فقط یهـ کم فقط یکم برامون اب بیاری اخهـ خیلی تشنمونهـ 😭 فرمودند : باشهـ عمو فدات شهـ برو بهـ ابجی هاتم بگو من میرم براتون اب میارم 💔😭 بهـ میدان می‌رود با چند مشڪ خالی تا بهـ اب می‌رسد فورا دو دست را پر از می‌کند . . تا می‌خواهد بخورد یاد کودکان تشنهـ لب میوفتد آب کف دست را خالی میکند 😞 بچه هاے حرم تشنہ... برادرم تشنہ.. علی اصغرم تشنہ . .😭 بہ دوشـش مشک آب و رو بهـ رویش لشڪر بی تاب و . . در انبوھ نخلستان کمان داران کمین کردند . . 🏹 با چهـ  سرعتی آقـا دویدند ...😔 و بـا یک ضربهـ ے شمشـیر دست افتاد و . .😭😭😭💔 دست دیگرش در راه اربابـش افتاد 😔 مشکش را بہ دندان میگیرد ..💔 زیر چشمے بھ خیمـہ هـا نگـاه میکند .. امـــا واے ... وای😭 امام حسین اومد به سمت علـقمہ زهـراے اطھر مادرش در حال گریه کردن دیدن داره آقامون امام حسین میاد .. چجوری داره میاد ....💔 رسـید کنار سقا ... گفت :عباسم...😭💔 صـدام میلرزھ .... اینجورے دیدم تو رو دست و پام میلرزه ... میون خیمہ تن بچہ هـا میلرزه ... داداش کـے ریخته جسم پاکتو بھم..؟ کـے نـظم چشمتو بهم زده ...؟ انگار از این تنی که مونده بود لشکری روی تو قدم زده😭 کـجا میرے تنهـا سپـاه من ... کجا میرے تنها پناه منــ ..💔 داداشم نخواب 😭 منو تنها نزار ... عـــــباسم به خواهرت رحـم کن ..😭😭 بلند شو ببینم به حرف برادرت گوش بده 💔💔 وای آقام ابوالفضل... کـجا داری میری داداش ... سکینه و رقیہ منتظرتن ..😞💔 آقـا عباشون رو انداختن رو آقـــا ابوالفضل عباس (س) ...😭 @ManjiMahdi313🖤🥀