🎀#من_میترا_نیستم 🎀
🌸#قسمت_پانزدهم🌸
انگار کربلا برپا شده بود من و بچه هایم کنار اهل بیت بودیم. زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزادِ آبادان شروع کرد.
روزنامه دیواری مینوشت سر صف قرآن می خواند با کمونیست ها و مجاهدین خلق جر و بحث میکرد و سر صف شعرهای انقلابی و دکلمه می خواند.
چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شد و حتی یکی دو بار زینب را کتک زدند.
مینا و مهری در دبیرستان سپهر درس می خواندند بعد از انقلاب اسم دبیرستان شان به صدیقه رضایی تغییر کرد.
آنها دبیرستانی و چند سال بزرگتر از زینب بودند .به همین خاطر آزادی بیشتری داشتند.
من تا قبل از انقلاب اجازه نمیدادم دختر ها تنها جایی بروند زمستانها برای مینا و مهری سرویس می گرفتم که مدرسه بروند شهلا و زینب را هم خودم یا پسرها میبردیم و میآوردیم.
قبل از انقلاب به جامعه و به محیط اطراف اعتماد نداشتم همیشه به دخترها سفارش میکردم که مراقب خودشان باشند و با نامحرم حرف نزنند امام که آمد همه چیز عوض شد.
از بابت جامع خیالم راحت شد دیگر جلوی بچهها را نمی گرفتم دلم می خواست بچه ها به راه خدا بروند و خدمت کنند.
چندتا از دانشجوهای دانشکده نفت آبادان به اسم علی زارع و علی غریبی و آقای مطهر در دبیرستان سپهر کلاس تفسیر قران سیاسی و اخلاق گذاشتند.
مینا و مهری به این کلاس ها می رفتند آنها به کلاس اخلاق آقای مطهر علاقه بیشتری داشتند.
آقای مطهر برای آنها حرف های قشنگی میزد و کاری کرده بود که بچهها دنبال برنامههای خود سازی بروند.
سلام
زینب آن زمان در دوره راهنمایی درس میخواند از مینا خواست که همه درس ها و حرف های آقای مطهر را کلمه به کلمه برایش بگوید.......
ادامـــــه دارد...
#یار_مهــرباݩ
#شهــید_زینــب_ڪمایی
#من_میترا_نیستم
📕📕📕📕📕📕📕
@Mano_Donya313
15_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
18.31M
#بشنوید |مستند صوتی #شنود
🟦🟨 =============
🔻[مروری بر نکات#قسمت_پانزدهم]:
🔹از بچگی عاشق این بودم که فرشتهها را ببینم.
🔹دوست داشتم شیاطین را نیز ببینم
🔹فهمیدم که نباید با شیطان صحبت میکردم
🔹سه واقعه از آینده دیدم
🔹همه کشورها تسلیم آمریکا بودند به غیر از چندتا
🔹پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود
🔹خبر عجیبی که مطابق با رویای من بود
🔹پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود
🔹حجم عظیمی از آب که حیوانات را با خود آورد
🔹آب رودخانه به آسمان رفت وحیوانات پخش در خانهها شدند
🔹مریضی حیوانات به انسانها سرایت کرد.
🔹چرخه طبیعت، بهم ریخت.
🔹دیدم جنگی در ایران روی میداد
🔹مردم کاملاً بیخیال نسبت به جنگ
🔹هیچ کس به حرفم گوش نمیداد.
🔹افرادی که احمقانه دلسوزی میکردند.
🔹عاقبت آن چهار نفر
🔹هر کدام از واقعهها بطنی داشت.
🔹عالم میکروبها
🔹ویروسهای حیوانی، که در انسانها جواب میدهد.
🔹چه طور فهمیدم که همسرم از دنیا میرود.
🔹انقطاعی که نشان از مرگ داشت.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#صراط
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313