تا پای جان
#برای_ایران
#جام_جهانی
به امید پیروزی تیم ملی فوتبال ایران
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
صبح یعنی یک فرصت دوباره
برای تلاش
برای موفقیت
برای زندگی
#برای_ایران
#صبح_بخیر
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
ماموریت کمیسیون صنایع درباره آبونمان مخابرات
🔹«سلیمی» عضو هیئت رئیسه مجلس: مخابرات مبلغی را به عنوان آبونمان ثابت در قبضها لحاظ کرده است به این منوال که برای مثال ۱۰ هزار تومان در نظر گرفته میشود و اگر کسی این میزان را استفاده کرد از همان مبلغ برداشت میشود و اگر کسی به این میزان مکالمه نداشت باز هم این مبلغ از این مشترک دریافت میشود در حالی که بر اساس اصل ۵۲ و ۵۳ به دلیل عدم وجود این موضوع در بودجه خلاف قانون اساسی و بر اساس اصل ۴ نیز خلاف شرع است.
🔸رئیس مجلس در پاسخ به اخطار: کمیسیون صنایع مجلس باید به موضوع ذکر شده درباره مخابرات رسیدگی کند.
#برای_ایران
#خبرگزاری_تسنیم
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
هر کس زیر پرچم ایران باشد ، پیروز است
#برای_ایران
#جام_جهانی
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
🇮🇷
🖼 تصویر اول: خبرنگاری لندن نشین که آخر هر ماه از محمد بنسلمان حقوق میگیرد. همان بنسلمانی که گفت جنگ را به خیابانهای ایران میکشانم.
🖼 تصویر دوم: یک سرباز تیم ملی که تا لحظه آخر جانانه میجنگد و بعد از شرم پیروز نشدن گریه میکند.
❌ تو کجا ایستادهای؟ با ایران یا علیه ایران؟
#ثامن | #برای_ایران | #لبیک_یا_خامنه_ای
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
#یادت_باشد ❤💍
#پارت_صد_و_سی_و_ششم
نوه های صاحب خانه جلوی در بودند، هر چیزی که خریده بود را به آنها تعارف کرد، همیشه دست و دل باز بود، هر بار که خوراکی می خرید، اگر نوه های صاحب خانه را وسط پله ها می دید به آنها تعارف می کرد، اگر حتی شله زرد یا آش می پختم می گفت:《 حتما یه کاسه بدیم به صاحب خونه، یه کاسه هم بذار کنار ببریم برای مادرم》،وقتی نصف بیشتر خوراکی ها را به نوه های صاحب خانه داد از پله ها بالا آمد و گفت :《من که از پرونده اعمالم خیلی می ترسم، حداقل شاید به خاطر دعای خیر این بچه های معصوم خدا از سر تقصیراتم بگذره》.
یک هفته ای از این ماجرا ماجرا نگذشته بود که تلویزیون اعلام کرد حاج حسین همدانی در سوریه به شهادت رسیده است، وقتی حمید خبر شهادت را شنید جلوی تلویزیون ایستاده گریه می کرد، خیلی خوب سردار همدانی را می شناخت چون در چندین دوره آموزشی که در تهران برگزار شده بود با این شهید برخورد داشت ، با حسرت گفت:《حاج حسین حیف بود، ما واقعا به حضورش نیاز داشتیم 》.همان روز عمه ما را برای ناهار دعوت کرده بود،موقع پاک کردن سبزی به عمه گفتم:《سردار همدانی شهید شده، حمید از شنیدن این خبر کلی گریه کرده》،حمید تا شنید چشم هایش را گرد کرد که یعنی برای چی به مادرم گفتی!》،من هم فقط شانه هایم را انداختم بالا، دوست نداشت عمه ناراحتیش را ببیند، برای همین رفت داخل اتاق و با خواهرزاده هایش مشغول توپ بازی شد ، به سر و کله هم می زدند، بیشتر صدای حمید می آمد تا بچه ها، هنوز هم گاهی اوقات بچه های خواهرش می گویند کاش دایی بود با هم توپ بازی می کردیم!
▪️▪️▪️▪️
گروهی که اسمشان در قرعه کشی برای اعزام به سوریه درآمده بود پشت هم دوره های آماده سازی و آموزشی رزم می رفتند، روزهایی که حمید توی این جمع نبود دنیا برایش شده بود مثل قفس ! پکر بود و حال و حوصله هیچ کاری نداشت، حس آدم جا مانده ای را داشت که همه رفقایش رفته باشند.
موقع اعزام این گروه پروازشان چند باری به تعویق افتاد، هر روز که حمید به خانه می آمد من از رفتن رفقایش می پرسیدم ،حمید با خنده می گفت:《جالبه هر روز صبح از این ها خداحافظی می کنیم، دوباره فردا صبح بر می گردن سر کار، بعضی از همکارا می گن ما دیگه روی رفتن سمت خونه نداریم، هر روز صبح خانواده با اشک و نذر و نیاز ما رو راهی می کنن، ما خداحافظی می کنیم، باز شب بر می گردیم خونه!》.
شانزدهم مهر با ناراحت آمد و گفت:《بالاخره رفتند و ما جاماندیم! پدرت موقع رفتنشون خیلی گریه کرد، همه رو تک تک بغل کرد ،ازشون حلالیت خواست و از زیر قرآن رد کرد 》،بابا سر این چیز ها حساس بود خیلی زود احساساتی می شد ،این صحنه ها او را یاد دوران دفاع مقدس و رفقای شهیدش می انداخت، همان موقع ها بود که میتند ملازمان حرم،صحبت های همسران شهدای مدافع حرم از شبکه افق پخش می شد، پدرم زنگ می زد به حمید و می گفت:《نذار فرزانه این برنامه ها رو ببینه》،یک دوره ای شبکه افق خانه ما ممنوع بود! آن روزها برای همه ما سخت می گذشت ،حمید می گفت کل پادگان یک حالت غمی به خودش گرفته است،خیلی بی تاب شده بود، نماز شب خواندن هایش فرق کرده بود، هر وقت از دانشگاه می آمدم از پشت در صدای دعاهایش را می شنیدم ، وارد که می شدم چشم هایش خیسش گواه همه چیز بود، دلش نمی خواست بماند، میل رفتن داشت.
کمی که گذشت تماس های رفقای حمید از سوریه شروع شد، زنگ می زدند و از حال و هوای سوریه می گفتند ، صدا خیلی با تاخیر می رفت،حمید سعی می کرد به آنها روحیه بدهد، بگو بخند راه می انداخت هر کدام از رفقایش یک جوری دل حمید را می بردند، آقا میثم از اعضای گروهشان می گفت:《من همین جا می مونم تا تو بیای سوریه،اینجا ببینمت بعد برگردم ایران،همین همکارش لحظه آخر حمید را بغل کرده بود و گفته بود :《حمید من دو تا پسر دارم، ابوالفضل و عباس، اگه از سوریه سالم برگشتم که هیچ ،اگه شهید شدم به بچه های من راه راست رو نشون بده》.
حمید خانه که می آمد
ادامه دارد...
#یار_مهربان
#برای_ایران
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
هنوز کسی هست که
اینترنشنال باورکنه؟!
#برای_ایران
#جام_جهانی
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
قدم های کوچکی که هر روز برداشته می شوند
به موفقیت های خوبی خواهند رسید
#برای_ایران
#صبح_بخیر
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک شرکت دانشبنیان مولد گاز به برق را بومیسازی کرد
#برای_ایران
#خبرگزاری_فارس
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥دشمن در قضایای اخیر دچار اشتباه محاسباتی شد
🍃🌹🍃
🔻رئیسجمهور در جمع مردم استان کردستان:
🔹وجب به وجب از خاک کردستان شاهد، مجاهدت، ایستادگی و مقاومت مردم کردستان است.
🔸از اول پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان بدنبال این بودند که در این منطقه لانه کنند اما مردم کردستان آنها را ناکام گذاشتند.
🔹دشمنان مثل همیشه دچار یک اشتباه محاسباتی شدند. تصور کردند که میتوانند با اقدامات تروریستی و اغتشاش به اهداف خود برسند.
🔺مردم کردستان که ریشههای بسیار عمیقی دارند، مگر با این تکانهها میلرزند؟!
#برای_ایران | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313