#معرفی_کتاب
کتاب ستاره ها چیدنی نیستند.
@Manodaneshjooham
روشنای نور ( من و دانشجوهام )
📎خلاصه:
کتاب : ستاره ها چیندنی نیستند.
نوشته آقای محمدعلی حبیب اللهیان
این کتاب روایتی از زندگی دختر آمریکایی به اسم سارا ست که ماجرا از جایی شروع میشود که پای او از یک سازمان فمنیستی مخالف با اسلام به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک کشیده میشود تا حقیقت را از نزدیک لمس کند.
جذابیت این کتاب از جایی شروع میشه که ما متوجه میشیم از دل واقعیت سرچشمه گرفته و با نگاه فراملیتی و دینی به موضوع حجاب نگاه شده.
دیالوگ ها و پرسش و پاسخ هایی که در روند این کتاب گفته شده بسیار علمی و به همراه اشاره به سند آن است.
راوی به ما میگوید که دستوپای یک دختر به یک صندلی آهنی در کنج یک اتاق طنابپیچ شده بود. دختر التماس میکرد و میخواست که رهایش کنند. مردی که ریش بلند و کلهقندی داشت و پیراهن سفید یقهسهسانتی پوشیده و یک انگشتر بزرگ با نگین قرمز توی انگشتش بود، کمربند را بالا میبُرد و بیهدف به بدن دختر میزد. دختر جیغ میکشید و میگفت و التماس میکرد. مرد دوباره شروع کرد به زدن دختر با کمربند و دختر بلندتر جیغ میکشید. این دختر کیست؟ آن مرد کیست؟ آنها کجا هستند و این چه وضعیت بغرنجی است؟!
بخشی از کتاب :
من، سارا دختری بیست ساله، فرانسوی تبار، از خانواده مسیحی بزرگ شده و شهر مدرن و ماشینی نیویورک هستم. شهری که اکثر مردمانش صبح قبل از طلوع آفتاب آماده رفتن به محل کار میشوند و تا آخر شب همانند یک ربات برای رفاه بیشتر کار میکنند؛ رفاهی که در گرو کار کردن بیوقفه آنان است و شهری که مردمانش دل خوش کردهاند به تفریحات آخر هفته و اینکه هر از چند گاهی به «لاس واگاس» بروند؛ اما همه گمشدهای دارند! «آرامش و احساس رضایت».
@Manodaneshjooham
💠 پیامبر اکرم (ص):
💎 زمستان بهار مؤمن است، از شبهای طولانیاش برای شب زندهداری، و از روزهای کوتاهش برای روزهداری بهره میگیرد.
📚 وسائل الشیعه،ج۷،ص۳۰۲
چه لطیف این حدیث
و چه غافلیم از این بهار
مخالف نظم نیستم ولی در روزمرگی های زندگی که با غلی به نام ساعت، به پاهامون زنجیر کردیم، گویا جایی برای درک این بهار معنوی در زندگی هامون نمونده😔
@Manodaneshjooham
#معرفی_کتاب
مردی که زیاد میدانست
اثر مریم بصیری
@Manodaneshjooham
روشنای نور ( من و دانشجوهام )
#معرفی_کتاب مردی که زیاد میدانست اثر مریم بصیری @Manodaneshjooham
مریم بصیری نویسنده و کارشناس تئاتر در کتاب جدید خود، سراغ زندگی امام محمد باقر(ع) رفته است و در ۱۰ فصل با زاویه دید دانای کل غیر محدود روایتهایی را در قالب شخصیتهای مختلف در یک دوره زمانی دو ساله در دهه ۱۱۰ هجری که امام محمد باقر (ع) بیشتر درگیر غُلات و غلوکنندگان در دین و مذاهب مختلف بودند، بیان میکند.
«مردی که همه چیز را میدانست» در واقع نخستین رمان تاریخی با نگاهی به مستندات مکتوب، درباره امام محمدباقر(ع) است که به زندگی خانوادگی و اجتماعی امام و حوادث موجود زمانه ایشان اشاره دارد؛ دورانی که رهبران فرقههای به ظاهر اسلامی که همگی برگرفته از کفر بودند، با سِحر و حیلههای مختلف مردم را فریب میدادند. در زمانی که اسلام ۷۳ فرقه شده بود، تفکرات و ادعاهای عجیب زیادی مطرح میشد. پیروان این فرقهها در مدینه و کوفه پراکنده بودند و رهبران آنها، خود را امام، پیغمبر و حتی خدا میدانستند. این غالیان با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران امامت امام محمدباقر و امام صادق (ع) سعی داشتند خود را برتر از این دو امام بزرگوار نشان دهند و مردم را مرید خویش کنند.
یکی از این غُلات با زن یهودی جادوگری در ارتباط است و با علم تنجیم و شعبده، مردم را فریب میدهد. او ادعای نبوت و معجزه میکند و به دستور زن دیگری که رهبر غُلات کوفه است، در مقابل امام، سربلند میکند. هرچند در تاریخ اطلاعات زیادی از این زن موجود نیست، اما وی و پدرش از مخالفان سرسخت امام بودند.
پرداختن به زندگی فردی و خانوادگی امام در مواجهه با همسران، فرزندان، بستگان، دوستان، دشمنان، کنیزان، غلامان و… از ویژگیهای دیگر این رمان است و مخاطب را از نزدیک با رفتار و گفتار امام محمدباقر (ع) آشنا میکند. قابل ذکر است تمام گفتگوهای امام بر اساس احادیث ایشان و روایات منقول از ائمهاطهار (ع) نوشته شده است.
@Manodaneshjooham
هدایت شده از ایتا توییت
بالا: چیزی که واقعا باید باشه
پایین: چیزی که واقعا هست
🗣 عبـدالمـجید خرقـانی 🇮🇷
➺ @Twitter_eita [عضویت]
گاهی کائنات چیزهایی رو ازتون میگیره 🟣
چون برای نعمت جدید ، نیازمند فضای خالی هستید 🫶
اگر در مسیر درست باشید،از دست دادن نشونه خوبیه و همه چیز خیره ✔️
#شرور
#شکرگزاری
@Manodaneshjooham