eitaa logo
روشنای نور ( من و دانشجوهام )
486 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
822 ویدیو
230 فایل
اینجا کانالی عمومی است محفلی بی تکلف و صمیمی برای رسیدن به روشنای نور که شما هم دعوتید راه ارتباطی @Ostadi1998 لطفا مطالب با لینک منتقل شود @Manodaneshjooham لینک در ایتا @Manodaneshjooha لینک در تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
چطور در خوابگاه زنده بمانیم؟ اصولی که می‌گم رو من از راه سخت‌اش یاد گرفتم، و امیدوارم درس‌هایی که گرفتم چراغِ راه شما باشن. بعضی‌هاشون صرفاً اصول خوابگاه نیستن، اصول زندگی‌ان. اصل اول: جوگیر نشید و از همون اول فازِ دوستی برندارید. اون‌ها آدم‌های خوبی‌ان اما لزوماً "دوستِ" شما نیستن. صرفاً "هم‌اتاقی" هستن؛ آدم‌هایی که به‌طور کاملاً تصادفی با شما توی یک اتاق هستن و مجبور هستید حداقل تا یک سال آینده تحمل‌شون کنید. همین! زود گرم نگیرید. با آدمی که حداقل شش ماه از آشنایی‌تون نگذشته، عهد دوستی نبندید و بیعت نکنید! آره، می‌تونید باهم بیرون برید، غذا درست کنید، فیلم ببینید و خیلی هم خوش بگذره، اما تمام اعتماد خودتون رو نذارید. همیشه یک جای شُبهه‌ای بذارید. فکر نکنید دانای کل هستید و همه‌ی آدم‌ها رو می‌شناسید. در نهایت زندگی خوابگاهی می‌تونه دوستان خوبی به شما بده، اما شما با این فرض شروع نکنید. اصل دوم: حریم شخصی! سخت‌ترین و در عین حال مهم‌ترین چیز در خوابگاه، حفظ کردن حریم شخصیه. سعی کنید درباره‌ی روابط عاطفی، مسائل خانوادگی، اعتقادات مذهبی، مشکلات مالی و نوسانات روحی-روانی‌تون با کسی دردودل نکنید. اگر واقعاً سختتونه، یک تراپیست خوب پیدا کنید. دردودل کردن با آدم‌ها وقتی توی یک شهر غریبه‌ تازه‌وارد و دانشجو هستید، به‌طور کلی پیشنهاد نمی‌شه. هیچوقت نمی‌فهمید از کجا ضربه می‌خورید. اصل سوم: تعارف رو بذارید ‌کنار. وقتی می‌رید بیرون، هر کی دُنگ خودش رو می‌ده. شما یک سال باهمید، بخواید دست‌ودلبازی کنید همون ماه اول ورشکست می‌شید. اصل چهارم: سعی کنید تا حتی‌الامکان چیزی از کسی قرض نگیرید. وسایل خودتون رو استفاده کنید. یه بار یکی به من گفت "من دارم میرم خونه‌مون، نون من تو یخچال خراب می‌شه، تو استفاده کن". بعدش وقتی برگشت، رفته بود به مسئول خوابگاه گفته بود "آی‌سودا نون من رو بدون اجازه برداشته!" بعضیا همینقدر بچه و مضحک‌ان دوستان. متأسفانه من اون اوایلِ خوابگاه، زیادی کمونیستی فکر می‌کردم؛ مالکیت شخصی چندان برام معنا نداشت. "قابلمه‌ی من، قابلمه‌ی همه‌ست! لازم نیست اجازه بگیرید بچه‌ها!"‌ یادتون باشه همه مثل شما فکر نمی‌کنن، و آدم‌ها فرهنگ‌ها و حساسيت‌های متفاوتی دارن. مجبورید به همه‌شون احترام بذارید و مطابق با حساسیت‌های هر شخص باهاش رفتار کنید. اصل پنجم: اجازه ندید دورهمی‌های خوابگاهی حواس شما رو از کارهای اصلی‌تون پرت کنن. فراموش نکنید که شما دانشجو هستید و مهم‌ترین کاری که باید بکنید درس خوندنه. درس خوندن ممکنه برای هم‌اتاقی‌هاتون اولویت نباشه یا کلاً آدم‌های درسخونی نباشن. تحت تأثیر جو قرار نگیرید و شما کار خودتون رو بکنید. اصل هفتم: گاهی باید از صحبت کردن درباره‌ی اهداف بلندپروازانه‌تون با دیگران پرهیز کنید. متأسفانه حسادت جزو اجتناب‌ناپذیری از شخصیت برخی انسان‌هاست، و همه‌ی آدم‌ها تحمل دیدن هوش، استعدادها، برنامه‌ها، موفقیت‌ها و دستاوردهای شما رو ندارن. حتی ممکنه در این راستا موانعی سر راه شما بذارن. این‌که با چه کسی می‌تونید شادی‌هاتون رو در میان بذارید و با چه کسی نمی‌تونید، به مرور زمان مشخص می‌شه. صبور باشید، و تا اون موقع سعی کنید زیاد هم از اهداف‌تون صحبت نکنید. اصل هشتم: خوابگاه جای شلوغیه. توی اون هیاهو خودتون رو گم نکنید. گهگاهی با خودتون تنها بشید و خلوت کنید. با خودتون زمان بگذرونید. سعی کنید فعالیت‌هایی انجام بدید که ارتباط درونی با خودتون رو عمیق‌تر کنه. مثلاً بنویسید، پیاده‌روی کنید، ورزش کنید، تنهایی برید کافه یا موسیقی گوش بدید. همیشه با خودتون مرور کنید کی هستید و برای چی اینجایید. آدم توی شهرهای بزرگ خیلی راحت می‌تونه خودش رو فراموش کنه. - Dejav __ پ.ن. موافق همه اصول نیستم ولی اغلب منطقی و رعایتشون مفید هست. @Manodaneshjooham
روشنای نور ( من و دانشجوهام )
#تفاوت_واژگان تفاوت کلمه جواد با کریم حجت الاسلام عالی #ارسالی سرکار خانم حاجی خدادادی دانشجو مع
🌻تفاوت نام الله و فالق: فالق به معنای شکافنده ظلمت به نور می‌باشد همچنین به معنای شکافنده دانه خشک برای خروج نباتات به کار می‌رود به معنی خلق کننده نیز استعمال می‌شود در آیه ۹۶ سوره انعام (فالق الاصباح): شکافنده ایه۹۵ سوره انعام(فالق الحب و النوی): نباتات و الله اسم خاص خداوند است و همه صفات را در بر میگیرد‌. 🌻تفاوت خالق و باری و صانع: در کتاب لوامع مقداد ذکر شده ۱- صانع: کسی که چیزی را از عالم نیستی به عالم هستی آورده. ۲- باری: کسی که اشیا را بدون نقص و کمبود آفریده. ۳- خالق: کسی است که ابتدا اشیا را اندازه گیری نموده سپس ایجاد کرده. دانشجو معلم دانشگاه باهنر سرکار خانم محدثه شریفی @Manodaneshjooham
به بچه‌ها چه بگوییم؟! این اسلایدها دیر به دستم رسید ولی با توجه به اینکه کلیتش درست بود و به نظرم وقت خاصی نداره و این دست حوادث قابل تکرار بنابراین اگاهی به آن برای همه خصوصا برای معلمان ضروری هست @Manodaneshjooham
🔴 برای این روزها این مطلب عالی از کوروش علیانی را بخوانید؛ سال ۱۳۶۸، هنوز آلمان دو تا بود و من عضوی از تیم المپیاد ریاضی ایران بودم که برای مسابقات جهانی به آلمان غربی رفتم. غِژ و غِژ چرخ پیر زنگ‌زده‌ی بلوک شرق درآمده بود و کم و بیش نهضت‌های ملی‌گرا، نژادپرست، و فاشیست در اروپا در حال سر برآوردن بودند. مردم اروپایی گیج و خسته دنبال یک وصله‌ی هویتی می‌گشتند که برهنگی ذهنیشان را بپوشاند و دو گروه بهترین مشتریان ایدیولوژی‌های فاشیستی و نژادپرستانه بودند: پیرانی که سعی می‌کردند خاطرات طلایی زمانی دور را به یاد بیاورند و نوجوانان نادان بی‌تجربه. یکی دو روز مانده به مسابقات، در التهاب شدید رقابت، با دو نفر از دوستان به پارکی در برانشوایگ رفتیم که کمی آرام بگیریم. پارک پر درخت و پر فراز و نشیب کاملا خلوت بود و ما سه نفر هیچ کس را جز خودمان آن‌جا نیافتیم. که خب چه بهتر، آرامش نیاز داشتیم و این هم آرامش. بعد از ده پانزده دقیقه قدم زدن از دور صدای فریاد شنیدیم. سه نوجوان کله طلایی سه نوجوان کله سیاه دیده بودند و فریاد می‌زدند. چیزی نگفتیم. دور بودند. اول آرام آرام نزدیک شدند، کم‌کم سرعت گرفتند، و از زمانی شروع کردند دویدن. ترسناک بود. البته هنوز زنده‌سوزی ۱۹۹۳ زولینگن رخ نداده بود، اما به هر حال خبرهایی از حمله‌های نژادپرستانه می‌شنیدیم. ما هم شروع کردیم تلاش کنیم مؤدب و متین باشیم و از آن‌ها فاصله بگیریم. من حتی سعی کردم لبخند بزنم که خب خیلی دور بودند و فایده‌ای نداشت. البته که اگر نزدیک بودند هم شاید فایده‌ای نمی‌داشت. در نهایت واقعا فاصله کم‌تر شد چاره‌ای نداشتیم جز دویدن و فرار کردن. ما که شروع کردیم بدویم فریادها و سرعت آن‌ها هم یکباره افزایش یافت. ترس و التهاب آن روز را نمی‌توان نوشت یا من بلد نیستم بنویسم. پس خودتان لطفا تصور کنید. و در میان آن ترس و التهاب (که بنا شد لطفا خودتان تصورش کنید) یک جا کم آوردیم، از نفس افتادیم، یکی ایستاد، و در حالی که نفس‌نفس می‌زد تکه چوبی را از زمین برداشت. ناگهان همه چیز عوض شد. آن‌ها هم ایستادند. به شاخه‌ی خشک توی دست رفیق ما چشم دوختند، صدایشان فرو نشست و تبدیل به غرغر شد و بعد از مدتی مسیرشان را کج کردند و رفتند. ممکن بود چنین نشود. ممکن بود سراغمان بیایند. منظورم این نیست که تا شاخه را برداری آن آدم‌خوارها راه خودشان را کج خواهند کرد. منظورم این است که برداشتن شاخه تنها راه است. اگر همچنان فرار کنی و از نفس بیفتی و از پشت بهت برسند، هیچ چیز آن‌ها را از کشتنت باز نخواهد داشت. لزومی دارد با وضع کنونی تطبیق کنم؟ _____ @Manodaneshjooham
🎇🍃🌹﷽🌹🍃 🎇 باسلام و عرض ادب 🌸 بر آن شدیم تا با همراهی دانشجویان عزیز همزمان با ولادت با سعادت حضرت زینب (س) نهضت نهج البلاغه خوانی به زبان فارسی را تنها با روزی مطالعه از سر گیریم 🍃 باشد که ان شاءالله از سخنان گرانبها حضرت علی (ع) در زندگی خود بهره ببریم 🌺🌸 از شما نیز دعوت می شود در صورت تمایل در کانال عضو شوید. لینک کانال 👇👇👇 @nahjdaneshjoo با ارسال پیام به دوستان خود مطالعه گنج پدری را به آنان هدیه دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برگزاری آزمون استخدامی ۱۴۰۳ 🔹سخنگوی وزارت آموزش و پرورش: ✓ آزمـون اسـتخدام ۲۰ هزار معــلم 📚 ✓همه مقاطع ابتدایی؛دبیری و پرورشی ✓ زمان آزمون: دی و بهمن امسال 📆