eitaa logo
من و کتاب
2.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
715 ویدیو
43 فایل
شبکه بزرگ توزیع کتاب خوب ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ manvaketab.ir ما اینجاییم قم خ معلم مجتمع ناشران واحد 36 سوالاتتون رو با عشق پاسخ میدیم: @Shahidkazemi313 ثبت سفارش و پشتبانی: @manvaketab_admin پاسخگویی از ۸ صبح تا ۸شب
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
⤴⚘⚘ ⚘⚘ 🔹️نام کتاب: (نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی ) 🔹️به کوشش: 🔹️ناشر: . ✂️برشی از کتاب: . حسین همیشه با دل خون در مورد صحبت می‌کرد. همیشه داخل یگان یک دستش بود و مطالعه می کرد. می‌گفت: این احترامات نظامی که می‌گذارید خوب است، ولی خوب است در جای بگیرید. عادت داشت که همه نیروها را با اسم کوچک صدا کند. خیلی از فرماندهان، در این نوع برخوردها را روا نمی‌دانند، اما ایشان با صمیمیت بسیار، با همه نیروهایش رفتار می‌کرد. اگر از دور ما را می‌دید، ابتدا ایشان دست بلند می‌کرد. حتی نوع دست تکان دادنش هم متفاوت بود. به قدری جذبه داشت که همه دنبال این بودند که ایشان را پیدا و ملاقات کنند، این ویژگی خاص ایشان بود. حتی وقتی با سربازی مواجه می‌شد، برخوردی متفاوت از بقیه داشت. به عنوان مثال بازوی سرباز را می فشرد یا آهسته با مشت به سینه او می‌زد و خوش‌وبشی می‌کرد و از دور نام افراد را صدا می‌زد، دستش را بالای چشمش می‌گذاشت و به عنوان مثال می‌گفت: آقا ناصر مخلصم!