#عزرائیل
📘 این رمان، تنها محدود به اتفاقات هیجانانگیز نمیشود. آقای نویسنده، به سراغ پشت پرده اتفاقات مهمی میرود. نقبی به اتفاقات چهل سال گذشته ایران هم میزند و داستان را به گروهک تروریستی منافقین و سالهای جنگ میکشاند.
💠 درد اصلی جلد اول رمان عزرائیل، پیدا کردن قاتل و قاتلان احتمالی نیست. درد اصلی این رمان #خیانت است! خیانتی که هیچکس باورش نمیکند. #نیما_اکبرخانی در رمانش با دقتی مثالزدنی از جزئیات این ماجرا پرده میبردارد و قلمی روان، دو داستان موازی را پیش میبرد.
📍 این اثر با ویژگیهایی که دارد شما را میخکوب میکند و #فضایی تازه را که تاکنون #تجربه نکردهاید به شما میشناساند.
🌱با ما همراه باشید
📌 #من_و_کتاب
🆔https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8
برنامهٔ علیزاده و دختربچه، سه روز اول ورودشان به آنکارا، تفریح بود و خوردن و خوابیدن. این برنامه بیش از هرچیز باعث شد حال دختربچه بهتر شود. دختربچه را «بیزبون» صدا میکردند. در این چند روز، بیزبون بیشتر میدوید، بیشتر بازی میکرد و بلندتر میخندید. گرچه علیزاده و بهروز هر دو بر عدم صحت عقلش توافق داشتند، رفته رفته خودشان هم احساس کردند نسبت به قبل، اوضاعش بهتر شده است. دختربچه ارتباط خاصی با بهروز پیدا کرده و زمانی که در خانه بود، یا بغل بهروز بود یا دوروبَرش میپلکید.
🏷️ برشی از کتاب #عزرائیل
🌱با ما همراه باشید
📌 #من_و_کتاب
🆔https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8