eitaa logo
من و کتاب
2.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
715 ویدیو
43 فایل
شبکه بزرگ توزیع کتاب خوب ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ manvaketab.ir ما اینجاییم قم خ معلم مجتمع ناشران واحد 36 سوالاتتون رو با عشق پاسخ میدیم: @Shahidkazemi313 ثبت سفارش و پشتبانی: @manvaketab_admin پاسخگویی از ۸ صبح تا ۸شب
مشاهده در ایتا
دانلود
ساحره گفت: «به منم همین رو می‌گن. کم‌کم عادت می‌کنی. حتی یه شب یکی‌شون می‌خواست خفه‌م کنه.» سلیمه لب‌هایش را مکید. چشم‌هایش را ریز کرد. بغضش را با نفسش فرو داد و ناگهان ضجه زد. ساحره تنها کاری که می‌توانست بکند آن بود که شانه‌های سلیمه را تکان بدهد. بارها گفته بود مثل او با رغبت نیامده است و از همان اولش هم به زور دارد جهاد می‌کند. گریه نکن! منم دلم برای پدر و مادرم تنگ شده. دعا کن جهادگرها پیروز بشن و ما هم بتونیم سربلند برگردیم خونه‌هامون. 💊 از کتاب 🌱با ما همراه باشید 📌 🆔https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8