امام جمعه نکاهم، با تبریک و تسلیت بهمناسبت اعلام #شهادت برادرم، #ابراهیم عشریه، وجود این #شهدا را مایه افتخار شهرستان دانستند و گفتند: این #شهدا با اخلاص خود در راه دفاع از مرزهای اسلام گام برداشتند و مرگی غیر از #شهادت، برای این #رزمندگان غیور اسلام و #اهل بیت(ع)⚘ نمیتوان متصور بود.
حجتالاسلام محمدباقر محمدیلائینی اظهار کردند: عاشق #شهادت و #جهاد در راه خدا بودن در تربیت درست وجودی این #شهدا است و این مسأله بیانگر آن است که این #شهدا در خانوادههایی تربیت شدند که با #اسلام و
#اهل بیت(ع)⚘ انس و الفت گرفته و رشد کردند.
🍃⚘🍃
آنچه در مورد برادر #شهیدم گفتم عین واقعیت و زندگی روان و جاری او بوده، چیزی نگفتم تا #برادرم را بزرگ کنم، #ابراهیم باعث #افتخار همه ما و جهان اسلام است، زیرا کاری انجام داد که به آن اعتقاد داشت، در غیر اینصورت کار هر کسی نیست که #سه فرزند دخترش را که #جگرگوشههایش بودند، گذاشت و رفت 😔😔
🍃⚘🍃
۷
ما خیلی تو رفت و آمدهامون رعایت میکردیم تا هر لقمه ای نخوریم ولی #حسام همیشه می گفت صله رحم را هیچ وقت ترک نکنید رفت و آمد داشته باشید بعد #صدقه بدید تا پاک بشه خودش هم خیلی زیاد صدقه میداد"
🍃⚘🍃
#حسام خوبی های زیادی داشت. قدرت جذب بالایی داشت. نوع برخوردش، کلام شیرینی که داشت. خیلی قشنگ دعا میکرد طوری که برای همه مراسم ها دعای آخر را میدادند حسام بخونه😭
🍃⚘🍃
همیشه #سه تا دعا میکرد اول برای #فرج امام زمان (عج)♡ #دوم برای سلامتی آقا♡و در #آخر حتما می گفت خدایا ما را به #شهدا برسان. #روز عاشورا اآنقدر این دعا را با طرز عجیبی بیان کرد که تا حالا اینجوری ندیده بودیم.😭🍃⚘🍃
#حسام علاقه زیادی به ورزش داشت و در باشگاه رزمی " رزم انتظاران " تحت نظر حاج آقا علمایی فعالیت ورزشی خود را در رشته دفاع شخصی شروع کرد.
ما از یک خانواده مذهبی بودیم که به حلال و حرام و واجبات اهمیت فراوان میدادند و ما هم همینجوری بچه ها را بزرگ کردیم. از زمانی که امام خمینی(ره) #بحث ولایت فقیه را مطرح کردند و ما شناخت پیدا کردیم، به خانواده انتقال دادیم.
🍃⚘🍃
۳
بهش گفتم مامان همه دارن اینجا نفس میکشن، این چه حرفیه؟ گفت نه دیگه، هواش برام سنگینه. وقتی خواست بره بوی عطر عجیبی میداد. طوری که از خونه تا مسجد بوی عطرش پیچیده بود".😭
🍃⚘🍃
به روایت از پدر شهید:
روز #نهم دی بعد از راهپیمایی همه وسایل هیئت و راهپیمایی را جمع کردن با دوستش بردن انبار که موقع برگشت بهشون تیراندازی کرده بودند😭.
🍃⚘🍃
بعد میکشونن سمت گاردریل وسط اتوبان، می خوره زمین ولی باز بلند میشه اونا شروع میکنن به شعار دادن #حسام هم شعار های خودش را میده بعد همه میریزن سرش😭🍃⚘🍃
روز #دهم دی از دانشگاه که میاد بیرون وقتی وارد اتوبان شیخ فضل الله میشه دو تا ماشین راه را میبندن و #حسام را میکشونن سرپیچ جایی که تو نقطه کور دوربین ها بوده😔🍃⚘🍃
هر کدام #ضربه ای بهش میزنن که تو پرونده پزشکی قانونی نوشته با گوی آهنی و شیء نوک تیز.....بهش ضربه زدند😭🍃⚘🍃
وقتی میبرنش بیمارستان #خودش شماره و آدرس میده. دکتر ها تعریف کردن که #سه بار از هوش رفت و هر #سه باری که به هوش میومد #ذکر یا زهرا(س)⚘ یا حسین(ع)⚘میگفت😭
ولی #بار سوم چنان یاحسین⚘گفت که نا خودآگاه همه وسایل ما از دستمون رها شد و... همگی زدیم زیر گریه.😭🍃⚘🍃
۵