eitaa logo
🇮🇷🌹محفل شهدایی حفظ آثار شهرستان تاکستان 🌹🇵🇸
536 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
در دفترخاطرات مابنویسید: ماهرچه داریم ازشهدا داریم: وقتی عقل عاشق شود عشق عاقل می‌شود وشهیدمی‌شوی… هرکسی که معنی((شهید❤️)) و ((شهادت❤️))رابداند برنده اس ودرزندگی اش موفق خواهدشد کپی باذکرصلوات برای ظهورآقا امام زمان(عج)🌹 خادم کانال👇(تبادل) @Yamahdi_564
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🌹محفل شهدایی حفظ آثار شهرستان تاکستان 🌹🇵🇸
به انگشتانم که مینگرم به یادت می افتم ، چون عزیزانم انگشت شمارند . . . ! #فائزه_عزیزم💔 https://ei
مدیریت زمان و خواب ⏰ «زهرا باباولی»، دانشجوی شیمی دانشگاه الزهرا که از شش سالگی با فائزه دوست بوده می‌گوید: «ویژگی جالب فائزه این بود که اصلا تک بعدی نبود. همیشه برایم سوال بود که آخه چطوری می‌تواند، چطور وقت کم نمی‌آورد. یکبار که ازخودش پرسیدم گفت بعد از ظهر‌ها نمی‌خوابم.» البته تلاش فائزه برای مدیریت زمان از ویژگی‌هایی بود که در همان سفر کرمان هم به خوبی خودش را نشان داده بود. آنجا که دوستش می‌گوید: «فائزه تنها کسی بود که داخل اتوبوس، موقع رفتن به کرمان، برای امتحان ۱۷ دی ماه درس می‌خواند تا هم مثل همیشه به درسش برسد و هم حاج قاسم را داشته باشد.» 🕊
و چقدر قشنگ الان مفهوم حرف حاج قاسم متوجه میشویم که گفتن : تا کسی شهید نبود شهید نمیشود . . .💔 آری شهیده فائزه رحیمی اول شهیدانه زندگی کردن بعد شهید شدن💔😭
چَـشم‌هـٰای‌یڪ‌شـھید حَتـۍازپشـت‌ِقآبِ‌شـیشِـھ‌ای؛ خیـره‌خـیره‌دنبـٰآل‌ِتـوسـت ڪھ‌بـھ‌گنـٰآه‌آلـوده‌نشوی..:) بـھ‌چَـشم‌هآیـشآن‌قَسـم، تورامۍبینـند...! . . 🌿|
: شہادتـــــ آمدنےنیست ࢪسیدنےست بایدآنقدࢪبدۅےتابہ‌آݩ‌بࢪسے اگࢪبنشینے‌تابیاید↯ همہ‌السابقۅݩ‌مےشۅند مےࢪۅند‌ۅتۅجامےمانے...... 🌿|https://eitaa.com/Martyrs_555
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با ولایت تا سعادت رفیق برامون دعا کن شفاعتمون کن رفیق جان ،فائزه عزیزم🥺 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ❤️ ❤️ 🦋 ❤️ 🌹 https://eitaa.com/Martyrs_555
🕊|حتی موقع پر کشیدنت هم شیطنت داشتی... خانم موسوی، زندایی صمیمی فائزه خانم که نوزده سال است عروس این خانواده است و با فائزه خانم ارتباط خیلی قوی داشته است میگوید: »در فامیل پدر و مادری فائزه را به شیطنت های دوران کودکی میشناسند. فوق العاده شیطنت داشت و یک جا بند نمیشد. امروز هم موقع تشییع به فائزه میگفتم ببین فائزه باز اینجا هم شلوغ کردی، شیطنت کردی و یک شهر را که هیچ، یک کشور را به هم ریختی. نگذاشتی باز هم َجو آرام باشد. اما اینبار چقدر قشنگ شلوغ کرد. اینبار آن جوری که دلش میخواست شد. فائزه با وجود همه شیطنتهای دوران کودکیاش، از حدود هفده سالگی انگار که یک نردبانی را خیلی سریع رفت باال و رسید به نقطه اوج و عطف زندگیاش. خانمی و متانت توی رفتار و گفتار و کردارش موج میزد.« 📜|نقل از زندایی شهیده https://eitaa.com/Martyrs_555
🇮🇷🌹محفل شهدایی حفظ آثار شهرستان تاکستان 🌹🇵🇸
🔻خادم و روایتگر جنگ 🌸 🌹مادر شهیده: فائزه خادم حسینیه امامزاده‌ای در غرب تهران بود. در دوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام می‌داد، من هم برای کار‌های اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد. 🌱او در حوزه بسیج عمار یاسر کار می‌کرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیت‌های خودش را آغاز کرد. فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردو‌های جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاج‌قاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود. ✨ آنجا در کلاس‌هایی که برای روایتگری برگزار می‌شد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دوره‌های روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روز‌های پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور می‌آیند، روایت کند. تمام عکس‌هایی که شما امروز در رسانه‌ها می‌بینید، مربوط به زمانی است که او برای گذراندن دوره روایتگری به کردستان رفته بود. او برای روایتگری به سنندج و برای کار‌های جهادی به سیستان‌وبلوچستان رفته بود؛ و اربعینی که نرفت 🔸او می‌گوید: اجازه ندادم اربعین به کربلا برود. نگرانش بودم برود و مریض شود. می‌گفت: تا بچه‌ها بیایند من می‌خواهم سر شما غر بزنم. دوستانش عکس برایش می‌فرستادند و دل فائزه هم با آن‌ها می‌رفت کربلا. به من می‌گفت: مادر اجازه ندادی من بروم، ببین دوستانم الان در عمود فلان هستند، الان در موکب هستند و... خیلی دلش می‌سوخت که نتوانسته بود همراه دوستانش به پیاده‌روی اربعین برود. وقتی صحبت از حضورش در مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج‌قاسم مطرح شد، باز هم مخالفت کردم و گفتم نه مادر! امتحان‌هایت شروع شده، باید درس‌هایت را بخوانی، 🔹او گفت: اینجا را باید بروم! کربلا را هم نرفتم، گفتم: پس امتحاناتت چه می‌شود؟ گفت: امتحان را خوانده‌ام، نیمی از کتاب را در اتوبوس و در مسیر برگشت می‌خوانم. در بازگشت مستقیم همراه با بچه‌ها به دانشگاه می‌روم و بعد از امتحان به خانه می‌آیم که دیگر قسمت نشد به خانه بیاید. قرار بود دخترم بعد از بازگشت از کرمان برای کار‌های جهادی به مشهد هم برود، اما تقدیر این شد که با شهادتش به زیارت امام رضا (ع) مشرف شود. https://eitaa.com/Martyrs_555
شش ماه از رفتنت می‌گذره ... 💔 شش ماه می‌گذره و هر موقع عکس جدیدی ازت می‌بینم بیشتر باهات احساس نزدیکی می‌کنم :) انقدر نزدیک که به عکست خیره میشم و با خودم میگم دختر تو چقدر برام آشنایی انگار که از قبل میشناختمت! :)💔 فائزه خانم میشه بهمون بفهمونی چیکار کردی که حضرت مادر خریدت؟!! چطور خواستی که امام رضا اَبَدیّتت رو برات اینطور ساخت و رقم زد؟! توی روزمرگی هام غالبا یاد حرف مادرت می‌افتم که می‌گفت "فائزه دختر پاکی بود، معصوم بود .. فائزه یه نماز قضا نداشت" 😓 . . برامون دعا کن فائزه .. 💔 🌿| https://eitaa.com/Martyrs_555
شهیده فائزه یادت می‌آید همیشه کنار گوش دوستانت غُر می‌زدی کاش پسر بودیم ما هم می‌رفتیم سوریه یه کاری می‌کردیم. بعدش هم شهید می‌شدیم؟ فائزه، تو به همه دخترها ثابت کردی شهادت فقط یک لباس تک‌سایز پسرانه نیست. دختر هم که باشی شهید می‌شوی اگر فائزه باشی ... 🥲 🕊🌱 https://eitaa.com/Martyrs_555