ماجرای زبیر
🔹حضرت علی علیهالسلام فرمود: «مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُاللَّه؛ چیزی نمانده بود که زبیر از ما اهلبیت بشود، تا اینکه پسرش عبدالله بزرگ شد.» زبیر کم کسی نیست. زبیر در شورای ششنفره از کاندیداها بود و گفت: «من به نفع علی کنار میروم.» زبیر و ابودجانه و امیرالمؤمنین در جنگ احد ایستادند و دور پیغمبر چرخیدند. چنان بهسمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله تیر میبارید که عدهای گفتند: «پیامبر از دست رفت.» زبیر آنجا ایستاد. زبیر از پیامبر لقب گرفت؛ او ژنرال است.
🔸زبیر پسرعمۀ امیرالمؤمنین است اما همین زبیر در جمل، روبهروی علیبنابیطالب شمشیر میکشد. چه شد سقوط کرد؟ بهواسطۀ پول و پسرش. فرزند، آدم را نابود میکند. حضرت امیر در جنگ جمل او را صدا زد و فرمود: «یادت میآید پیش پیامبر بودیم، پیامبر این اتفاقها را پیشبینی کرد؟ زبیر! داری بهسمت جهنم میروی.»
🔹تا حضرت اینها را گفت، زبیر گفت: «وای! دارم اشتباه میکنم.» برگشت که از جنگ بیرون برود، عبدالله گفت: «چه شد؟ ترسیدی؟» با این حرفها نظر زبیر را تغییر داد. زبیر گفت: «من نمیترسم.» سوار اسب شد و بهسمت خیمۀ علیبنابیطالب تاخت. رفت جلوی امام زمانش ایستاد و کُری خواند. سرانجام هم خودشان زبیر را کشتند، چون زبیر از صحابه بود.
🔸دیدند زبیر دارد جدا میشود، گفتند او تفرقه میاندازد، لذا همین شجرۀ ملعونه سریع ترورش کردند. ببینید بچه چهکار میکند! این سر من و شما هم میتواند بیاید.
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ عاشورا تا ظهور (جلسۀ سوم)
📅 ۱۸ دی ۱۳۹۰
📍مشهد
#زبیر
#جنگ_جمل
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis