eitaa logo
3.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
54 فایل
ایـنجـا دیـار ولایـت مـداران است، دیـار دختـــران و پســـران غیور ایرانــے از نســل سلیـــمانے که اسـوه امیـد و انتظارند و مـیراث دار شــهامتــ.👌 💯 ارتباط با ما از طریق👈 @Revolutionary_teenager ناشناسمون👈https://harfeto.timefriend.net/17545631201342
مشاهده در ایتا
دانلود
مشق
‹بِٮـــمِ‌‌اللّٰھ‌الرَّحمٰـنِْ‌الرَّحیـٓم› I ༻بانوی آبی ها ༺ I ............. اطلاعات کتاب ✑.
②استاد بلند گفت: کی حاضر است اولین نفر برای پرواز باشد؟ دستش را بالا برد: من یکی از پسرها گفت: خانم ده بزرگی حالتان بد می شود ها. بدون لبخند نگاهش کرد و گفت: خب شما بفرمایید.😏✋ _ آمادگی ندارم. یعنی می ترسم. -پس اجازه دهید من سوار شم. هنوز لبخند کمرنگی گوشه ی لبانش بود که ضربه ای سنگین به ساعدش خورد. رو گرداند. استاد با خشم نگاهش می کرد. داغ شد. گر گرفت. سوخت. چرا؟! من که خوب پرواز کردم؟! بغض در گلویش پیچید. نه نباید اشک هایش پایین می‌آمد. باورش نمی‌شد. تا به حال حتی از پدر و مادرش هم کتک نخورده بود. چه رسد به استادش. – چرا نگاه می کنی؟! یک چیزی هم طلبکاری؟! این چه کاری بود که کردی؟! – فرمودید بنشین ،نشستم! – نشستی یا وا رفتی؟! – استاد؟! – ساکت. تورا چه به خلبانی! باید بروی خانه ی شوهر، ظرف بشویی؛ کهنه ی بچه بشویی. تو را چه به خلبان شدن!🙃💧 خود را محکم گرفته بود. نمی خواست گریه کند. در سرش افکار مختلف مثل ابرها به هم می پیچیدند. همه ی زحماتم به باد رفت. رد شدم، به همین سادگی. حالا جواب پسرها را چه بدهم؟! وای خدای من چقدر خوشحال می شوند. -پیاده شو. برو سر کلاس تا صدایت کنم. _______♡♡♡______________ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @rahianenoor_shahidsolaymani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••