هدایت شده از خبر فوری
تکرار سه #فتنه
زمان حضرت علی ع 🤔👌
1⃣ #فتنه_رنگی #جمل، سهم خواهی، حبس خانگی، انحراف توسط فرزندان، ناکثین
2⃣ #فتنه_مذاکره، مذاکره با شیطان بزرگ زمانه، و فریب خوردن ابوموسی اشعری، قاسطين
3⃣ #فتنه_القای_ناکارآمدی، القای عدم عدالت، توسط مذهبی های احمقِ خشک مغز، #مارقین یا #خوارج
🔺در #فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند، وقتی دیدند نمی توانند در حکومت حضرت علی (ع) سهم خواهی کنند و به پست و مال ومقام برسند، با همراهی خانواده پیامبر (👈یعنی عایشه) علیه جانشین پیامبر (یعنی علی علیه السلام) شورش کردند و خیلی ها در این وسط کشته شدند.
❌ زبیر از اولین یاران پیامبر و علی (ع) بود، ولی پسرش او را منحرف کرد . و بعد از جنگ به شکل بدی کشته شد.
حضرت علی(ع) از کشته شدن زبیر در حال انحراف، خیلی غمگین و ناراحت شد.
این یک فتنه رنگی بود و به جَمل (یعنی شتر سرخ) شهرت یافت.
- در آخر، با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل و کشتار خیلی ها شده بود؛ حضرت علی (ع) عایشه را به حبس خانگی محکوم کرد، تا مسبب #فتنه دیگری نشود و افراد بیشتری در این میان کشته نشوند.
به نظر شما، #زبیر زمان ما چه کسی است⁉️
🔺در #فتنه دوم:
سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (👈یعنی معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود، پیشنهاد #مذاکره داد
– برخی یاران حضرت علی، فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند، اما حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید، ولی مردم با سرکَردگی بعضی از #منافقین و خائنین داخلی ، و مذهبیون بی بصیرت، با تبلیغات مسموم بین یاران، حضرت علی (ع) را تحت فشار گذاشته و مجبور کردند.
– حضرت پذیرفت و شخصی را برای مذاکره فرستاد، یعنی (👈مالک اشتر) ؛ اما باز مردم و بعضی از مسئولین نظر ایشان را نپذیرفتند و گفتند ما مالک اشتر را نمی خواهیم، او جنگ طلب است، ما فرد باسواد سیاستمدار و صلح طلب را میفرستیم (👈ابوموسی اشعری) که امنیت و آرامش به ارمغان بیاورد.
❌ چند مدت #مذاکره طول کشید، تا اینکه ابوموسی اشعری فریب خورد و ابتدا شرایط را اجرا کرد و انگشتر را درآورد و حضرت علی را از خلافت و رهبری خلع کرد، ولی معاویه و عمروعاص تعهدات را اجرا نکردند و معاویه شد ولی امر و ....
– بعد از اینکه مردم دیدند در مذاکرات شکست خوردند، به جای اینکه پشیمان شوند و از علی علیه السلام حمایت کنند، گفتند ما اشتباه کردیم؛ چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده و باید توبه کند..‼️
به نظر شما #ابوموسی زمان ما چه کسی است⁉️
🔺اما در #فتنه سوم:
برخی از یاران حضرت علی(ع) (👈یعنی مذهبی های بی بصیرت و مدعی) با استدلال خود به این نتیجه رسیده بودند، که حکومت حضرت علی ناکارآمد و ناعادلانه است.
آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف و خیانتهای برخی مدیران به این نتیجه رسیده بودند
آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را وادار به توبه و مذاکره کنند..
– آنها خود را از رهبر و ولی امرشان حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر و فهمیده تر میدانستند، شروع به اعتراض کردند
– سه خصوصیت عجیب #خوارج این بود که :
1- آنها همه را فاسد میدانستند و برای ولی امرمسلمین (👈یعنی علی ع) تعیین تکلیف میکردند
2– خود را عدالت طلب و دیندار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند
3 – و در آخر باقیمانده خوارج حضرت علی (ع) را به شهادت رساندند
✅ نتیجه گیری :
📌📌📌خیلی مواظب باشیم؛ این #فتنه قصد القای ناکارآمدی و بی عدالتی را دارد و همچنین ناامید کردن بچه های مذهبی، توسط افراد به ظاهر مذهبی و عدالتخواه، با رمز #فساد_همه_گیر، #عدالت، #امام_زمان، #ظهور
✍ولی #رهبر_عزیز_انقلاب در تمام سخنرانیها، به مردم امید میدهند و تاکید میکنند خیلی از مسئولین فاسد نیستند.
#والعاقبه_للمتقین
#و_الیس_الصبح_بقریب
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/249233410C3e16c370aa
هدایت شده از خبر فوری
تکرار سه #فتنه
زمان حضرت علی ع 🤔👌
1⃣ #فتنه_رنگی #جمل، سهم خواهی، حبس خانگی، انحراف توسط فرزندان، ناکثین
2⃣ #فتنه_مذاکره، مذاکره با شیطان بزرگ زمانه، و فریب خوردن ابوموسی اشعری، قاسطين
3⃣ #فتنه_القای_ناکارآمدی، القای عدم عدالت، توسط مذهبی های احمقِ خشک مغز، #مارقین یا #خوارج
🔺در #فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند، وقتی دیدند نمی توانند در حکومت حضرت علی (ع) سهم خواهی کنند و به پست و مال ومقام برسند، با همراهی خانواده پیامبر (👈یعنی عایشه) علیه جانشین پیامبر (یعنی علی علیه السلام) شورش کردند و خیلی ها در این وسط کشته شدند.
❌ زبیر از اولین یاران پیامبر و علی (ع) بود، ولی پسرش او را منحرف کرد . و بعد از جنگ به شکل بدی کشته شد.
حضرت علی(ع) از کشته شدن زبیر در حال انحراف، خیلی غمگین و ناراحت شد.
این یک فتنه رنگی بود و به جَمل (یعنی شتر سرخ) شهرت یافت.
- در آخر، با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل و کشتار خیلی ها شده بود؛ حضرت علی (ع) عایشه را به حبس خانگی محکوم کرد، تا مسبب #فتنه دیگری نشود و افراد بیشتری در این میان کشته نشوند.
به نظر شما، #زبیر زمان ما چه کسی است⁉️
🔺در #فتنه دوم:
سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (👈یعنی معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود، پیشنهاد #مذاکره داد
– برخی یاران حضرت علی، فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند، اما حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید، ولی مردم با سرکَردگی بعضی از #منافقین و خائنین داخلی ، و مذهبیون بی بصیرت، با تبلیغات مسموم بین یاران، حضرت علی (ع) را تحت فشار گذاشته و مجبور کردند.
– حضرت پذیرفت و شخصی را برای مذاکره فرستاد، یعنی (👈مالک اشتر) ؛ اما باز مردم و بعضی از مسئولین نظر ایشان را نپذیرفتند و گفتند ما مالک اشتر را نمی خواهیم، او جنگ طلب است، ما فرد باسواد سیاستمدار و صلح طلب را میفرستیم (👈ابوموسی اشعری) که امنیت و آرامش به ارمغان بیاورد.
❌ چند مدت #مذاکره طول کشید، تا اینکه ابوموسی اشعری فریب خورد و ابتدا شرایط را اجرا کرد و انگشتر را درآورد و حضرت علی را از خلافت و رهبری خلع کرد، ولی معاویه و عمروعاص تعهدات را اجرا نکردند و معاویه شد ولی امر و ....
– بعد از اینکه مردم دیدند در مذاکرات شکست خوردند، به جای اینکه پشیمان شوند و از علی علیه السلام حمایت کنند، گفتند ما اشتباه کردیم؛ چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده و باید توبه کند..‼️
به نظر شما #ابوموسی زمان ما چه کسی است⁉️
🔺اما در #فتنه سوم:
برخی از یاران حضرت علی(ع) (👈یعنی مذهبی های بی بصیرت و مدعی) با استدلال خود به این نتیجه رسیده بودند، که حکومت حضرت علی ناکارآمد و ناعادلانه است.
آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف و خیانتهای برخی مدیران به این نتیجه رسیده بودند
آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را وادار به توبه و مذاکره کنند..
– آنها خود را از رهبر و ولی امرشان حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر و فهمیده تر میدانستند، شروع به اعتراض کردند
– سه خصوصیت عجیب #خوارج این بود که :
1- آنها همه را فاسد میدانستند و برای ولی امرمسلمین (👈یعنی علی ع) تعیین تکلیف میکردند
2– خود را عدالت طلب و دیندار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند
3 – و در آخر باقیمانده خوارج حضرت علی (ع) را به شهادت رساندند
✅ نتیجه گیری :
📌📌📌خیلی مواظب باشیم؛ این #فتنه قصد القای ناکارآمدی و بی عدالتی را دارد و همچنین ناامید کردن بچه های مذهبی، توسط افراد به ظاهر مذهبی و عدالتخواه، با رمز #فساد_همه_گیر، #عدالت، #امام_زمان، #ظهور
✍ولی #رهبر_عزیز_انقلاب در تمام سخنرانیها، به مردم امید میدهند و تاکید میکنند خیلی از مسئولین فاسد نیستند.
#والعاقبه_للمتقین
#و_الیس_الصبح_بقریب
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/249233410C3e16c370aa
⭕️پیامِ #شهید محمد اسماعیل پاسدار
🔹ما، در دوران غیبت امام دوازدهم (مهدی (عج) تعالی فرجه) زندگی میکنیم و خود را آمادهی ظهور ایشان میکنیم. دشمن نمیخواهد این را ببیند و حمله ور شده بر حکومت اسلامی ما و میخواهد این غنچهی تازه سر برآورده را نابود کند که نخواهد توانست؛ تا وقتی که رهروان راه حسین(ع) در این صحنهی پیکار هستند، ضربههایی به این #انقلاب میزنند؛ این انقلاب، زمینه ساز حکومت #امام_زمان (عج) است.
🕌 @masjed_allah
🌹
🍃 پيامبر خدا (ص)، وقتی نزد دکتر رفتند، به دکتر فرمودند:
💌 #خدا طبيب [اصلی] است و تو ياورى مهربان هستى. طبيبِ درد كسى است كه آن را آفريده است. ❤
📙 كنزالعمّال: ح 28102🍃
🌹 پیامبر خدا (ص):
💌 هر یک از شما بايد تمام نيازهاى خود را از خدا درخواست كند؛ حتّى اگر بندِ كفشش پاره شد، آن را از خدا بخواهد. ❤
📙 بحار: 93/295/23🍃
🔴 پی نوشت: این حدیث در تضاد با #توسل به اهل بیت نیــــست. چون به اذن خداوند، رسیدگی به امور، در اختیار #امام_زمان ِ هر دوره هست.
🆔@masjed_allah👈
💚
حواسمان باشد؛
او در میان ماست...!
بخاطر ظهورَش #گناه_نکنیم 💔
تعجیل در ظهور #امام_زمان (عج) صلوات 🌼
🆔@masjed_allah👈
🌹
👈 سلامتی و تعجیل در ظهور #امام_زمان (عج) صلوات 🌼
💕 امام مَهدی (عج) میفرمایند:
💚 ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
📚بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵🍃
🆔@masjed_allah👈
🔴 اینجا آخر الزمان است......
🔵 یک روایت واقعی .....
🔺 بعد از ۶٠سال زحمت، تو این دنیا ۴ دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان با همسرم تنها زندگی میکنم و ۴ فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دو تا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان...
یکی از مغازه ها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره داده ام .
اوایل شروع کرونا، همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم، چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم .
همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود.
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیروقت رسیدم خونه. دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...
پرسیدم چی شده، مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت: بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف میکنم.
بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما ببینیم راضیش میکنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم.
گفتم اینکه ناراحتی نداره حتماً کار داشتند.
گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.
راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و...
به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت:
تو به فکر مادربزرگ زنت هستی، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟
پسره گفت چطور مگه ؟
همسرم گفت:
راستش بابات گرونا گرفته الآن چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالاً یکی دو روز دیگه هم زنده نیست.
پسره مثلاً ناراحت شد و گفت: نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم، باید چکار کنیم ؟
همسرم گفت: هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش میکنند و مراسم هم که ممنوعه و...
منم کلی خندیم. و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری گفتی بهشون، ببینیم چه کار میکنند.!
حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ میزدند و احوال منو از مادرشون میپرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت؛ که من فوت کردم و مشغول کارهای قانونیش برا دفن هست.
آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند، همه می گفتند:
احتمالاً تو هم گرفتی، آزمایش دادی؟!
ایشون هم گفت:
نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم!
بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت:
نترسید، آزمایش دادم و خوشبختانه من نگرفتم، اومدن خونه رو ضدعفونی هم کردن و...
گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم.
وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ابراز ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و...
یکی از عروسا گفت:
خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها که جوونن نیومدن که بگیرن.
یکی از دامادا گفت:
خدا رحمتش کنه، حمیدجان دیر وقته، اون برگه ها را نشون مامان بدید...!
یکی از دخترا ناراحت شد و گفت:
حالا چه وقت این کارهاست و...
هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را توافق و تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی هم بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را میگرفتند...!!!
همسرم گفت؛ حداقل بذارید کفن خدابیامرز خشک بشه و...
تو همین لحظه از اتاق اومدم بیرون و خدمت همه شون رسیدم...
وقتی دیدم به جای 4 تا فرزند، «چهارتا ویروس کرونای پفیوز» بزرگ کردم، همونجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمانم را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره...
📚 امیرستار نصیریانی، (نیکوکاری که پول فروش چهار مغازه را به بیماران کرونایی کازرون،اهداکرد)
#امام_زمان
#نشانه_های_ظهور