#یاد_شهداء 🌷
🔹 شهیدی که در ساخت مسجد پیشقدم بود 🔸
🌹 خاطرهای از شهید موسی پیروزی (نوشته خواهر شهید) 🌹
موسی واقعا پسر خوب و مومنی بود نمیخواهم از او الکی تعریف کنم اما واقعا خداشناس بود. موسی علاقه عجیبی به مسجد داشت، مسجدی نبود که توی روستای خودمان یا روستاهای اطراف درست شود و موسی در ساخت آن نقشی نداشته باشد.
یادم میآید اوایل ازدواجم بود، ما توی روستایی در اطراف بشاگرد زندگی میکردیم، موسی هم با ما زندگی میکرد، توی کارهای خانه مخصوصا کارهایی که برای انجام آن باید به بیرون از خانه میرفتم کمکم میکرد. ناگهان به مدت یک ماه غیبش زد، همه جا را به دنبالش گشتیم. نه ازش خبری بود و نه اثری مانده بودم چه کنم. جواب پدر و مادرم را چه بدهم. از شدت ناراحتی و گریه کردن، نای بلند شدن و حرف زدن نداشتم که یک روز عصر دیدم از دور دارد به سمتم میآید. مانده بودم از شدت شوق بخندم یا گریه کنم.
وقتی علت گم شدن یک ماههاش را پرسیدم گفت در یکی از روستاهای بشاگرد تعدادی قصد داشتند مسجد بسازند و از من خواستند که به آنها کمک کنم، من هم رفتم، شاید توشهای برای آخرتم باشد