هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
قرآن ترجمه المیزان
سوره ۱۸
سوره مبارکه الكهف
صفحه ۲۹۹
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا
(۴۶)
مال و فرزندان آرايش زندگى دنيايى اند; [ولى ]کارهاى ماندنى شايسته، در پيشگاه پروردگارت پاداشى بهتر دارند و اميد داشتن به آنها نيکوتر است.
(۴۶)
وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا
(۴۷)
و [ياد کن] روزى را که کوه ها را به راه مى اندازيم و زمين را نمايان [و بى پوشش] مى بينى و محشورشان مى کنيم و هيچ يک از آنها را وانمى گذاريم.
(۴۷)
وَعُرِضُوا عَلَىٰ رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ ۚ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا
(۴۸)
و صف کشيده بر پروردگارت عرضه مى شوند [و خدا
مى گويد]: به راستى [تنها] نزد ما آمديد همان گونه که اول بار شما را آفريديم. [شما در قدرت ما شک نداشتيد] بلکه خيال
مى کرديد براى [حسابرسى] شما موعدى قرار نخواهيم داد.
(۴۸)
وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا
(۴۹)
و آن کتاب [که حاوى اعمال است، در ميان] نهاده مى شود پس مجرمان را مى بينى که از آنچه در آن است هراسانند و
مى گويند: اى واى بر ما! اين چگونه کتابى است که هيچ [کار] کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته مگر اين که آن را به حساب آورده است؟! و آنچه را انجام داده اند، حاضر مى يابند و پروردگارت به هيچ کس ستم نمى کند.
(۴۹)
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ ۚ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا
(۵۰)
و [ياد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده کنيد پس [همه ]سجده کردند جز ابليس، او از جن بود; پس از فرمان پروردگارش سرپيچى کرد، با اين وصف آيا او و نسلش را به جاى من سرپرستانى [براى خود ]بر
مى گيريد در حالى که آنها دشمن شمايند؟! [او و نسلش ]براى ستمکاران بد جايگزينى [به جاى من] هستند.
(۵۰)
۞ مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا
(۵۱)
من آنان را نه در آفرينش آسمان ها و زمين احضار کردم [تا کمکم باشند] و نه در آفرينش خودشان و من آن چنان نيستم که گمراه کنندگان را بازويى [براى کمک خود] بگيرم.
(۵۱)
وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ مَوْبِقًا (۵۲)
و [ياد کن] روزى را که [خدا به مشرکان ]مى گويد: شريکان مرا که خيال مى کرديد [شريک منند] صدا بزنيد [تا نجاتتان دهند] پس آنان را مى خوانند، ولى خواسته ايشان را اجابت نمى کنند و ميان آنان هلاکت گاهى قرار مى دهيم [که
نمى توانند از آن عبور کرده و رابطه برقرار کنند].
(۵۲)
وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا
(۵۳)
و گناهکاران آتش را مى بينند و درمى يابند که در آن خواهند افتاد و گريزى از آن نمى يابند.
(۵۳)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۰۸🌷
شیطان را پرستش مکن:
می دانیم که حضرت ابراهیم، عموی مشرک و بت پرستی به نام «آزر» داشته، و قرآن چند بار به صحبت های آن حضرت با عمویش اشاره کرده است. در آیه ۴۲ می خوانیم که حضرت ابراهیم عمویش را از بت پرستی باز داشت و به او فرمود: «چرا چیزی را می پرستی که نه
می شنود و نه می بیند و به تو هیچ سودی نمی رساند؟». در آیه ۴۴نیز می خوانیم که آن حضرت به عمویش می فرماید: «شیطان را مپرست؛ زیرا شیطان از فرمان خدا سرپیچی کرده است.» شاید کسی با شنیدن این آیات بپرسد: مگر عموی حضرت ابراهیم، شیطان پرست بوده که از پرستش شیطان نهی شده است؟ اگر چنین است، پس چرا در آیه ۴۲از بت پرستی نهی شده است؟ در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجّه کنیم که معنای عبادت در آیه ۴۲با عبادت در آیه۴۴ متفاوت است.
در آیه ی نخست، عبادت به معنای «پرستش و نیایش» است؛ یعنی عموی ابراهیم و بت پرستان دیگر، بت ها را خدایانی می دانستند که در کنار خدای بزرگ، امور جهان را سامان
می بخشند و در کارهایشان مستقل هستند و به خدا نیازی ندارند. از این رو آن ها را
می پرستیدند و با آنها راز و نیاز می کردند و از آن هامی خواستند که به زندگی شان لطف و عنایت کنند. عبادت در آیه ۴۴امّا به معنای «اطاعت و پیروی» است؛ بدین معنا که هر چندبت پرستان در ظاهر در برابر بت ها فروتنی می کنند، در حقیقت، بردگی کسی را می کنند که از دستورهای او پیروی می کنند و سخنش را می پذیرند. به همین علّت، مشرکان که در زندگی خود از دستورهای شیطان پیروی
می کنند، در واقع بردگان او هستند. این مطلب، نکته ی بسیار مهمّی است که قرآن کریم بارها به آن اشاره کرده است. در آیه۶۰ سوره یس می خوانیم که خداوند در روز قیامت به افراد گنهکار می فرماید: «مگر به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید؟»؛ در حالی که ما می دانیم بسیاری از گنهکاران، شیطان پرست نیستند، و حتّی شاید در ظاهر خداپرست هم باشند. آری، این هشداری به تمام انسان هاست تا به دقّت توجّه کنند که برنامه ی زندگی شان را از چه کسی می گیرند، و آیا در زندگی شان فرمان خدا حاکم است یا فرمان شیطان. در روایت مهمّی از پیامبر گرامی اسلام(ص) می خوانیم: «کسی که به سخن سخنگویی گوش کند [و از آن پیروی کند]، در حقیقت او را پرستیده است. پس اگر آن سخنگو از سوی خدا سخن بگوید، شخص پیرو، خدا را پرستیده، و اگر از سوی ابلیس سخن بگوید، ابلیس را بردگی کرده است.»
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
نکته تفسیری صفحه ۳۴۷:
قرآن کریم
سه نعمت بزرگ:
اگر برای چند دقیقه چشمان خود را ببندیم و گوش هایمان را بگیریم و در حالی که نه چیزی را می بینیم و نه می شنویم، به کارهای روزانه مان ادامه دهیم، ما در این لحظات، دنیای تاریک و ساکتی را تجربه
می کنیم، از اتّفاقات اطرافمان ناآگاه
می مانیم، از اخبار و حوادث جدید بی اطّلاع می شویم، تغییرات محیط اطرافمان را نمی بینیم، و خلاصه، در جهانِ بی خبری به سر می بریم! به راستی یکی از تفاوت های مهم ما با گیاهان و جمادات، داشتن گوش و چشم است. ما با چشم هایمان، جهان را می بینیم و از مناظر زیبای آن لذّت می بریم. چهره های متفاوت را از یکدیگر تشخیص می دهیم و می توانیم اشکال گوناگون را از هم بشناسیم. همچنین با گوش هایمان صداهای متفاوت را می شنویم؛ از بسیاری از خطرات آگاه می شویم، و از همه مهم تر، می-توانیم سخنان انسان های دیگر را بشنویم و با آنان سخن بگوییم. امّا فراتر از این ها، ما قدرتی داریم که دیگر جانداران از آن بی بهرهاند؛ آن نیروی ارزشمند، قدرت اندیشه است که به انسان ها کمک می کند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند، از چند مطلب به هم پیوسته نتیجه بگیرند، رازها و رمزهای جهان را کشف کنند و به اختراعات مهم دست یابند. در واقع، قدرت شنوایی و بینایی، ابزار ما برای شناخت جهان مادّی اند، و قدرت عقل و اندیشه، ابزار ما برای تجزیه و تحلیلِ یافته هایمان از راه چشم و گوش. همچنین مسائل ذهنی محض نیز با عقل بررسی می شود؛ مسائلی مانند ریاضیات و فلسفه. به هر حال، این سه نیرو، یعنی دیدن، شنیدن و اندیشیدن، سه نعمت بسیار بزرگ خدا به ما انسان هاست که به زندگیِ انسانیِ ما معنا و مفهوم بخشیده است. خدای مهربان در این آیات به بندگانش این سه نعمت مهم را یادآوری فرموده، از آنان گله می کند که چرا شکر این نعمت ها را بسیار اندک به جا می آورند.
البتّه شکر، مراحل متعددی دارد که آسان ترین آن ها، مرحلهی زبانی، و والاترین آن ها، مرحلهی عملی است؛ یعنی انسان در عمل، نعمت های خدا را در مسیری به کار بندد که خدا می پسندد و برای آن، چنین نعمتی را به انسان بخشیده است. به راستی، شکر نعمت گوش و چشم و دل چیست و این نعمت ها چه حقّی بر انسان دارند؟ آیا اگر ما پنجرهی چشم را به هر صحنه ای بگشاییم و دریچهی گوش را به هر صدایی باز کنیم و هر دزد و راهزنی را به خانهی قلبمان راه دهیم، به این نعمت های مهم کم لطفی نکرده ایم؟ پیشوای چهارم ما فرموده است: «حق گوش این است که آن را پاک نگاه داری و راهی به دل و جانت قرار دهی که فقط سخنان خوب از آن عبور کند تا بدین وسیله در قلبت خوبی ایجاد کنی یا خلق وخوی پسندیده ای به دست آوری؛ زیرا گوش، دریچه ای است که سخن از راه آن به دل می رسد و با آن، انواع و اقسام معانی خوب و بد به آن راه می یابد ... امّا حق چشم این است که از آنچه بر تو حلال نیست، آن را بپوشانی و آن را از این سو و آن سو نگریستن بازداری؛ مگر اینکه به جایی باشد که عبرتی در آن وجود داشته باشد که باید با چشم به آن بنگری و از روی علم و آگاهی از آن بهره گیری؛ زیرا چشم، دریچهی عبرت آموزی است.»
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
🌷 نکته تفسیری صفحه ۴۹۷🌷
آیینه ی عبرت:
شاید هنگامی که فرعون با غرور در قصر خود قدم برمی داشت و به رود عظیم نیل نگاه می کرد و از خدمتکاران و نوکران قصر تا بزرگان لشکری و کشوری برای دست بوسی نزد او می آمدند و در برابرش زانو می زدند، هیچ گاه در اعماق خیالاتش هم فکر نمی کرد که روزی دار و ندارش به قوم بنی اسرائیل ـ که بردگان او محسوب می شدند ـ به ارث برسد و همان کسانی که از نظر او زنده بودند تا به او خدمت کنند، قصر او را زیر پاهایشان لگدمال کنند؛ و شاید فرعونیانی که از نعمت های دنیا سرمست شده بودند و از هیچ ظلم و ستمی بر مردم مظلوم بنی اسرائیل کوتاهی نمی ورزیدند، هیچ گاه گمان نمی کردند که بزرگ ترین ثروت ملّی شان ـ یعنی رود نیل ـ به بلای جانشان تبدیل شود و آنان را در میان امواج خود غرق کند؛ امّا تنها پس از گذشت چند ساعت از تعقیب بنی اسرائیل، باز شدن امواج نیل که مایه ی نجات بنی اسرائیل شده بود، سبب هلاکت آنان و دنیای حقیرشان شد.
این آیات در چند جمله ی کوتاه و زیبا به فرجام دردناک دشمنان موسی( ع) اشاره می کند و می فرماید: «چه بسیار باغ ها و چشمه سارهایی که فرعونیان رها کردند؛ و چه کشتزارها و منزلگاه های عالی و بی نظیر؛ و چه عیش و نوش هایی که در آن سرمست و خوشحال بودند. آری، فرمان الهی چنین بود و آن نعمت ها را به گروهی دیگر به میراث دادیم.» در واقع این خصلت دنیاست که شیفتگان خود را می فریبد و درست هنگامی که آنان با تمام وجود به آن وابسته شده اند، ایشان را از خود جدا می کند. این حقیقت در سخن زیبایی از امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین بیان شده است: «دنیا می فریبد و آسیب می رساند و می گذرد... و دنیاداران همچون کاروانیانی هستند که اندکی برای استراحت [از مرکب هایشان] پایین آمده اند که ناگهان ساربان بر سرشان فریادی می کشد و کوچ می کنند.» در تاریخ آمده است هنگامی که امیر مؤمنان علی
علیه السلام از شهر مدائن می گذشت و آثار کسری (انوشیروان و شاهان ساسانی) و ایوان مدائن را ـ که نزدیک به فرو ریختن بود ـ مشاهده کرد و یکی از همراهان آن حضرت، شعری عبرت آموز در این باره خواند، فرمود: چرا این آیات را نخواندی: «کَم تَرَکوا مِن جَنّاتٍ وَ عُیونٍ وَ زُروعٍ...» (آیات مورد بحث). خاقانی ـ شاعر نامور ایرانی ـ با دیدن ایوان مدائن چنین زیبا سروده است:
«هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را، آیینه ی عبرت دان
پرویز به هر بزمی، زرّینتره گستردی کردی ز بساط زر، زرّین تره را بستان
پرویز کنون گم شد، زان گم شده کمتر گو
زرّین تره کو بر خوان؟ رو «کم ترکوا» برخوان».
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
🌷 نکته تفسیری صفحه ۵۰۱🌷
امّت ها در انتظار داوری:
قیامت، دادگاه عجیبی است؛ دادگاهی که میلیاردها انسان در آن حضور دارند و برای دریافت پاداش یا کیفر تک تک اعمالشان انتظار خواهند کشید. در زمان گذشته، کسانی که برای گرفتنِ حکمِ قاضی در دادگاه حضور می یافتند، دوزانو و مؤدّب در برابر قاضی می نشستند و در انتظار قضاوتِ او می ماندند. به فرموده ی این آیات، در قیامت، تمام انسان ها در هر امّتی به همین شکل و با کمال ادب و فروتنی در انتظار حکم قاضی قیامت، یعنی پروردگار جهانیان، می نشینند . البتّه محاسبه ی اعمال مردم در قیامت، کاملاً عادلانه است؛ زیرا در آن روز، نامه های اعمال را به میان می آورند و تک تک کارهای مردم را به آنان نشان می دهند. آری، نامه های اعمال چنان گویا هستند که به دلیل دیگری نیاز نیست و انسان ها با کمال تعجّب، تمام کارهای ریز و درشتشان را در آن مشاهده می کنند. در آیه ی 49 سوره ی کهف می خوانیم: «نامه های اعمال نهاده
می شود و گنهکاران را می بینی که از محتوای نامه ی عملشان به شدّت نگران اند و
می گویند: وای بر ما! این چه نوشته ای ست که هیچ کار کوچک و بزرگی را از قلم نینداخته است، و تمام کارهایشان را حاضر و آماده می بینند. آری، خدا به هیچ کس ظلم نمی کند.»
در آیه ی۱۴ سوره ی اِسراء نیز
می خوانیم که هر کس با دیدن نامهی عملش، به راحت
می تواند در مورد خود و سرنوشتش قضاوت کند و به دلیل و مدرک دیگری نیاز ندارد. این همان حقیقتی است که در قیامت، به فرمودهی آیات مورد بحث، به مردم گفته می شود: (اِنّا کُنّا نَستَنسِخُ ما کُنتُم تَعمَلونَ) (ما همواره کارهای شما را می نوشتیم). شاید در گذشته، تصوّر این که تک تک کارهای انسان ثبت شود، کمی مشکل بود؛ ولی اکنون
که ابزارفیلمبرداری اختراع شده، به آسانی می توان تصوّر کرد که می شود لحظه لحظه ی اعمال یک نفر و تمام حرکات ریز و درشت او را ثبت کرد؛ هرچند که بی شک، پدیدهی ثبت اعمال، کاری بسیار پیشرفته تر است که ما از کیفیّت آن بی خبریم. از طرفی، علم پروردگار
جهان ـ که حاکم روز قیامت است ـ بالاتر از همه ی این هاست؛ به طوری که او از نیت های انسان ها که درون سینه شان پنهان است نیز آگاهی دارد . به هر حال اگر انسان به این حقیقت پنهان ایمان داشته باشد، دیگر حضور در جمع مردم یا پنهان بودن از آن ها و مخفی بودن از دیگران، برایش فرقی نمی کند، و در هر دو حالت، خود را در پیشگاه خدا و فرشتگان او می بیند که مأمور ثبت اعمال بندگانش هستند.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
نکته تفسیری صفحه ۵۷۷:
بهترین داور:
یکی از ویژگی های قیامت این است که در آن دادگاه بزرگ، در کنار قضاوت عادل ترین قاضی جهان، یعنی خداوند، تک تک انسانها نیز برای قضاوتِ رفتار خود فرا خوانده می شوند؛ زیرا هم دلایل و شواهد برای کیفر یا پاداش افراد، کاملاً روشن است، هم هر کس به تنهایی می تواند در مورد درستکار یا خلافکار بودنِ خود قضاوت کند. آری، این ویژگی انسان است که بدی را بد می داند و خوبی را خوب می شمرد؛ هرچند ممکن است برای حفظ منافع خود، حقیقت را کتمان کند و برای رفتار نادرستش عذر بتراشد. آیات مورد بحث به همین نکته اشاره کرده، می فرماید که هرچند در قیامت، انسانها توسّط خدا و فرشتگان از تمام کارهایشان باخبر می شوند، بدون این کار هم هر کسی از وضعیّت خود آگاه است؛ هرچند در ظاهر عذرهایی بتراشد.
آیه ۱۴سوره اسراء نیز به همین نکته اشاره کرده، می فرماید: پس از آنکه در روز قیامت، نامه عمل هر کس به او داده می شود، به او گفته می شود: «نامه عملت را بخوان؛ امروز خودت برای محاسبه خودت کافی هستی.» البته هرچند اصل این حسابرسی در قیامت اتفاق می افتد، در دنیا نیز انسان ها از درست یا نادرست بودن رفتار و عملکرد خود آگاهند و هر کس در دادگاه وجدان خود می تواند در مورد خویشتنِ خویش قضاوت کند. آری، این دادگاهِ پنهان، همان «نفس لوّامه» و وجدان سرزنشگر هر کس است که خداوند در آیه۲ همین سوره به آن سوگند یاد کرده است. شاید همه ما خویشتن را سرزنش کرده باشیم. در این حال و پس از انجام یک کارِ اشتباه یا ستم به دیگران، آشوبی در وجود ما به پا می شود و نیرویی ما را از درون ملامت می کند. این همان دادگاهِ وجدان است که در دنیا نیز اشتباهات ما رابه یاد ما می آورد. البته ممکن است این نیروی درونی، به سبب خودخواهی ها و پیروی از هوسهای زودگذر، بسیار ضعیف و ناتوان شود و صدای آن دیگر به گوشِ جان نرسد. از این رو پیشوایان دین به ما سفارش کرده اند که پیش از فرا رسیدن دادگاه عظیم قیامت، پیوسته خود را به دادگاهِ خصوصیِ وجدان احضار کنیم و خویشتن را محاسبه کنیم تا از دادگاه بزرگ و علنی قیامت نیز سربلند و روسپید خارج شویم. آری، این توصیه ی مشهور پیامبر صلوات الله علیه است که فرمود: «پیش از آنکه به حساب شما برسند، به حساب خود برسید، و قبل از آنکه کارهایتان را بسنجند، خودتان کارهایتان را بسنجید و برای حضور در بزرگترین دادگاه آماده شوید.»[1]
[1] - وسائل الشیعه، ج16، ص99. ظاهراً ترکیب وصفی«العرض الاکبر»، اضافه مقلوب است و در اصل، «اکبر العرض» می باشد. با توجّه به صعوبت ترجمه این ترکیب برای مخاطب نوجوان، به «بزرگترین دادگاه» ترجمه شده است.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇