eitaa logo
مسجدجامع علیای نوقاب گناباد ٩٨
85 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
169 فایل
مسجدترازاسلام ؛پایگاه تجمع مسلمین؛ مایه اتحادوانسجام امت وتالیف قلوب اطلاع رسانی برنامه های مذهبی؛ قرآنی؛ اجتماعی؛ فرهنگی ؛مسابقات؛ کلاسهاودوره های آموزشی و...... ٩۶ ان شاالله تعالی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
💥 این فرصت را در شب با فضیلت جمعه از دست ندهید ♥️ امام صادق(علیه السلام)فرمودند: 🍃 هنگامی که فرا رسد ملائکه ای به تعداد مورچگان[حاکی از کثرت آنهاست] از آسمان فرود می آیند و در دستانشان قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره است و تا شب شنبه چیزی نمی نویسند جز صلوات بر محمد و آل محمد. پس زیاد بفرست. 📚الکافی، ج3، ص 416. 🕊 ☘اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘🕊
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
✍پیامبر اکرم (ص) فرمودند : بر قسم است:🔻 1⃣خواب 2⃣ خواب . 3⃣خواب . 4⃣خواب و عذاب. 5⃣خواب. 6⃣ خواب. 7⃣خواب . ✅اما خواب غفلت خوابیدن در مجلس و یادآوری. ✅خواب بدبختی خوابیدن در است. ✅خواب لعنت گاه است. ✅خواب عذاب خوابیدن بعد از نماز (صبح ) است. ✅خواب راحت خوابیدن هنگام (خواب ) است. ✅خواب رخصت خوابیدن بعد از نماز . ✅خواب حسرت خوابیدن در است. 📚( دارالسلام نوری ، چاپ قدیم ،ج 2 ، ص19 / پندهای جاویدان ، ص 449 )
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️نثار روح پدر و مادرمون و همه ی مومنین و مومنات الفاتحه مع الصلوات
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
امام صادق علیه ااسلام هرکس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود. بحار الانوار (جلد 86)- (صفحه 362)
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️نثار روح پدر و مادرمون و همه ی مومنین و مومنات الفاتحه مع الصلوات
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️نثار روح پدر و مادرمون و همه ی مومنین و مومنات الفاتحه مع الصلوات
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
به جای سرزنش من، به او نگاه کنید... دلیل سر به هوا گشتن زمین ، است و دلی که تنگ است...💔 🖤 ساعت ۰۱:۲۰ دقیقه هر هفته برایمان تا أبد تلخ و فراموش نشدنی خواهد بود . 😔 ما خواب بودیم فرمانده بیدار بود ... حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی 🥀
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 مگر می شود ولادت حضرت زینب(س) باشد و یادی از حاج قاسم نباشد؟ چه قدر دلتنگتیم سردار... ▫️ویدئویی تاثرانگیز از خداحافظی مدافعان حرم با سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
دعای عجیب و پرثواب شب جمعه
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چیز زنده‌ای از آب است مگر که بی‌آب زنده است...♥️
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
| 🌹 سردار ، سلام ما را به سیدالشهداء برسان .... 🖤 ساعت ۰۱:۲۰ دقیقه هر هفته برایمان تا أبد تلخ و فراموش نشدنی خواهد بود . 😔 ما خواب بودیم فرمانده بیدار بود ... حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی 🥀
  🔴 چشماني كه بينا شد يكي از اطبّا اصفهان مي گفت: من به هيچ ديني معتقد نبودم. به خدا ايمان نداشتم. با اين كه بچه مسلمان هم بودم ، يك روز به عمرم نماز نخوانده بودم، روزه نگرفته بودم. خارج آمدم و تحصيل كردم، دكترايم را گرفتم. به ايران برگشتم. مطب باز كردم و متخصّص چشم بودم.  ازدواج كردم. خدا به من دختري داد، روز به روز كه اين دختر بزرگتر مي شد، علاقه من به او بيشتر مي شد،  دختر به سنّ 6-7 سالگي رسيد، يك روز صبح آمدم صدايش كردم، از خواب بيدار شد، چشمهايش را هم باز كرد. ولي به من گفت: بابا، هيچ جا را نمي بينم، هر چه دستم را جلو چشمش تكان تكان دادم، ديدم نمي بيند. وحشت زده لباسهايم را پوشيدم. او را به مطب آوردم معاينه اش كردم، ديدم نابينا شده. صددرصد ، و بينايي اش را كاملاً از دست داده،  تلفن كردم، بعضي ديگر از رفقاي همكارم آمدند؛ كميسيون كردند، گفتند: هيچ اميدي به او نيست. از ايران به كشورهاي خارجي آمديم، همه جا جواب رد دادند. دوباره به ايران برگشتيم. ديگر نه غذا مي توانستيم بخوريم، نه خواب داشتيم، نه آسايش داشتيم، يك روز زنم آمد با اشك جاري، گفت فلاني، چند سالي است كه ما با هم زندگي مي كنيم، هنوز يك همچنين خواهشي از تو نكرده بودم. امروز مي خواهم يك خواهش از تو بكنم، كه به خاطر من انجام بدهي .  گفتم: چه هست كه بگويي انجام بدهم؟ گفت: نه تو اعتقاد نداري. چكار كنم؟ گفت: انگليس، آمريكا، آلمان بردي خوب نشد، اطبّاي ايران جواب كردند. مي خواهم از تو يك خواهش كنم، مي دانم تو خدا را قبول نداري، دين و امام رضا (ع) را قبول نداري، ولي ما اصفهان هستيم و تا مشهد راهي نيست. همه جا بچّه يمان را برديم.بيا سه تا بليط بگيريم و سه تايي، براي سه شب مشهد برويم و برگرديم  گفتم: اين حرف ها چيست؟ مزخرفات مي بافي. گفت: من كه گفتم: فقط به خاطر من اين كار انجام بده. گفتم باشد. ولي من خودم نمي آيم. من به امام رضا (ع) و اين حرف ها اعتقاد ندارم. گفت :« بسيار خوب» شما داخل حرم نياييد. من را ببر دمِ درِ حرم، من به حرم مي روم. شما دو ساعت ديگر دنبالم بيا. بليط گرفتم، براي سه شب آمديم مشهد، وارد شديم، در هتل اثاثيه را گذاشتيم. حرم آمديم. چشمم به گنبد علي بن موسي الرضا افتاد، برگشتم. زن در حرم رفت. دو ساعت بعد برگشت. شب دوّم، شب سوّم گذشت، خبري نشد. به زنم گفتم : ديدي گفتم اين ها همه اش كشك است. علي بن موسي الرضا (ع) يعني چه؟ حالا ديگر بيا برويم. امشب ديگر پروازمان هست، زن باز هم زد زير گريه. گفت: امشب كه شب سوّم هست، شب جمعه هست، من شب جمعه حرم امام رضا (ع) را ترك نمي كنم. برو بليطمان را تمديد كن. سه روز ديگر بيشتر بمانيم. بليط را تمديد كردم. هم گذشت، خبري نشد. روز جمعه هم گذشت خبري نشد. شنبه صبح بود زنم گفت: ما را حرم نمي بري؟ گفتم چرا مي برم. ساعت 8 ما را حرم برد. خودش رفت كه ساعت 10 دنبالمان بيايد، دم صحن قرار گذاشتيم.  من رفتم و ساعت 10 آمدم دم قرار، ايستادم . دم صحن ديدم خبر نيست. ترسيدم « خدا» تا الآن تخلّف نكرده بودند. هر روز سر ساعت همين جا بودند. كجا رفتند؟ گم شدند؟ نگاه كردم در حرم تا آن لحظه حاضر نبودم از تعصّبي كه داشتم، داخل صحن را نگاه كنم. يك وقت ديدم حرم قيامت شده. مردم بر سرشان مي زنند. هر كسي هر كجا هست رو به حرم ايستاده، مي گويد: يا علي ابن موسي الرضا. خدا، چه خبر شده، چه شده، چه اتّفاقي افتاده؟ يك نفر آن نزديكي بود. صدا كردم. گفتم بيا جلو. نمي خواستم داخل حرم بروم. جلو آمد، گفتم: چه خبر است. حرم اين قدر قلقله است. گفت: مگر نمي داني امام رضا يك دختر بچه كور 6-7 ساله را شفا داده،  الآن روي دست مردم است.  گفت: ديگر نفهميدم چه شد، گفتم: واي بر من، نكند دختر خودم باشد، داخل صحن دويدم، جمعيّت را شكافتم. يك وقت ديدم دخترم روي دست مردم است، از آن دور من را ديد، مي گويد: بابا ديگر مي بينم. گفت: جلو رفتم. دخترم را بغل كردم. دستم را جلوي چشمهايش حركت دادم ديدم چشم حركت مي كند. فهميدم بينا شده. دختر را رها كردم، داخل حرم دويدم، شبكه هاي ضريح را گرفتم. گفتم: آقا به خدا ديگر نوكرت هستم. اين قدر كريمي كه من به تو اعتقاد نداشتم، من را هم دست خالي برنگرداندي، به من هم عنايت كردي 📗منبع: نوار گلچين مصيبت هاي مرحوم خبازيان حضرت علیه السلام 👌داستان بسیارتاثیر گزار وخواندنی حتما بخونید🙏
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
36.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب آرزوها ، همین آرزومه ببینم ضریحِ حسین رو به رومه صلی الله علیک یا اباعبدالله
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ من‌ بچه‌ این‌ خانه‌ام‌ و بابا تو 😭 ( ع)
هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه کربلا نباشی هیچ جای دنیا بهت خوش نمیگذره... خدایا مارا بطلب✨❤️