هدایت شده از کانون فرهنگی ، هنری شهدای نوقاب ۹۷
🌹 #حضرت_فاطمه #شفیعه_روز_جزاء
♦️قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص :
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ تُقْبِلُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَيْنِ خِطَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ قَوَائِمُهَا مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْكِ الْأَذْفَرِ عَيْنَاهَا يَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ عَلَيْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ يُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُكْناً كُلُّ رُكْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ يُضِيءُ كَمَا الْكَوْكَبُ الدُّرِّيُّ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ يَمِينِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ جَبْرَئِيلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ فَلَا يَبْقَى يَوْمَئِذٍ نَبِيٌّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّيقٌ وَ لَا شَهِيدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِيرُ حَتَّى تُحَاذِيَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ فَتَنْزَخُ بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَنْ ظَلَمَنِي اللَّهُمَّ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِي فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ يَا حَبِيبَتِي وَ ابْنَةَ حَبِيبِي سَلِينِي تُعْطَيْ وَ اشْفَعِي تُشَفَّعِي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا جَازَنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ فَتَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي ذُرِّيَّتِي وَ شِيعَتِي وَ شِيعَةَ ذُرِّيَّتِي وَ مُحِبِّيَّ وَ مُحِبِّي ذُرِّيَّتِي فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَيْنَ ذُرِّيَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِيعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّيَّتِهَا فَيُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ ع حَتَّى تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ.
🌹 #پیامبر_اکرم #رسول_خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
هنگامى كه روز #قیامت فرا مىرسد دخترم #فاطمه در حالى مىآيد كه بر يكى از ناقههاى بهشتى سوار است و از دو پهلوى آن ناقه حريرهاى بهشتى آويزان، مهار آن از مرواريد تازه، پاهايش از زمرّد سبز، دم آن از مشك ناب، ديدگانش از درّ و ياقوت سرخ خواهد بود.
♦️قبّهاى از نور بر پشت آن ناقه نصب شده كه اندرون آن از بيرون آشكار، ميان آن حاوى #عفو پروردگار و بيرون آن #رحمت خداوند رحيم است.
فاطمه تاجى از نور بر سر دارد كه داراى هفتاد پايه باشد، هر پايهاى از آن به وسيله مرواريدى مرصّع و نظير ستارهاى درخشان خواهد بود.
در طرف راست و چپ فاطمه هر كدام هفت هزار ملك خواهد بود.
#جبرئيل كه در آن هنگام مهار ناقه فاطمه را گرفته است با صداى بلند خواهد گفت:چشمان خود را ببنديد تا فاطمه دختر #حضرت_محمد صلی الله علیه وآله عبور نمايد.
♦️در آن روز هيچ پيغمبر و رسول و صديق و شهيدى نيست مگر اينكه ديدگان خويشتن را مىبندد تا اينكه #حضرت_زهرا از صحراى #محشر
عبور نمايد.
هنگامى كه آن بانو به زير #عرش پروردگار مىرسد، از آن ناقه فرود مىآيد و مىگويد:
اى پروردگار! بين من و آن افرادى كه در حق من #ظلم نمودند و فرزندان مرا شهيد كردهاند قضاوت كن.
♦️آنگاه از طرف خداوند رئوف ندا مىرسد: اى حبيبه و فرزند رسول من از من بخواه تا عطا نمايم، #شفاعت كن تا من بپذيرم. به عزت و جلال خودم كه امروز ظلم و ستم هيچ ستمگرى از نظر من محو نخواهد شد.
♦️در همين زمان است كه مىگويد: بار خدايا! فرزندان، شيعيان، دوستان، و دوستان دوستان فرزندان مرا به من ببخش!
آنگاه از طرف پروردگار جهان منادى ندا مىكند: فرزندان، شيعيان، دوستان، و دوست دوستان ذرّيّه فاطمه كجايند؟
ايشان عموماً در حالى كه #ملائكه رحمت پروردگار آنان را احاطه كرده باشند مىآيند. سپس فاطمه جلو مىرود تا ايشان را داخل #بهشت مىنمايد.
📚 امالی (صدوق) ص۱۷ ؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)
هدایت شده از همیاری و همسان گزینی ازدواج
🔻بزرگواری یوسف🔻
✍ این کرامتی که در پایان داستان، از حضرت یوسف (ع) بروز میکنه، واقعاً برای همهمون درسه.
☝️ وقتی برادرهاش ازش معذرتخواهی میکنند، جواب میده: اصلاً حرفشو نزنید. دیگه تموم شد و رفت.👇
🕋 قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ، یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (یوسف/۹۲)
💢 یوسف به برادرانش گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را میآمرزد. و او مهربانترین مهربانان است.
🤔 با اینکه برادرهاش اینهمه بلا سرش آوردند، ببینید آخر داستان، اونجایی که همه برای او سجده میکنند (وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا)، ببینید اونجا حضرت چی میگه:👇
🕋 قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ (یوسف/۱۰۰)
💢 خدا به من نیکی کرد، آن زمانی که مرا از «زندان» خارج کرد.
دقّت کنیم.
❌ نمیگه: خدا منو از «چاه» خارج کرد.
✅️ میگه: خدا منو از «زندان» خارج کرد.
👈 با اینکه ماجرا از «چاه» شروع شد، برادرهاش او رو در «چاه» انداختند، ولی جلوی برادرهاش اصلاً حرفی از «چاه» نمیزنه.😔
اصلاً به روشون نمیاره، که خجالت نکشند.
ماها یه وقتهایی «الحمدلله» هم که میگیم، با منظور میگیم❗️
اگه ما بودیم میگفتیم:
🤨 «الحمدلله» دیدی ماجرای «چاه» چی شد؟!
که همه رو خجالت زده بکنیم.
که بگیم: شما چکار کردید و من چکار کردم؟! من به کجا رسیدم و شما به کجا؟! دیدید حالتون گرفته شد!🤨
یعنی یه وقتهایی با «الحمدلله» گفتن، تیکه میندازیم و دل دیگران رو میشکونیم.💔
بعد در ادامه آیه، حضرت یوسف میفرماید:
🕋 وَ جَاءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی (یوسف/۱۰۰)
💢 و شما را از آن بیابان به اینجا آورد، بعد از آنکه #شیطان رابطهی مرا با برادرانم به هم زد.
❌ یعنی تقصیر رو گردن برادرهاش نمیندازه. نمیگه: بعد از این که برادرهام توطئه کردند.
✅️ بلکه تقصیر رو به گردن #شیطان میندازه. میگه: بعد از اینکه #شیطان رابطهی منو با برادرهام به هم زد.
👌 از این کرامت و بزرگواریِ حضرت یوسف درس بگیریم.
😊 یخورده #عفو و #گذشت داشته باشیم.
چقدر خانوادهها هستند که اعضای #خانواده سالهاست با هم قهرند، سر مسائل جزئی.😟
چقدر دوستان و رفقا، چقدر فامیل و آشنا از همدیگه #کینه به دل گرفتند، سر مسائل جزئی.😔
☝️ #گذشت کنیم.
اگه با #گذشت_کردن کسی کوچیک میشد، #خدا انقدر بزرگ نبود.❤️
از خطاهای دیگران بگذریم، تا خدا از خطاهامون بگذره.✅️
برداشت شما چیه؟
@a_fatemi24