eitaa logo
احساس مسئولیت
72 دنبال‌کننده
411 عکس
187 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله «ولی من . چون پسرم اُتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونتِ توی ترمزش، به خاطر تعجب بود یا اینکه از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره ی باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن ماهِ پارسال می‌برد... ادامه ی این خاطره رو اینجا بخونید👇👇 https://eitaa.com/mabavi/4488