🔵 تنها جنگی که #رضاشاه در آن به پیروزی رسید.
شما یادتون نمیاد ولی تنها جنگی که #رضاخان کبیر در اون به پیروزی رسید نبرد با #عشایر_عرب_خوزستان بود،زمانی که اونها به افزایش مالیات اعتراض کردن و رضاخان دستور داد با هواپیما اونها رو بمباران هوایی کنن و با اقتدار همه رو کشت.
روزنامه دیلی میل،
۲۲نوامبر ۱۹۲۸ ( اول آذر ۱۳۰۷ خورشیدی )
📚 منبع:رضا شاه در گذر تاریخ، فتح الله نوری اسفندیاری(رئیس مجلس در زمان رضاخان)،
جلد دو
صفحهی ۵۹۰
تفریح با سر جوانان لر...
💎 افسران #رضاخان سر جوانان لر را قطع میکردند و بعد سینی آهنی گداخته شده ای را بر روی گردن بریده آنها میگذاشتند تا جنازه چند قدم بدود،
سپس بر سر تعداد قدمهای آنها شرط بندی میکردند.
📚 سرزمین شگفت انگیز و مردمی مهربان و دوست داشتنی/
نوشته ویلیام داگلاس،
صفحه ۱۷۵
✍️ این عملیات با فرماندهی اولین سپهبد ایران یعنی #امیراحمدی معروف به #قصاب_لر انجام شد. جنایتکاری بیرحم که یکی از بازوهای اصلی #رضاشاه بود. کسی که انسانیت در دلش زنده باشد، نمیتواند #صدام و #رضاشاه را بزک کند.
سئوال
__ چرا اینروزها تمرکز دشمنان بر تخریب بزرگانی مثل آیتالله میرباقری قرار گرفته؟؟
پاسخ
✍️ تخریب آیتالله میرباقری هم بر اساس همون پروژه ( تقدس زدایی ) داره انجام میشه،
اینها تقدس زدایی رو ابتدا از #مادر و #شهید شروع کردند، بعد رسیدن به تقدس زدایی از #وطن و #پرچم ....
اون روزی که صادق زیباکلام میگفت: وقتی تیم ملی فوتبال ایران میبازه من لذت میبرم!!!! دقیقاً در حال اجرای این پروژه بود...
👈 در ادامه از تعصب و غیرت تقدس زدایی شد، با هشتکهای #من_پدرسگ_هستم و #من_بیناموسم و #من_سلیطهام
_حالا هم تقدسزدایی از افرادی مثل آیتالله میرباقری و علمالهدی و حجة الاسلام پناهیان،
تا جوانان به هیچ کسی به عنوان بزرگتر و #دانا نگاه نکنند،
و همهی اینها یک هدف اصلی داره و اونم تقدس زدایی از #رهبر و ولایتفقیه و سپس ائمه و تشیع و اسلام و خدا...
👈 اونروزی که اصلاح #طالبان خواهان تظاهرات برعلیه خدا بودند و با حسرت میگفتن: ( مشکل ما در ایران اینه که در ایران هنوز خدا نمرده!!! ) و یا اون روزی که حسن #روحانی میگفت: اگر یه روزی هم ظهور صورت بگیره!!!!!! حتی امام زمان رو هم میشه نقد کرد، اینها دقیقاً در حال اجرای همین پروژه بودند...
👈 حالا هم به هیئت رفتنهای پیدرپی #پزشکیان توجه نکنید،
به زودی خواهید دید که او هم مثل روزی که #رضاخان در عاشورا کاهگل برسر میریخت و پس از اینکه تبدیل شد به #رضاشاه کلیهی فعالیتهای مذهبی و به ویژه عزاداریهای محرم رو ممنوع کرد، چهرهی واقعی و ضد دینی خود را نشان خواهد داد...
اما همیشه خطرناکتر از #معاویه ها، این #عمروعاص های پشت و روی صحنه بودهاند که مهار و افسار کسی را که با گذاشتن #شاخ بر سرش، کاربردی و پادو بودن او را برای جریان اصلاح #طالبان نشان داد، در دست دارد.
از روزی بترسیم که #کابینه_سیاه و دستپرودههای #ظریف معرفی شوند و حقیقت آشکار گردد!!!
کابینهای که در اولین گام، با بنزین ۵۰ هزار تومانی از آنانی که به #خوارج رأی دادند، قدردانی خواهد نمود...
#از_ما_گفتن
#سرطان_اصلاحات
#به_عقب_برگشتیم
✍️ مسعود𓄂𓆃فدک
🇮🇷❤️🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
عکسوخاطره💎
سئوال __ چرا اینروزها تمرکز دشمنان بر تخریب بزرگانی مثل آیتالله میرباقری قرار گرفته؟؟ پاسخ ✍️
بخوانیم و بیندیشیم و عبرت بگیریم .....
چنین آورده اند که ؛
تا زمانیکه رضاخان بود و رضاشاه نشده بود در کوشش برای جذب علماء سنگ تمام گذاشت ، در عاشوراء ، پیشاپیش دسته های سینه زنیِ قزّاقها با پای برهنه به راه افتاده به سر و کله اش کاه و گِل میریخت ، و در شام غریبان ، شمع گچی به دست گرفته به نوحه خوانی میپرداخت.(١)
عبدالله مستوفی مینویسد ؛
به تكيۀ تركها رفتم دسته جات مختلف با شمعهاى گچى كه در دست داشتند نوحۀ شام غريبان خوانده میرفتند. يك مرتبه متوجه شدم كه دسته ای كه لباس خاكى قزّاقى بر تن دارند ، وارد تكيه شدند همينكه جلوتر آمدند ديدم سردار سپه در پيش و عدۀ پنجاه شصت نفرى از افسران قزّاقخانه هستند كه سرلشكر امان الله جهانبانى و سرلشكر عبدالله خان امير طهماسبى ، با بازو بندهاى مشكى و سر برهنه هر يك ، يك شمع گچى دست گرفته ، افتان و خيزان نوحه خوانده و از مجلس خارج شدند. وزير جنگ و شام غريبان؟!!! آنهم با سر و پاى برهنه؟!!!(۲)
عين السلطنه مینویسد ؛
رضاشاه ، اول خيلى تظاهر میكرد ، جلوى دسته سينه زن می افتاد. خودم ديدم شب عاشوراء ، شمع به دست گرفته با تمام افسرها مسجد به مسجد میرفت ، شب غريب میگرفت ، امير لشكرها مثل خدايارخان ، جان محمدخان ، عبدالله خان و غيره نوحه میخواندند ، مثل ابر بهار گريه میكردند ، جلوى آنها سردار سپه حركت میكرد با سر و پاى برهنه. یک نفر هم که در دامن خود کاه داشت به طور پراکنده بر سر دیگران کاه می پاشید.(۳)
قزّاقها وقتی شور میگرفتند فریاد میزدند:
اگر در کربلا قزّاق بودی
حسین بی یاور و تنها نبودی،
اما در مقابل، در تکیه گیلانیها که دوستدار نهضت کوچک خان و متنفّر از قزّاقها بودند، فریاد میزدند:
اگر در كربلا قزاق بودی
عبا و كفش از حسينم میربودی،
كه بعدها اين بيت در جريان كشف حجاب به شكل زير هم خوانده شد:
اگر در كربلا قزّاق بودى
حجاب از سرِ زينب ربودی،
البته در مورد این بیت که
اگر در كربلا قزاق بودى ..... مرحوم سیدمحمد کمره ای هم با توجه به تعدّی و ظلم قزّاقها به مردم گفته بود: اگر بودند، شب عاشورا را به إمام مهلت نمیدادند و همان شب كار را تمام كرده بودند.(۴)
یک بار يكى از اين دسته جات ، طفلان مسلم درست كرده بودند يك مَردک نتراشيده نخراشيده هم زره و كلاه خود نموده ، حارث شده بود، چوبی به دست گرفته طفلان مسلم را چوب میزد. يك مرتبه رضاخان سردار سپه از تخت به زير آمد و به سمت حارث رفت. حارث به گمان اينكه جايزه خواهد گرفت و رضاخان از اين چوبكارى خوشش آمده، بنا كرد شديدتر زدن، كه سردار سپه رسيد طناب اطفال را از دست حارث گرفته و بچه ها را آزاد نموده بنا كرد حارث را چوب زدن. صداى زنها از هر طرف بلند شد قربانِ دستت برويم، قربان چوب زدنت برويم. پس از چوبكارى رفت و دوباره به جاى خود جلوس كرد.(۵)
رضاخان با این اعمال، موفق به جذب علماء شد، بطوریکه از بين علماء تلگرافهائی از نقاط مختلف ارسال و آرزو میكردند خداوند عمر ابد مدت رضاخان را به حكومت إمام زمان متصل كند.!!!
به نوشته عبدالله مستوفی، علماء نجف برای او از خزانۀ اشياء نفيسۀ نجف، يك تمثال خيالى أميرالمؤمنين را فرستادند و او به این مناسبت به وزارت معارف دستور داد جشن بگیرند.(۶)
برخی روزنامهنگاران هم اين مرحمت عظمى را بر اثر استدعاء كافۀ مراجع تقليد نجف از آستان شاه ولايت دانسته و قبول اين استدعاء را از طرف شاه ولايت، يكى از الطاف آن بزرگوار نسبت به رئيس الوزراء، وانمود كردند. سردارسپه هم روز جمعه به استقبال اين تمثال تا [ حضرت ] عبدالعظيم رفت، و با تمثال كه بسينۀ خود زده بود جشن مفصلى برپا کرد و موضوعِ تبريك عمومى واقع گرديد. از همه مضحكتر، دعوت و حضور سفير تركيه و سفير افغان در این جشن بود.(۷)
اما این حرکاتِ رضاخان ، موقّتی و تا سنه ۱۳۰۴ بود. به محض اینکه از نردبان قدرت بالا رفت و رضاشاه شد ، دیگر نیازی بدان کارها نداشت. چون اکنون ، قزاق و نظمیه داشت ، در نتیجه ۱۸۰ درجه چرخید و محدوديتهاى سختى براى عزادارى روز عاشوراء وضع كرد. حتّی برای اینکه مردم را از روزه گرفتن بازدارند ، مستوفی مینویسد عمدا توپِ افطار و سحری را پس و پیش کرده ، توپ افطار را نيم ساعت بعد از مغرب و توپِ سحر را يكى دو ساعت جلوتر از طلوع فجر ، مىانداختند تا مردم را كه ساعت نداشتند به واسطۀ درازى ساعات روزه ، از روزهدارى برىء میكردند.(۸)
----------
١) روزنامه خاطرات عين السلطنه ۸ / ۱۶
۲) شرح زندگانی من ۳ / ۴۶۱
۳) روزنامه خاطرات عين السلطنه ۸ / ۶۵۰۶
۴) روزنامه خاطرات سيد محمد كمره ای ۲ / ۱۱۴۷
۵) روزنامه خاطرات سيد محمد كمره ای ۸ / ۶۵۰۲
۶) شرح زندگانی من ۳ / ۶۱۳
۷) عبدالله مستوفی ۳ / ۶۱۴
۸) عبدالله مستوفی ۳ / ۲۷۲
#محرم
#رضاشاه
#رضاخان
🇮🇷❤️🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد