🔺 گفتگو با شیطان 🔺 🔺 گفتگو با شیطان 🔺 🔰برای اولین بار شیطان رو در رو با شما صحبت خواهد کرد.😱😥 تو این گفتگو شیطان از رازهایی پــــرده برداشته که فکرشو هم نمیکنی😔⛔️ قسمت اول گــــفتگـــو همیـــــــن الان پست آخر کاناله، از دستش نده👇 https://eitaa.com/joinchat/2852585697C4ec701788d .

⁉️تا حالا در مــــورد الاغ های نــورانی چیزی شنیدی؟ میدونی به کی میگن؟ وقتی با شیطان گفتگو کردم تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی انجام دادم.⛔️😞 تا حالا به این فکر نکـــــرده بودم که ممکنه منم یه الاغ نورانی باشم⚠️ گفتگو با شیطان رو به هیچ عنوان از دست نده. پیام آخر کاناله👇 https://eitaa.com/joinchat/2852585697C4ec701788d .

لذت دنیـا را کسی بـرد .... 🌏👌 که هم بخشید هم پوشید و هم خورد هر آن کس کیسه اش محکم گره خورد خودش مُرد و ثروتش را دیگری بـرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .

🔺🔻🔺🔻🔺 .

از شکم چاق تا شکم تخت در ۷ شب! بزن رو سیب‌ها و محلول غیب کردن چربی‌های اضافه رو یاد بگیر! تا عید خوش اندام شو👇👇👇 🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏 🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏 🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏 ☝️☝️

🔺🔻🔺🔻🔺 .

🔺🔻🔺🔻🔺 .

بعد از شاهکارِ منوچهر هادی تو نیسانِ آبی و بُمبِ بهرام افشاری واسه فُسیل و آفتاب پرست!😍🙈🙊😅 اینبار فقط سَمایِ این کانال دیدن داره😱😱😂😂👌😂 ینی بمولا ماها زندگی نکردیم اینا فقط حالکردن😍😂😂😂😂😂😂👇 https://eitaa.com/joinchat/3666673983Ca31710e434 قشنگ #زمینو_گاز_میگیری از خنده بیا😂😂😂🚷❌

شب زایمانم رسیده بود و شوهرم حسابی داشت به خودش میرسید خیلی برام عجیب بود چون به ندرت حموم میرفت،میگفت وقتی بچه به دنیا میاد میخوام تمیز باشم، من درد میکشیدم و توی رویاهام لحظه ی بغل کردن بچه رو میدیدم ، بعد از زایمانم یه ساعت گذشت از شوهرم خبری نشد دوساعت گذشت ولی خبری نشد....هرچی از مادرشوهرم می‌پرسیدم ،با بهونه ردم میکرد ساعت ۶صبح بود که #همسایه مون خبر برام آورد شوهرت....👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دلم کمی صبحهای بچگیامو میخواد ! صدای جیرینگ جیرینگ استکان نعلبکی و اختلاط پدر و مادر و هورت کشیدن و قورت دادن پرسروصدای چایی شون بیاد. قل قل " زندگی" توی سماور بجوشه و تندتند ،تو نعلبکی سر بکشن لحافو تا زیر گلوت بکشی روت و به شیرینی رویات فرو بری. بوی شلغم و لبو پیچیده باشه تو خونه شیشه های بخار گرفته درهای چوبی و یه دنیا حس "امن" زندگی.امنِ امن ؛ بی هیچ شتاب و دلهره ای. بعد مامان، عشق رو توی بقچه نون بابا گره بزنه و تا دم در ببره بده دستش. یا کریمها لب بوم بق بقو کنند و مدرسه ت دیر بشه ..