📌
#تقدیم_به_زنان_سرزمینم
یک زن گرانبهاترین اعجاز خداست
برای داشتنش باید وضوی باران گرفت
و به نام عشق شبنم وار برعطر او سجده کرد
وهزار هزار گل سرخ را تسبیح لحظه هایش نمود.
او اجابت میکند عشقی بالاتر از خورشید و زیباتر از مهتاب را...
و تنها یک زن میداند آیین دوست داشتن را...
و آنقدر زیبا هدیه میکند این عشق را که سیراب شوی...
آری میدانی که او الهه ی عشق است و بهشت کمترین سرزمین اوست
تقدیم به همه ی #مادران ،زنان و دختران سرزمینم
#جمــع_عاشقان_مادر&پدر😘👇👇
#پـــدرررر #مــــااااادررر
════♡✦ ❣❃ ❣✦♡════
Jõıň ⇄☞ ❥•••. @madarpedarr
💜🌹🍀عشق🍀🌹💜
💖 " #بنام_مادر " 💖
💜مینویسم به یادمادران ازدست رفته💜
🌹🍃اگــر مـــادر نبـاشــد زنـدگی نيست
🍀🍃به خورشيد و فلك تابندگی نيست
🌹🍃خدا عشق است و #مادر كعبه عشق
🍀🍃به آنان بنـــــدگی،شرمندگی نیست
🌹پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد...!!!
🍀داغ دید از منو تبخیر شد وحرف نزد...!!!
🌹شب به شب منتظرم بودودلش پرآشوب.!!!
🍀شب به شب آمدنم دیـر شـد و حرف نزد.!!!
🌹غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!
🍀ازهمین غصهٔ من سیر شد و حرف نزد.. !!!
🌹وای ازآن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!
🍀خیس شدچشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
🌹صورت پر شده ازچین و چروکش یعنی....!!!
🍀 #مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد... !!!
🌼🌻درود بر #مادران ایران زمین#متن_های❢ #خاص ❥❣❥ ʝσɨŋ 👇🏻
┏━━━━•✾•●•✾•━━━━┓
Jõıň ⇄☞ @MatnhayeKhas ❥•
┗━━━━•✵•●•✵•━━━━┛
اشک خدا ..!
فوق العاده زیباست تقدیم به تمامی #مادران
زن نابینا کنار تخت #پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. #فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب #خدا آمده ام
رحمت #خدا برآن است که تنها یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از #خدا چه می خواهی؟
زن رو به #فرشته کرد و گفت: از #خدا می خوام #پسرم رو شفا بده.
#فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟
زن پاسخ داد: نه!
#فرشته گفت: #پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از #خدا_بخواهی!
زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی!
سالها گذشت و #پسر بزرگ شد. او آدم موفقی شده بود و #مادر موفقیت های فرزندش را با #عشق جشن می گرفت.
#پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت. روزی رو به #مادرش کرد و گفت: #مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه
با شما یه جا زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا.
#مادر رو به #پسرش گفت: نه #پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم.
و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول گریستن شد.
#فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی #پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟
#مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟
#فرشته گفت: ولی باز هم رحمت #خداوند شامل حال تو شده است و می توانی آرزویی بکنی. حال بگو؟ می دانم که بینایی چشمانت را از
#خدا می خواهی , درست است؟
زن با اطمینان پاسخ داد: نه!
#فرشته با #تعجب بسیار پرسید: پس چه؟
زن جواب داد: از #خدا می خوام عروسم زن خوب و #مادر مهربونی باشه و بتونه #پسرم رو خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا مراقب #پسرم_باشم.
اشک از چشمان #فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد.
هنگامی که زن اشک های #فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ #مگه_فرشته ها هم گریه می کنن؟
#فرشته_گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که #خدا گریسته باشد!
زن پرسید: مگه #خدا هم گریه می کنه؟!
#فرشته پاسخ داد:
#خدا اینک از شوق #آفرینش موجودی به نام "مادر" در حال گریستن است...
❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥
#ݥݓــــݩهــآے_ڂــــآڝ
₯↬☞ @Matnhayekhas ⊂⇝❤️⇜⊃
ماه رمضان که شروع میشود
خانه اش صفای دیگری داشت
سجاده را کنار پنجره اتاقش پهن میکرد
سحر ها یکی یکی تمام ما را صدا میزد
و آنقدر لحن صدایش محبت آمیز بود
که از صبح بیدارشدنمان کلافه که هیچ
خوشحال هم میشدیم
انگار شب را نخوابیده بود
سفره ای که پهن بود مفصل بود و چیزی کم نداشت
خودش هم سرحال بود و شوخی هایش به راه
وقتی رادیو میگفت:{ سحرخیزان عزیز 15 دقیقه تا اذان صبح باقی است}
آرام میگفت بس است پاشید مسواکتان را بزنید
نمازش را بعد از سحری کنار پنجره میخواند
و تا طلوع خورشید همانجا روی سجاده مینشست و به اسم برای تک تک ما دعا میکرد
دعایش گیرا بود و حیف آن زمان نمیدانستیم
دلش پاک بود و خدایی بود
حالش معنوی بود
من ماه رمضان را با همان صفای خانه مادربزرگ به یاد دارم
وقتی که سفره افطار از اول تا انتهای خانه پهن میشد
وقتی که به روزه اولی ها با شوق جایزه میداد
وقتی که توقعات ما ساده بود و لمس شدنی
وقتی که دل های ما پاک بود و بی آلایش
لذت زندگی همان حال خوب خانه مادربزرگ بود
لذت زندگی همان سادگی ماه رمضان بود
گاهی دلمان تنگ میشود برای بوی افطار های شبانه خانه مادربزرگ
گاهی دلمان روز های خوش کودکی میخواهد
بزرگ شدن هیچ چیز جذابی نداشت
کاش یکبار دیگر مادربزرگ بیدار شود و روی همان سجاده
برای حال این روز های ما دعا کند
کاش دوباره چشمانش را باز کند
سفره سحری برایمان پهن کند
خداکند که خدا هیچ سفری را بدون برکت نگذارد
خداکند که کسی شرمنده خانواده نباشد
خداکند که دل همه آدم ها شاد باشد
بیادتمام #مادران آسمانی 🖤
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
🔴اخبار فروش فوق العاده ایران خودرو
در طرح یکپارچه
از تکذب خبر فروش فوق العاده تا بقیه ی موارد داخل کانال زیر درج میشود😉👇
تحویل 90 روزه
🔺بصورت اقساطی تحویل فوری👇
https://eitaa.com/joinchat/2101018917Cd86f587952
اخبار شرایط و لینک ثبت نام طرح #عادی
#مادران و فرسوده ..👆👆
هدایت شده از تبلیغات عجایب
❌ خبر فوری آموزش و پروش❌
به مناسبت روز معلم با #شبکه_ی_شاد
🇮🇷 #پدران #مادران #معلمان
✅دانش آموزکلاس چندمی دارید؟؟ 👇ضربه بزنید 👇دسترسی کاملا رایگان به تمام فایل های آموزشی
🇮🇷کلاس اول 🇮🇷کلاس دوم
🇮🇷کلاس سوم 🇮🇷کلاس چهارم
🇮🇷کلاس پنجم 🇮🇷 کلاس ششم
❌اگر فرزندتان مشکل #ریاضی #فارسی یا #قرآن داره روی لینک پایین ضربه بزنید و آموزش پایه ببینید 👇
https://eitaa.com/joinchat/2994995437C742f8db07b