eitaa logo
متن های خاص
2.6هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
24.3هزار ویدیو
145 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7
مشاهده در ایتا
دانلود
دست چپم را دور کمرش می‌گذارم و اندک فاصله‌‌‌ای که هست، کم می‌کنم. نفس‌های گرمش به صورتم می‌خورد و بیش از پیش مجنونم می‌کند. موهایی که از کنارِ روسری، روی پیشانی‌اش ریخته، کنار می‌زنم و زیر گوشش زمزمه می‌کنم: - یادته گفتی عطر یاس همیشه تو خاطرت مونده و فراموشت نمیشه! پس خوب گوش کن! اگه بگم هر بار تو چشمات غرق میشم، دوباره میشم، دروغ نگفتم! زمین و زمانم جمع بشه تا بخواد تو رو از من دور کنه، فقط یه نگاهت کافیه تا من از اول بشم! حالا من میپرسم؟! مقصدِ فرارت کجاست؟ دست ظریفش را از دستم بیرون می‌آورد و با مشت آرامی روی می‌زند ولی یکباره می‌گوید: - دیگه اینجا نیس!😟 http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1 بعد اتمام رمان قراره بره برای چاپ واز کانال حذف میشه🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از راهی میگذشت جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد. جماعت تندو تند نماز را تمام کردند. همگی ریختند بر سر مجنون. گفتند : بی تربیت کافر شده ای؟ مجنون گفت: مگر چه گفتم؟ گفتند : مگر کوری که از لای صف نماز گزاران میگذری؟ مجنون گفت: من چنان در فکر *لــيلا* غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا كه همگی مرا دیدید👌🏻👌🏻👌🏻