🕊 قسمت #صدوهفتادوهفت
به سختی چشمانم را باز میکنم.
سعد سریع نگاهش را میدزدد. نمیتوانم چشمانم را باز نگه دارم. سرم درد میکند و گیج میرود.
میپرسد:
-اتسمعنی؟(صدامو میشنوی؟)
نفس عمیقی میکشم و آرام میگویم:
-ای...(آره.)
چانهام را رها میکند و از جایش بلند میشود. دوباره کلافه قدم میزند.
سرم را به دیوار تکیه میدهم تا آرام بگیرد.
هرچند جواب سوالم را میدانم، باز هم آن را از سعد میپرسم:
-لما أحضرتني إهنا؟ (چرا منو آوردی اینجا؟)
سعد جواب نمیدهد. عصبانی ست.
دوباره سوالم را میپرسم. سعد برمیگردد و داد میزند:
-اخرس!(خفه شو!)
صدایش در زیرزمین میپیچد.
سعد پیشانیاش را با دست میپوشاند و دست به کمر میزند.
انگار پشیمان است.
میگویم:
-لما بعتني؟ بأی ثمن؟ (چرا من رو فروختی؟ به چه قیمتی؟)
جواب نمیدهد، تندتند نفس میکشد.
بعد برمیگردد و بدون این که به چشمانم نگاه کند
میگوید:
-ما عندک خيار. قل ما يطلبونه منك. (چارهای نداری. هرچی میخوان بهشون بگو.)
چه پیشنهاد فوقالعادهای! به ذهن خودم نرسیده بود!
کمیل هم مثل من پوزخند میزند
و میگوید:
-این یارو با خودش چی فکر کرده؟ خیلی دلش خوشه انگار!
باید مطمئن شوم سعد از هویت من خبر ندارد و لو نرفتهام.
برای همین میپرسم:
-لما تعتقد أن عندی معلومات مهمة؟ (چرا فکر میکنی من اطلاعات مهم دارم؟)
یک گوشه مینشیند ،
و سرش را به دیوار تکیه میدهد. دستش را میگذارد روی پیشانیاش:
-علي إحضار أحدكم. لافرق بينك و بين عابس.(من باید یکی از شما رو میآوردم. تو و عابس فرقی ندارین.)
نفس راحتی میکشم.
دستور داشته یک نیروی دانهدرشت ایرانی بیاورد و این سعادت قسمت من شده؛ اما از اول هدفش نبودهام و هنوز نمیداند من نیروی اطلاعاتم.
حامد را هم نماز نجاتش داد.
اگر درحال نماز نبود حتماً جلوتر از من میرفت و گیر میافتاد.
🕊 قسمت #صدوهفتادوهشت
سرگیجهام کمی بهتر است.
چشمانم را دوباره میبندم و در ذهنم آموزشهای ضدشکنجهای که دیدهام را مرور میکنم.
بچهها تا الان حتماً فهمیدهاند ،
بلایی سرم آمده و دارند دنبالم میگردند.
ناگاه سوالی در ذهنم جرقه میزند:
-وین انا؟ (من کجام؟)
سعد ساکت است.
دوباره سوالم را تکرار میکنم و باز هم پاسخ نمیگیرم.
اگر هنوز در السعن باشم،
ممکن است بتوانند پیدایم کنند. یعنی توانسته همان دیشب من را از شهر خارج کند؟
دوباره پلک بر هم میگذارم.
کمیل میگوید:
-بیخیال. خونهپُرش اینه که شهید میشی میای پیش خودم.
زیر لب میگویم:
-کاش همینطور باشه.
سعد به ساعتش نگاه میکند.
میدانم اگر ساعت را بپرسم هم جواب نمیدهد.
سرش را میچرخاند به سمت من؛ اما چشمانش جای دیگری را نگاه میکند:
-سامحني سیدحیدر. اضطررت. (منو ببخش سیدحیدر. مجبور شدم.)
بعد دوباره میان موهایش چنگ میاندازد:
-زوجتي مريضة. لم أستطع تحمل تكاليف العلاج. (زنم مریضه. هزینه درمانش رو نداشتم.)
اگر واقعاً بخاطر این باشد،
من میبخشمش؛ اما او به من خیانت نکرده، به کشورش خیانت کرده.
میپرسم:
-لمن تعمل؟ (برای کی کار میکنی؟)
- جبهۀالنصره.
عالی شد. جبهۀالنصره با صهیونیستها هم ارتباط تنگاتنگی دارد.
میگویم:
-سامحتك. لكنني أعلم أنك لن تصل إلى الهدف کمان. سيقتلونك. (بخشیدمت؛ ولی میدونم تو هم به هدفت نمیرسی. تو رو میکشند.)
سعد سرش را تکان میدهد. میدانم ترس جان خانوادهاش را دارد.
تشنهام؛
اما دوست ندارم از سعد آب بخواهم.
نمیدانم چقدر میگذرد؛
یک ساعت، دو ساعت، سه ساعت...
ناگاه صدای باز شدن در میآید و بسته شدنش؛ صدای ناله لولاهای در.
کمیل میگوید:
-اوه! صاحابش اومد!
زیر لب زمزمه میکنم:
بسم الله الرحمن الرحیم.....
مطلع عشق
📌 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی 🔹 حال زمان فقط با تو خوب میشود... 🔅 فرازی از #دعای_ندبه ۱۰ 🖼 #پروف
(امام زمان (عج) و ظهور)👆
روز یکشنبه( #خانواده_و_ازدواج )👇
🔴 #توجه_به_فضای_شخصی
💠 هیچ مردی نباید فضای #شخصی همسرش را از او بگیرد. زنان فضاهایی دارند که مختص به خودشان است.
💠 مثلا: "امشب #دامن آبیمو بپوشم بهتره یا قرمزه رو؟"
💠 مرد نباید این فضا را از او بگیرد، چون خودش نمیتواند #جایگزینی برای آن باشد.
💠 زنها در این مدل حرفها کلی #انرژی عاطفی رد و بدل میکنند که مردها هیچ وقت نمیتوانند چنین کاری بکنند.
❣ @Mattla_eshgh
007.mp3
2.16M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر
🌴 بخش هفتم
⭕️ وضعیت و نگاه به زن در دنیای غرب
🔴 #دکتر_حبشی
❣ @Mattla_eshgh
🛑 #سریال سارق روح
🍃در مورد عرفان های کاذب و فرقه های ضاله کذاب و دروغگو در فریب دخترها وپسران جوان و دبیرستانی
ساخته مرکز بررسی جرایم سازمان یافته ی سازمان اطلاعات کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قرارگاه امنیتی ثارالله تهران بزرگ و اداره کل بررسی و رصد فرق و ادیان سازمان اطلاعات سپاه
🔺هر شب ساعت۲۱
🔺و تکرار فردا ساعت ۱۳
📍از شبکه آی فیلم
شمارا به دیدن این سریال روشنگر و آگاه کننده و چالشی دعوت میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بیانات امام خامنهای دربارهی زنان #خانه_دار در منزل #شهید_ارمنی وهانج رشیدپور:
🏡 "مردم به زن خانهدار به چشم زن بیکار نگاه میکنند؛ در حالی که کاری که زن خانهدار میکند، از کار بیشتر مردهایی که بیرون از خانه کار میکنند سختتر است؛ چون رئیس داخل خانه، خانم است. مدیریت خانه فقط پخت و پز نیست."
📥 #ببینید | دریافت کیفیت بالا aparat.com/v/jv0eX
🗓 ویژه میلاد حضرت مسیح علیهالسلام
#نسل_سازی
❣ @Mattla_eshgh
قیچی بی انصافی.mp3
3.11M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 قیچیِ بی انصافی!
اوایل ازدواج رابطهمون خیلی عاشقانه بود،
یک روز ازش دور میشدم دلم پر میکشید
⚠️ ولی دیگه مدت هاست رغبتی به هم نداریم!
#استاد_محسن_عباسی_ولدی
❣ @Mattla_eshgh