قسمت #صد_وبیست_ویک
حامد ابوحسام را مرخص میکند.
میخواهد خودش پشت فرمان بنشیند. حدس میزنم میخواهد حرفهایی بزند که فقط من باید بشنوم.
حق دارد ابوحسام را مرخص کند؛
چون ابوحسام این مدت که با حامد بوده، فارسی را هم دست و پا شکسته یاد گرفته.
به ابوحسام چشمک میزنم:
-رفتی پی نخودسیاه؟
نمیفهمد. چشمانش را ریز میکند،
لبخند نمکینی میزند و ابرو در هم میکشد:
-چی؟ نخودِ سیاه کو؟
خندهام را میخورم و با دست، مکان نامعلومی را نشان میدهم:
-اوناهاش دیگه، نخودسیاه. تو باید بری دنبالش.
به مکانی که با دستم اشاره کردم نگاه میکند ،
و فقط آبیِ آسمان را میبیند. باز هم نمیفهمد و سعی دارد یک نخودِ سیاه را وسط آسمان پیدا کند.
دست به دامان حامد میشود ،
که تازه از صحبت با یکی از نیروها فارغ شده و دارد میآید که سوار شود:
-نخودِ سیاه کجاست؟
حامد میزند زیر خنده و مشت آرامی به بازوی من میزند:
-سر کار گذاشتیش بنده خدا رو؟
ابوحسام هنوز گیج است ،
و لبخند روی لبش ماسیده. گنگ نگاهمان میکند.
حامد میگوید:
-داره شوخی میکنه. من بعداً برات توضیح میدم. بهش فکر نکن.
کمی از گنگی نگاه ابوحسام کم میشود؛
اما از چهرهاش پیداست هنوز هم میخواهد بداند نخودِ سیاه چیست و کجاست.
دلم برایش میسوزد. دوباره چشمک میزنم برایش:
-ولش کن.
مینشینم روی صندلی کمکراننده.
حامد استارت میزند و بیمقدمه شروع میکند:
-شمال شرقی شهر دست مسلحینه...
و با دستش به سمت چپمان اشاره میکند:
-این سمت که ما هم داریم از نزدیکشون رد میشیم.
نقشهای از جیبش درمیآورد و نشانم میدهد. نقشه سوریه است.
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
قسمت #صد_وبیست_ویک
فاطمه- چرا، ميذاره ولي نه اونطوري كه تو فكر ميكني. بذار اينطوري برات بگم. اون چيزي كه روي شخصيت انسان اثر ميذاره برخورد انسانها با وضعيت و موقعيتهاي اطرافشونه، نه خود اون حوادث و موقعيت ها. به قول يكي از روانشناسان "آنچه انسان را ميسازد كنشهاي محيطي نيست بلكه واكنشهاي ماست به محيط" به همين علته كه خيلي از مواقع ميبيني شخصيت يه جوان معلول خيلي محكم تر از جوانيه كه همه جور امكانات داره و موقعيت رشد هم كاملا براش فراهمه.
من- ولي آخه خود شما گفتين كه خانواده در رشد انسان بسيار موثره، اينقدر هم راجع به ظرافت و انتخاب همسر حرف زدين، پس همه اين حرفها براي چي بود؟
فاطمه- همه اين حرفها و دقتها براي اين بود كه خانواده و موقعيتهاي پيراموني، زمينه رشد رو براي انسان فراهم ميكنن. ولي دست آخر اين خود انسانه كه باعث رشد و نمو شخصيت خودش ميشه. يعني برخوردش با اين شرايط مهمه!
بذار يه مثال ديگه بزنم.
💥از يه طرف زن لوط (ع)، 💥پسر نوح (ع)، 💥زن امام حسن (ع) رو ميبيني كه در كنار بهترين مخلوقهاي خدا و در شرايطي كه بهترين زمينه رو براي رشد دارن بد ترين راه رو انتخاب ميكنن و جزو شقي ترين افراد عالم ميشن
و از طرف ديگه هم ✨آسيه (س) زن فرعون رو ميبيني كه در كنار بدترين و شقي ترين فرد عالم به بهترين جايگاه ميرسه. مگه نديدي در قرآن هم ميگه...
سميه كه نانش را گرفته بود، زد به شانه فاطمه:
- خانم نوبتتون رو از دست ندين.
فاطمه برگشت طرف سميه:
- اِ! نوبت ماشد! چه زود گذشت!
سميه صبر كرد تا من و فاطمه هم نان گرفتيم و بعد به حسينيه راه افتاديم من باز هم از فرصت استفاده كردم و از فاطمه پرسيدم:
من- راستي چيزي كه ميخواستي از قران بگي چي بود؟
فاطمه- ميخواستم بگم در قرآن هم آيه اي داريم كه ميگه:
✨"عسي ان تكرهوا شيئا و هو خيرلكم... "✨ يعني شايد كه چيزي براي شما ناخوشايند باشه، در حالي كه خير شما در آن است. يعني در زندگيهاي هر كدوم از ما هم گاهي مواردي پيش مياد كه اگرچه ما خوشمون نمياد، ولي صلاحمون در اون موقعيت ناخوشاينده. حتي اگه هيچوقت هم ما دليلش رو نفهميم.
سميه ديگر اجازه نداد كه فاطمه ادامه دهد:
- مريم جون، تورو به قرآن ديگه سوال نكن. الان ميرسيم به حسينيه. تو هي سوال ميكني و فاطمه هم جواب ميده. بچهها هم سر ميرسند و بعدش ديگه ول كن نيستن. بعد هم ديگه سرمون به حرف زدن گرم ميشه و از كارهامون باز ميمونيم.😅
❌ #نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
❌ #کپی_بدون_نام_نویسنده_ممنوع