eitaa logo
مطلع عشق
272 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سرش را تکان داد: - توی هیچ‌کدوم از بانک‌های داده، چنین اسم و عکسی وجود نداره. بچه‌های برون‌مرزی هم گفتند نمی‌شناسن. اصلا انگار یه شبه پای بته سبز شده! این که نمی‌دانستم ناعمه ، دقیقاً جاسوس کدام سرویس است و اهل کجاست، اذیتم می‌کرد. اگر می‌دانستم، بهتر می‌توانستم حرکت بعدی‌اش را پیش‌بینی کنم. به امید گفتم: - چیه؟ چرا نگرانید شماها؟ - سمیر و ناعمه می‌خوان از ایران برن. برق از کله‌ام پرید: - چی؟ کجا؟ - برای فرداشب بلیت هواپیما دارند به مقصد ترکیه. شقیقه‌هایم را با دو انگشتم گرفتم. سرم نبض می‌زد. رفتن سمیر و ناعمه به این معنا بود که داشت زمان عملیات‌های تروریستی می‌رسید. از اتاق بیرون زدم، تا خودم را برسانم به دفتر حاج رسول. باید زودتر هماهنگی‌هایش را انجام می‌دادم برای عملیات دستگیری. طوری هروله می‌کردم که هرکس من را می‌دید، تعجب می‌کرد و می‌گفت: - کجا با این عجله؟ وقت نداشتم جوابشان را بدهم. حاج رسول را بیرون از دفترش دیدم. داشت می‌رفت خانه. به سختی سرعتم را کم کردم ، که روی سرامیک‌های راهرو لیز نخورم و پخش زمین نشوم. دست به دیوار گرفتم. حاج رسول با همان حالت عاقل اندر سفیهش نگاهم می‌کرد و منتظر بود نفسم جا بیاید تا حرف بزنم. صاف ایستادم ، و دستی به سر و روی بهم ریخته‌ام کشیدم. می‌دانستم حسابی خاک و خلی و درب و داغانم و احتمالاً بوی دود و خون می‌دهم. حاج رسول با چشمانش اشاره کرد به دست باندپیچی شده‌ام: - دستت چی شده؟ انگار خودم هم تازه فهمیده باشم، دستم را بالا گرفتم و نگاه کردم: - هیچی قربان، یه سوختگی کوچیکه. سرش را تکان می‌دهد و راه می‌افتد به سمت آسانسور: - خب، کارِت رو بگو. زود باید برم. - ناعمه و سمیر دارن از ایران می‌رن. احتمالاً عملیاتشون نزدیکه.
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت فاطمه- يكيش همين بود كه شايد يكي ديگه از دلايلش اينه كه خيلي از اختلاف خانواده در اين ميون ميشه و اوضاع رو بدتر ميكنه و حتي درگيري رو به خانواده‌هاي ديگه منتقل ميكنه و باعث ميشه. راحله اعتراض كرد: - ولي اخه اين طوري هم خيلي وقت‌ها مسئله به ضرر زن تموم ميشه. يعني ميخوام ببينم اگه زن واقعا در زندگي مشكل پيدا كرد و خواست طلاق بگيره، و مرد هم به خاطر لجبازي اونو طلاق نداد، تكليف زن چيه؟ فاطمه- اگه اين نارضايتي اش از مرد و زندگيش به خاطر و ستم‌هاي مرد باشه، ميتونه مراجعه كنه به و از مرد كنه. اگه دلايلش قابل اثبات باشه، دادگاه مرد رو وادار ميكنه كه رفتارش رو عوض كنه. اگه مرد باز هم توجه نكرد. اونوقت دادگاه به از مرد، زن رو آزاد ميكنه. راحله گفت: - ولي عملا خيلي وقت‌ها زن از اين راه به نتيجه نميرسه، چون كه قانون فقط گفته شده كه زن در موقع ميتونه طلاق بگيره. اونوقت تعريف عسر حرج به بستگي داره چون خيلي وقت‌ها قاضي فكر ميكنه كه زن حتما بايد دم مرگ باشه تا در موقعيت عسر و حرج قرار گرفته باشه. فاطمه- اين اشكال قانون نيست، اشكاليه كه به مجريان قانون بر ميگرده. البته ميشه موارد عسر و حرج را از مجاري قانوني مشحص كرد كه اين ضعف بر طرف بشه. فهيمه گفت: - اخه هميشه هم اين نارضايتي قابل اثبات نيست. يعني بعضي وقت‌ها هست كه زن از اين مرد خوشش نمياد. هيچ دليلي هم نداره. خب دادگاه كه به اين زن توجهي نميكنه. فاطمه- معلومه كه توجه نميكنه! چون اين انصاف نيست كه تاوان كراهت زن از مرد رو فقط مرد بپردازه. چون كه مرد سالهاست خرج اين زن رو داده حالا هم بايد مهريه اونو بده. پس اگه اين نارضايتي از هر دو طرف باشه، زن ميتونه با از مهريه اش يا همه اون يكي از اين موانع رو از سر راه برداره تا مرد زودتر اونو طلاق بده. ولي اگه مرد تمايلي به طلاق نداشته باشه، زن بايد غير از بخشيدن مهريه اش سرمايه يا مالي رو در اختيار مرد قرار بده كه قسمتي از خرج هايي رو كه مرد به خاطر اون كرده جبران كنه. ثريا تذكر داد: - مثل دانشگاه كه وقتي ميخواي انصراف بدي يا اخراجت كنن، مخارج اين چند سالي رو كه خرجت كردن، ازت ميگيرن! فاطمه هم گفت: - و تازه غير از اين دو راه زن ميتونه با مرد كنه كه حق طلاق دست او باشه يا با مرد شرط كنه كه اگر مسئله خاصي رو رعايت نكرد زن وكالت داشته باشه كه طلاق بگيره. بد نيست اين رو هم بدونین كه امام خميني (رحمه الله عليه) هم به خانم‌ها اجازه مي‌دادن كه از اين حقشان استفاده كنن.