eitaa logo
مطلع عشق
279 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سلام بر علی... 🌿سلام بر لیله القدر... ✨سلام بر 🌿روزهای آكنده از عطر فرشته‌ها ! 🌙سلام بر 🌿ماه تقدير و سرنوشت ! ✨سلام برشما دوستان عزیز 🌿 صبحتـون علوی... ‌❣ @Mattla_eshgh ┈•✾•🍃🌺🍃•✾•┈
مطلع عشق
#رهایی_از_رابطه_حرام 10 🔶وقتی گفته میشه که رابطت رو باهاش قطع کن، یکی از حرفایی که زیاد زده میشه
11 ☢️ نکته بعد برای رهایی از این روابط اینه که حتما هر نوع راه ارتباطی با طرف مقابل رو برای خودتون ببندید. ⭕️ هوای نفس طوریه که "هر چقدر احساس کنه که برای ارضا شدن سختی کمتری باید بکشه بیشتر ترغیب میشه که این کار رو بکنه". ✅ برای همین اگه با گوشی با طرف مقابل در ارتباط هستید حتما تمام شماره ها و خط هاش رو مسدود کنید. اگه خط جدید هم بگیرید که بهتره. جوری عمل کنید که اگه بعدا هم خودتون خواستید برید سراغش کارتون خیلی سخت باشه. ⭕️ وقتی آدم در حال و هوا و فضای روابط نفسانی با نامحرم هست بهترین کار اینه که جاش رو عوض کنه. اگه بتونه کلا مهاجرت کنه به یه جای دیگه که خیلی بهتره. اگه بتونه مدتی رو جای دیگه ای زندگی کنه هم خوبه. به طور کلی تغییر فضا خیلی مهم و موثر خواهد بود. 🚫 اگه طرف مقابل به راحتی در دسترس باشه واقعا آدم نمیتونه مقاومت کنه و آخرش تسلیم خواهد شد.
12 ⭕️ یکی از مسائلی که در این گونه رابطه ها وجود داره وعده هایی هست که دو طرف به همدیگه میدن و معمولا هم دختران و زنان زودتر و بیشتر فریب این وعده ها رو میخورن. 💢 خیلی وقتا خانم ها به خاطر صفای باطن بیشتری که دارن، احساس گناه میکنن و میخوان که رابطه تموم بشه ولی آقایی که طرف مقابل هست وعده های مختلفی میده تا بتونه اون خانم رو توی رابطه نگه داره! 🔶 گاهی میگه من تا شرایطم برای ازدواج باهات جور بشه میام خواستگاریت! یا میگه فقط منم که میتونم تو رو خوشبخت کنم و صبر کن تا یک ماه دیگه میام میبرمت و... 💢 همه خانم های بزرگوار باید حواسشون باشه که فریب این وعده ها رو نخورن و هر چه زودتر به این رابطه خاتمه بدن. ✅ بله اگه اون طرف مقابل واقعا راست بگه و عرضه داشته باشه خب باید بیاد و طبق رسومی که هست ازدواج کنه. اما اینکه بخواد با وعده های برجام گونه، آدم رو وسط گناه نگه داره اصلا منطقی نیست!🙄 💢 حتی اگه یه نفر واقعا هم خواستگار هست بهش بگو: اگه واقعا منو میخوای باید مثل بقیه زحمت بکشی و شرایط رو فراهم کنی و بیای خواستگاریم. من دیگه ادامه این رابطه رو به صلاح خودم و شما نمیبینم. موفق باشید. ❇️ در همین حد هم که به طرف مقابل بگید اگه واقعا عاشق شما باشه زحمت میکشه و شرایط رو فراهم میکنه و ازدواج سر میگیره. ولی این بی تکلیفی و توی گناه نگه داشتن از هر چیزی بدتره. پس مراقب وعده ها باشیم.... دوشنبه ، پنجشنبه در کانال👇 ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🍀رمز بعضی از دختران مردان است. اگر دختر بداند که مرد نگاهش نمی‌کند این طور نمی‌گردد. 🍀این دختر می‌بیند که شما نگاهش می‌کنید، لوس می‌شود. 🍀 آن است که زن را با عفت کند. می‌تواند مرد را با عفت کند. # ويكتورهوگو شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی: توأم با و ، به زن قدرتي مي‎دهد كه قوي‎ترين مردان را ياراي در برابر او نيست و آن‎ها را به خضوع و تعظيم در مقابل خويش وادار مي‎سازد. ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#نون_داغتو_نشون_گشنه_نده کتابی که هر دختر پلنگی باید بخواند !!! 🍃شاید بگی داداش رضا خب نگاهشو ک
کتابی که هر دختر پلنگی باید بخواند!!! نویسنده : داداش رضا 🌾باور کن طوری شده که نمیشه تو خیابون به رو به رومون نگاه کنیم. مطمئن باش خیلی از پسرا اگه مشکل فکری نداشتن میرفتن پی اهدفشون و راحت ازدواج میکردن اما چه کنن که خیلی از پسرا درگیر همین افکاری شدن و تو خیابونم که دیگه با این وضع... چیزی نگم بهتره. غریزه جنسی بزرگترین نیروی درونی انسان : میدونستی اگه یه پسر سمت شهوتش بره دیگه نمیتونه به همین زودی ها بیاد بیرون؟ چون شهوت ته نداره که... اگه کسی بره سمتش دیگه بیرون اومدنش ساده نیست. یکی از دوستام که خیلی روش کار کرده بودم که سمت خودارضایی نره یهو بعد ۱۲۰ روز زیر عهدش زد و گفت رضا دیوانه شدم. گفتم چیشد ؟ گفت امروز رفتم بیرون یه دختریو دیدم که ساپورت تنگ داشت و خط لباسش معلوم بود و اصلا حواسم نبود که نباید ببینم و در صدم ثانیه کل وجودم استرس شد و تپش قلب گرفتم وقتی اومدم خونه رفتم خودارضایی کردم و کلی هم گریه میکرد که میخوام خودمو بکشم . میگفت بعد این همه پاکی زدم زیرش... و افسوس میخورد. اون دختری که اینجوری میگشت احتمالا روحشم خبر نداره که یه همچین اتفاقی افتاده... اما دیدی که چیکار کرد. از این دست پیام ها تو سایتم زیاده. ایمیل ها و نظراتی که میگن رضا خیلی دختر ها باز میگردن. حتی تو شهرهای مذهبی.... فصل مقدمه تموم شد. میخوام تو فصل های بعدی بیشتر و دقیق تر درمورد این مسئله حرف بزنم تا بتونیم به یه جمع بندی برسیم. ازت میخوام بخونی و وقت بذاری. فعلا یا علی دوشنبه ، پنجشنبه در کانال👇 ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
یک: 🔺مخ ما پسرا از جنس چیه؟ 🌾سلام . خیلی خوش اومدی به فصل جدید. میخوام تو این فصل در مورد مخ ما پسرا صحبت کنم. چون میدونم عموم این بد گشتن ها بخاطر اینه که شما دختر ها اصلا آگاهی ندارید از اینکه خدا ما پسرا رو چه جوری درست کرده. ببین ما پسرا مخمون تصویریه. یعنی ما با تصویر جذب میشیم. بخاطر همین دوست داریم یه چیزو کامل ببینیم. وقتی یه دختری تو خیابون نصفش معلومه نصفش معلوم نیست ما مغزمون هنگ میکنه. بخاطر همین ذهنمون به آرامش نمیرسه... من خودم بارها شده یه دختریو دیدم که نصفش پوشیدست و نصفش نه و بعدش اومدم خونه این تصویر مدام تو سرم بود. لامصب این افکار مدام تو سرته! پسرا خوب درک میکنن چی میگم. شاید بگی رضا ؟ خب مشکل از خودتونه به ما چه. اما باور کن دست خودمون نیست. خدا اینجوری مارو خلق کرده... اگه ناراحتی برو به خدا بگو چرا ما مردا رو اینجوری خلق کرده. مخ ما پسرا یه جوری طراحی شده که دوست داره ببینه بخاطر همین چشم چرانی مردا بیشتره. یکی از ترفند هایی که در فیلم های ترکیه ای خیلی به چشم میاد اینه که اینا زن هایی رو میارن که نصفشون بازه و نصفشون پنهان. و با عشوه ها و حرکت های خاصشون یه کار میکنن مغز مرد منفجر بشه. مثال ادای کسیو در میاره که میخواد ببوسه اما یهو سکانس عوض میشه و نشون نمیده بوسیدن رو. در اینکه دیدن این فیلم ها اشتباهه شک نکنید اما یادت باشه که این کامل نشدن صحنه برای مرد کلی تخیل بوجود میاره که هی تو ذهنش تجسم میکنه : این چجوری بوسیدش؟ من این کتابو نوشتم که گیر بدم ؟ باور کنید من اگه دارم این کتابو مینویسم اصلا قصدم گیر دادن نیست. یا اینکه مثال بخوام شمارو بخاطر پوششتون سرزنش کنم ولی اینو بدون که اذیت میشیم از دیدنت وقتی باز میگردی. شاید بگی رضا من چادری ام... من نمیخوام بگم چه پوششی خوبه اما ازت میخوام یه پوششی داشته باشی که دلی نلرزه. کسی که شیطونه که دیگه شیطون باهاش کاری نداره که... شیطون با کسی کار داره که میخواد شیطون نباشه! به قران فکرمون درگیر میشه. به امام حسین فکرمون درگیر میشه. ادامه دارد ـ.. دوشنبه ، پنجشنبه در کانال👇 ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
"اگر زن ها با مأنوس شوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد. چون زنِ آشنای با قرآن میتواند در تأثیرات زیادی داشته باشد." کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1 ‌❣ @Mattla_eshgh
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
با سلام ✋ 🔺با توجه به اینکه در شب نوزدهم رمضان، دوستانی، در حسینیه مؤسسه حضور یافتند؛ و ما به رسم ادب، پذیرای عزیزان بودیم ..؛ خواهشمندیم؛ بعلّت فضای بسیار اندک حسینیه، که عملاً رعایت پروتکل های بهداشتی را برای ما، ناممکن می‌سازد؛ به سفارش اکید ، از حضور در حسینیه، جدّاً خودداری نموده، و فقط از طریقِ پخش زنده با ما همراه باشید⛔️. مخصوصاً از تمام دوستانی که در شب نوزدهم، حضور فیزیکی داشتند، خواهشمندیم، از تشریف‌فرمایی خودداری کنند. پخش زنده تمام مراسم احیاء 👇 montazer.tv پخش زنده سخنرانی 👇 { ساعت ۰۰:۳۰ بامداد } Instagram.com/ostad.shojae1
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
4_5902209663788648278.pdf
6.09M
کتاب نقش انسان در تقدیرات شب قدر @ostad_shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شبهای قدر ، بعضیا حتی نمی تونن قَدَرِ یک رو هم برای خودشون جذب کنند! اما بعضیا عُرضه دارن، تقدیرِ میلیونها انسان رو برای نامه ی تقدیرات خودشون جذب میکنند... چجوری میشه واقعاً ؟ @ostad_shojae
مطلع عشق
📌وآنکه دیر تر آمد #قسمت ۳ 🍃ناگهان سایه ای روی سینۀ احمد افتاد . مار رو به سایه چرخید . انگار کسی
دیرتر آمد 4 🌾احمد گفت : « صدایمان خیلی هم بلند نبود . » جوان گفت : « هم بلند بود هم پرسوز» جوان به احمد اشاره کرد و گفت : « بیا پیش من احمد بن یاسر» احمد با لکنت گفت : « بـــ...بله...چـ...چَشــم . » مرد گفت : « نترس . از من به تو خیر می رسد نه شر . حالا بیا ! » احمد نالید : « نمی توانم ، نا ندارم . نمی دانم از ضعف بود یا از ترس که آن طور بی جان افتاده بود و قدرت حرکت نداشت . مرد گفت : « می توانی . بیا ! تو دیگر برای خودت مردی شده ای .» صدایش چنان نوازشگر و آرامش بخش بود که اگر مرا صدا می کرد ، حتی اگر جانم را می خواست ، تقدیمش می کردم . احمد سینه خیز خود را به سوی او کشاند . مرد جوان دستی به سر احمد کشید و بعد بازو ها و کمرش را لمس کرد و گفت : « بلند شو! . » احمد به آرامی بلند شد و روی زانو نشست . شانه هایش از خمیدگی درآمد و راست شد . ترسم ریخت . درست وقتی از ذهنم گذشت « پس من چی » مرد رو به من چرخید و صدایم کرد : محمود ! وبا دست اشاره کرد بیا . چهار دست و پا به سویش رفتم . دست سپیدش را پیش آورد . چشمانم را بستم تا نوازش دست اورا بر سر و شانه ها و بازوهایم احساس کنم که انگار موجی را بر تنم می دواند و مرا از نیرویی عجیب پر می کرد و چنان بوی خوشی برخاست که دلم می خواست همان طور شب ها و روزها به همان حال بمانم و نوازش آن دست و بوی خوش را احساس کنم . گفت :«حالا بلند شو » دو زانو نشستم . با چشمانی که به نیرویی عجیب روشن شده بود . خیرۀ صورتی شدم که پیشانی اش بلند ، موها و محاسنش سیاه بود ، آن قدر که سفیدی صورتش به چشم می آمد . و چشمانش مشکی و چنان گیرا که نه می توانستی در آن خیره شوی نه از آن چشم برداری . روی گونه راستش خال سیاهی بود که به آن زیبایی ندیده بودم . احمد هم خیرۀ او بود . ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc